پنجاه هزارمين شمارهی گاردين منتشر شد
روزنامهی گاردين روز شنبه، نهم ژوئن، پنجاه هزارمين شمارهی خود را منتشر کرد. گاردین به همين مناسبت در ابتکاری جالب، صفحهی اول نخستين شمارهی اين روزنامه را که در پنجم ماه مه ۱۸۲۱ منتشر شده بود دوباره منتشر کرد.
جز آن، گاردين در ۲ صفحهی وسط نیز تصاويری از صفحات اول اين روزنامه را در ۱۸۶ سال گذشته که به مهمترين رويدادها و خبرهای سياسی و اجتماعی جهان در قرن بيستم و بيستويکم اختصاص داشت، چاپ کرد. اخباری چون:
شروع جنگهای جهانی اول و دوم، پيروزی انقلاب اکتبر در روسيه، حملهی ژاپن به بندر پرلهاربر، بمباران هيروشيما، بحران کانال سوئز، پيروزی کاسترو در کوبا، تاجگذاری ملکه اليزابت دوم، ترور جان اف کندی، تشييع جنازهی چرچيل، فرود انسان در ماه، جنگ شش روزهی اعراب و اسرایيل، فتح اورست، بحران موشکی کوبا، عروسی دايانا و چارلز، جنگ فالکلندز در آرژانتين، يکشنبهی خونين ايرلند، دستگيری نلسون ماندلا و بعد آزادی او از زندان، ترور مارتين لوتر کينگ، جنگ ويتنام، شورش سياهان در محلهی بريکستن لندن، سقوط مارگارت تاچر، مرگ دايانا، انفجار چرنوبيل، جنگ خليج فارس، حمله به افغانستان، انفجار بمب در لندن، يازدهم سپتامبر و انفجار مراکز تجارت جهانی، فاجعهی سونامی و سقوط صدام.
۱۸۶ سال قبل، در پنجم ماه مه ۱۸۲۱، جان ادوارد تايلر، تاجر پنبه، ده نفر از دوستانش را جمع کرد و از هرکدام ۱۰۰ پوند قرض کرد با اين شرط که ماهانه ۵ درصد بهرهی آن را بپردازد. او با اين پول نخستين شمارهی روزنامهی گاردين را در شهر منچستر انگلستان با گرايش ليبرال دموکراتيک، به صورت هفتگی و با عنوان «منچستر گاردين» (Manchester Guardian) و با قيمت هفت پنس منتشر کرد که قيمت نسبتا بالايی بود. در ۱۸۷۲ چارلز پرستيچ اسکات (Charles Prestwich Scott) به سردبيری اين روزنامه انتخاب شد. انديشمندی ليبرال که شعار او اين بود: نظر آزاد است اما واقعيتها مقدسند.
(Comment is free but facts are sacred)
در ۱۹۲۹ سی پی اسکات بازنشسته شد و پسرش تد اسکات به جای او نشست (خانوادهی اسکات هنوز جزو سهامداران اصلی اين روزنامهاند). در ۱۹۳۲ تد اسکات در تصادف قايقرانی درگذشت و ويليام پرسيوال کروزير William Percival Crozier به جای او انتخاب شد. در ۱۹۴۴ با درگذشت کروزير، آلفرد پاول وودزورث Alfred Powell Wadsworth، سردبير گاردين شد. در ۱۹۵۶ آليستر هترينگتن (Alastair Hetherington) به سردبيری گاردين رسيد و خوانندگان را ۱۰درصد افزایش داد. در ۱۹۵۹ عنوان اين روزنامه از «منچستر گاردين» به «گاردين» تغيير يافت و در ۱۹۶۱ انتشار آن علاوه بر منچستر در لندن نیز آغاز شد. در ۱۹۶۴ تحريريهی اين روزنامه از منچستر به لندن منتقل شد.
در ۶۶-۱۹۶۵ بحران مالی باعث شد که ايدهی ادغام گاردين با روزنامهی تايمز مطرح شود اما اين طرح هيچگاه عملی نشد. در ۱۹۷۵ پيتر پرستن به عنوان سردبير روزنامه تعيين گرديد. در دههی هشتاد تيراژ گاردين به پانصدهزار نسخه در روز رسيد. در ۱۹۸۸ گاردين با طراحی جديد منتشر شد و در ۱۹۹۲، G2 به عنوان ضميمهی گاردين در قطع روزنامههای تابلويد (tabloid) منتشر گرديد.
در سال ۱۹۹۵ برای نخستين بار عکسی رنگی در صفحهی اول گاردين به چاپ رسيد. در ۱۹۹۵ آلن رازبريجر (Alan Rusbridger)، سردبير فعلی، به عنوان سردبير گاردين انتخاب گرديد.
روزنامهی گاردين در سالهای ۱۹۹۹-۱۹۹۷ سه بار پیدرپی به عنوان بهترين روزنامهی سال بريتانيا انتخاب شد. وبسايت روزنامهی گاردين نيز در سال ۱۹۹۹ با عنوان Guardian Unlimited آغاز به کار کرد. در سال ۲۰۰۵ قطع روزنامه تغيير کرد و از قطع بزرگ به قطع متوسط (قطع برلينر) تبديل شد.
عمر دراز و تداوم انتشار روزنامهی گاردين واقعا شگفتانگيز است. حال سوال اين است که واقعا راز ماندگاری اين روزنامه، به عنوان يکی از قديمیترين روزنامههای جهان، در چيست؟ چه عاملی باعث بقا و دوام اين روزنامه در طی ۱۸۶ سال گذشته شده است؟ قطعا پاسخ اين پرسش را در اين نوشتهی کوتاه نمیتوان داد؛ اما نگاهی به تاريخ و گذشتهی گاردين نشان میدهد که علیرغم فراز و فرودها و بحرانها و مشکلات مالی، انتشار اين روزنامه هرگز متوقف نشده است. در تاريخ انتشار گاردين هرگز ديده نشده است که اين روزنامه به خاطر انعکاس يک نظر يا درج نوشتهای به دادگاه فرا خوانده شود يا موجوديت آن از سوی حکومتهای بريتانيا، با گرايشهای متضاد سياسی، به خطر افتاده و توقيف شود. و همهی اينها محصول يک نظام دموکراتيک است که آزادی و استقلال مطبوعات را به عنوان يک رکن مهم دموکراسی پذيرفته و به آن گردن نهاده است. اگرچه جهتگيری سياسی و اجتماعی ليبرال گاردين و مواضع غير متعارف آن دربرابر سياست و فرهنگ، همواره موجب دشمنی محافظهکاران و سنتگرايان شده و تحقير و توهين به نويسندگان و اعضای تحريريهی آن را به دنبال داشته است. کما اينکه آنها را به خاطر داشتن ريش بزی، عينک پنسی و پوشيدن کفش صندل مسخره میکردند و دست میانداختند.
گاردين هميشه نوآور بوده و با تکنولوژی مدرن قابليتهای خود را به عنوان يک رسانه توسعه بخشيده است. وبسايت گاردين اين امکان را برای همهی مردم جهان که به اينترنت دسترسی دارند، فراهم کرده که مطالب گاردين را همزمان با انتشار آن به صورت آنلاين بخوانند. خصوصا در کشورهايی مثل ايران که روزنامهی گاردين در آنجا توزيع نمیشود. اما آنچه گاردين را به روزنامهای مهم و معتبر در ميان رسانههای کلاسيک تبديل کرده، قابليت تبديل آن از يک رسانهی سنتی به يک رسانهی مدرن نبود؛ چرا که امروز اين اتفاق در مورد بيشتر روزنامههای قديمی و بزرگ افتاده است. ويژگی مهم گاردين، علاوه بر طراحی صفحه و حروفچينی زيبا و فوقالعاده جذاب آن و استفاده از عکسهای ويژه و منحصر به فرد، در انتشار آزادانهی افکار، ديدگاهها و نظرات افراد و گروههای مختلف سياسی، اجتماعی و اعتقادی خصوصا اقليتهای نژادی، مذهبی و اجتماعی در چهارچوب قوانين دموکراتيک بريتانياست. گاردين بيش از هر روزنامهی بريتانيايی ديگر به فرهنگهای حاشيهای و غير مسلط جامعه توجه نشان داده و آنها را بازتاب داده است. ويژگی ديگر گاردين، انعکاس ديدگاههای غير متعارف و آلترناتيو در حوزهی انديشه، ادبيات، سينما و فرهنگ در مقياسی بينالمللیست. بخش Review آن که روزهای شنبه به شکل ضميمه منتشر میشود، يکی از جذابترين، متنوعترين و پرخوانندهترين مجلههای ادبیست که در بريتانيا منتشر میشود و به معرفی و نقد و بررسی کتابهای روز و گفتوگو با نويسندگان مطرح جهان اختصاص دارد. در همين ضميمه است که مقالاتی از مارگارت ات وود، امبرتو اکو، حنيف قريشی، گور ويدال، سوزان سونتاگ، گور ويدال، اسلاوی ژیژک، ايزابل آلنده، ماريو وارگاس يوسا، گابريل گارسيا مارکز، نادين گورديمر، نوام چامسکی، لورا مالوی و بسياری ديگر از نويسندگان و متفکران نامدار جهان به چاپ میرسد. همينطور ويژهنامهی روز جمعهی آن که با عنوان Film & Music منتشر میشود و به نقد و بررسی فيلمها و آلبومهای موسيقی هفته میپردازد و منتقدان فيلم برجستهای چون ديويد تامسن و درک مالکوم يادداشتها و نقدهای خود را در آن مینويسند.
پرسش ديگر اين است که در عصر وبسايتها، وبلاگها و پادکستها و در زمانهای که اينترنت و رسانههای ديجيتال به رقابت با روزنامههای سنتی پرداخته و بر فروش آنها تأثير به شدت منفی گذاشتهاند، و در دورانی که به قول مهدی جامی مردم پديدآورندهی رسانهاند، سرنوشت روزنامههايی مثل گاردين چه خواهد شد؟ آيا آنها به وسيلهی اينترنت بلعيده شده و تنها به صورت روزنامههاي آنلاين باقی خواهند ماند؟ يا اينکه همچنان میتوان هر صبح آنها را از دکههای مطبوعاتی يا بقالیها خريد، لمس کرد، ورق زد، بوييد و در قفسهها و جعبههای کارتن نگهداری کرد؟
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|