تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
درباره‌ی درگذشت برنارد گوردون، فيلمنامه‌نويس آمريکايی

قربانیِ مک‌کارتيسم

پرويز جاهد

برنارد گوردون، فيلمنامه‌نويس و تهيه‌کننده‌ی آمريکايی و نويسنده‌ی فيلمنامه‌های تاريخی مثل ال سيد و فيلم‌های نوآر که به عنوان استاد درام‌های جنايی ملايم شهرت داشت، در سن 88 سالگی درگذشت. او يکی از پرکارترين فيلمنامه‌نويسان هاليوود بود که به خاطر اعتقادات کمونيستی‌اش به کميته‌ی سناتور مک‌کارتی فراخوانده شد و در فهرست سياه هاليوود قرار گرفت و به اسپانيا تبعيد شد.
گوردون کسی بود که در 1999 به اهدای جايزه اسکار يک عمر فعاليت سينمايی به اليا کازان به خاطر همکاری‌اش با کميته‌ی مک‌کارتی و لو دادن بسياری از سينماگران آمريکايی به خاطر اعتقاداتشان اعتراض کرد.


گوردون در 1999 به اهدای اسکار به اليا کازان اعتراض کرد.

گوردون در 1918 در خانواده‌ای يهودی از مهاجران روس در نيو بريتن به دنيا آمد. در رشته‌ی ادبيات انگليسی در سيتی کالج درس خواند اما خيلی زود به طرف سينما کشيده شد. با همکاری يکی از هم‌کلاسی‌هايش به نام جولين زيمت فيلم کوتاهی در هاليوود ساخت که در واقع بخشی از پروژه‌ی پايان دوره‌ی تحصيلی‌اش بود. پس از آن در کمپانی پارامونت به عنوان مشاور فيلمنامه استخدام شد. در سال‌های رکود اقتصادی آمريکا به حمايت از جنبش‌های کارگری پرداخت. هرگز اعتقادات چپ‌گرايانه‌اش را پنهان نکرد و با تأسيس انجمن صنفی فيلمنامه‌نويسان هاليوود به دفاع از حقوق آنها برخاست.

در 1946 با جين لوين Jean Lewin فيلمنامه‌نويس و فعال سياسی چپ ازدواج کرد و در 1947 به خاطرعضويت در حزب کمونيست آمريکا از کار در استوديوهای هاليوود منع شد اما به عنوان مشاور آزاد در پروژه‌های سينمايی به کار خود ادامه داد تا اينکه از سوی کميته‌ی سناتور مک‌کارتی برای شهادت و اعتراف به فعاليت‌های ضد آمريکايی به دادگاه فراخوانده شد. پس از آن او در ليست سياه مک‌کارتی قرار گرفت و ديگر نتوانست با نام خودش در سينما فعاليت کند و با نام‌های مستعار مثل ریموند تی مارکوس Raymond T. Marcus به نوشتن فيلمنامه ادامه داد. در عين حال که به کارهای سياه ديگری مثل فروش کالاهای پلاستيکی در لوس‌آنجلس پرداخت.

اولين فيلمنامه‌اش خشم و جسم (Flesh and Fury) بود که در 1952 ساخته شد. درامی جذاب درباره‌ی يک بوکسور حرفه‌ای که نقش‌اش را تونی کرتيس بازی می‌کرد. در همين سال‌ها فيلمنامه‌های فيلم‌های جنايی و نوآر معروفی چون موج جنايت (Crime Wave) ساخته‌ی آندره دو توث با شرکت استرلين هيدن، محرمانه شيکاگو (Chicago Confidential) و فرار از سن کوئنتين (Escape from San Quentin) را نوشت. او همچنين نويسنده‌ی فيلمنامه‌ی فيلم عجوزه نيروی دريايی ( Hellcat of the Navy) بود که در آن رونالد ريگان و زنش نانسی برای اولين بار در کنار هم بازی می‌کردند. در 1964 فيلمنامه‌ی درام جنگی خط باريک سرخ (The Thin Red Line) را بر اساس رمان جيمز جونز نوشت.


صحنه‌ای از فيلم "موج جنايت"

55 روز در پکن (1963) با بازی چارلتون هستون و کاستر غرب (1967) با بازی رابرت شاو و فيلم عظيم و پرخرج شرق جاوه (1969) از مهم‌ترين کارهای گوردون در ژانرهايی غير از فيلم نوآر و جنايی بود.
بعد از افشای جنايت‌های استالين از حزب کمونيست جدا شد و کمپانی کوچک سينمايی‌اش يعنی اسکوتيا اينترنشنال Scotia International را تأسيس کرد که توليد فيلم‌های اسپاگتی وسترن فعاليت اصلی آن بود.

گوردون پس از بازگشت به آمريکا فيلمنامه‌ی ظهور(Surfacing) را در 1981 بر اساس رمان مارگارت ات‌وود نويسنده‌ی مشهور کانادايی نوشت که کلود جوترا (Claude Jutra) فيلم آن را ساخت.

خاطرات و يادداشت‌های برنارد گوردون قربانی مک‌کارتيسم در باره‌ی اين دوره‌ی سياه و وحشتناک از تاريخ آمريکا در سال‌های اخير در قالب دو کتاب منتشر شد:
1- تبعيد هاليوود يا چگونه ياد گرفتم ليست سياه را دوست داشته باشم Hollywood Exile,or How I learned to Love the Blacklist که در 1999 منتشر شد.

2- پرونده‌ی گوردون: يک فيلمنامه‌نويس 20 سال نظارت اف‌بی‌آی را به ياد می‌آورد

The Gordon File: A Screenwriter Recalls Twenty Years of FBI Surveillance, University of Texas Press, 2004

که بر اساس 300 صفحه پرونده‌ی او در اف‌بی‌آی نوشته شد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

راستی هیچ توجه کردید که اغلب نویسندگان و برنامه سازان رادیو زمانه در نوشته ها و تحلیل های خودشان از عالم فیلم و سینما کمک می گیرند و در بیشتر موارد نام و عنوان چندین فیلم و هنرپیشه را ردیف می کنند و از انها الهام می گیرند؟ راستی چرا؟ آیا به این دلیل است که جو خفقان حاکم در ایران که با آمدن احمدی نژاد صد برابر وخیم تر شده، باعث راندن دانشجوها و مدرسین فیلم و سینما گردیده که آقایان و خانم ها به دیگر رسانه ها نظیر رادیو زمانه پناه آورده اند یا اینکه دلیل دیگری وجود دارد؟ خواهش می کنم روشن کنید ما را! سپاس

-- لطیف پور ، May 25, 2007

پرویز جان، مثل همیشه عالی بود، وقتی به یاد این موضوع می افتم که برنارد گوردن مدتی به دلیل ممنوعیت از کار به لطف دوستی به کار پلاستیک فروشی روی آورد، نمی توانم از یاد ببرم که در سالهای دور و نزدیک مشابه چنین وضعیتی در ایران ما هم وجود داشته از نصرت کریمی گرفته تا دهها تن دیگر...

-- امید ح ، May 25, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)