خانه > پرویز جاهد > هفت هنر > بوسه زن عنکبوتی | |||
بوسه زن عنکبوتیبوسه زن عنکبوتی (Kiss of the Spider Woman) نوشته مانوئل پوئيگ (Manuel Puig) نويسنده آرژانتينی که منبع اقتباس فيلمی به همين نام از هکتور بابنکو فيلمساز سرشناس برزيلی (آرژانتينی تبار) شده بود، به تازگی در لندن به روی صحنه آمده و شارلوت وستنرا (Charlotte Westenra) کارگردانی آن را به عهده دارد. بوسه زن عنکبوتی داستان ملاقات و رابطه دو زندانی آرژانتينی در زندان مخوف ويلا دوتوی بوئنوس آيرس است. يکی از اين زندانيان مردی هم جنس باز به نام موليناست که به خاطر فاسد کردن معدن چيان به ۶ ماه حبس محکوم شده و ديگری (والنتين)، مبارزی مارکسيست است که به خاطر تحريک کارگران به اعتصاب، زندانی و شکنجه شده است. پوستر فیلم بوسه زن عنکبوتی آنها عليرغم گرايشها و اعتقادات متضادشان مجبورند در يک سلول با هم بمانند و همديگر را تحمل کنند. مولينا تمايلات زنانه ای دارد و در خيال، خود را به صورت زنی زيبا اما عنکبوتی تجسم میکند که در آرزوی به دست آوردن مردی با ويژگیهای مردانه والنتين است. او از تخيلات و خاطرات خود از سينما و زنان اغواگری که بر روی پرده ديده برای والنتين میگويد و سعی دارد او را در اين خاطرات سهيم سازد، در حالی که والنتين اين حرف ها را تخيلات بيمارگونه و بورژوايی می داند. او تنها به مبارزه فکر می کند و برای او روابط جنسی انسانی در درجه دوم اهميت قرار دارد. او مولينا را به خاطر واقع گريزی و فرار به دنيای فانتزی سرزنش می کند غافل از اينکه خود او نيز وقتی صحبت از انقلاب موعود میکند، در عالم خيال و فانتزی قرار دارد. بخش مهمی از رمان را ديالوگ بين دو شخصيت میسازد اما سراسر رمان پر است از پانوشتها و ارجاعاتی که به خارج از متن و گزارشهای رسمی سياسی و اجتماعی میدهد. به علاوه گفتگوی ميان شخصيتها بيشتر کيفيتی ذهنی دارد و از جريان سيال ذهن تبعيت میکند. سبک اکسپرسيونيستی نويسنده و عدم استفاده او از راوی، خواننده را وا می دارد که نقش راوی را خود به عهده بگيرد. شخصيتها در قالب تنگی که برای آنها تعريف شده اسير نمیمانند بلکه از آن فراتر میروند و واکنش های متضاد، پيچيده و غيرقابل پيش بينی از خود نشان میدهند. از سوی ديگر مطالبی که نويسنده در پانوشتها به آنها ارجاع میدهد، خواننده را به شدت درگير فضای سياسی اجتماعی رمان می سازد. والنتین (سمت راست) و مولینا (سمت چپ) عنکبوت در اساطير عامه آرژانتين، سمبل قدرت و توان جنسی مردانه است. اما در برخی فرهنگهای عامه ديگر، عنکبوت زن آدمخواری است که پس از هماغوشی با جفتاش او را میخورد. در عين حال هيولای خشمگينی است که دائما انتظار به دام افتادن قربانيانش را میکشد. در اساطير هند نام او مايا (maya) ست يعنی بافنده تارهای توهم. اين جنبههای متضاد وجود عنکبوت، الهام بخش مانوئل پوئيگ در نوشتن رمان بوسه زن عنکبوتی بوده است. اين رمان پس از توقيف شدن در سرزمين نويسنده يعنی آرژانتين، در سال ۱۹۷۴ در اسپانيا منتشر شد. در ۱۹۸۵ هکتور بابنکو آن را به فيلم تبديل کرد که در آن رائول خوليا بازيگر فقيد پورتوريکويی نقش والنتين را بازی می کرد و ويليام هرت در نقش مولينا ظاهر شد و به خاطر ايفای اين نقش برنده جايزه اسکار بهترين بازيگر مرد گرديد. به علاوه نمايش موزيکالی نيز بر اساس آن در سال ۱۹۹۳ بر صحنه تئاتر برادوی آمد که چيتا ريورا در آن نقش مولينا را بازی می کرد. مانوئل پوئيگ در ۱۹۳۲ در آرژانتين به دنيا آمد. پدرش تاجر و مادرش داروساز بود. مادر يک سينمارو حرفهای بود و مانوئل را نيز با خود به سينما میبرد. اما سينمای بومی آرژانتين برای مانوئل آنقدرها که سينمای هاليوود برايش جذاب بود، جذابيت نداشت. سينمای روياپرداز هاليوود، مانوئل همجنس گرا را که در جامعه ای استبدادی و بسته زندگی می کرد از واقعيت های پيرامونش جدا می کرد و به دنيای فانتزی و خيال می کشاند. ايده آل های او ستارگانی چون مارلن ديتريش، هدی لامر، گرتاگاربو و ريتا هيورث بودند. اينها زنان عنکبوتی دنيای او بودند و او مسحور زيبايی سحرانگيز آنها بود و قدرت آنها را در فريفتن مردان ستايش می کرد. ویل کین در نقش مولینا مانوئل در ۱۹۵۵ برای مطالعه سينما وارد کالج سينمايی رم شد. بعد از فارغ التحصيلی به عنوان سناريست وارد کار سينما شد اگرچه همزمان مجبور بود که به کار ترجمه و گارسونی در رستوران بپردازد. مدتی هم به عنوان دستيار ويتوريو دسيکا فعاليت کرد اما بعد از مدتی از فکر کارگردانی فيلم دست کشيد و به فيلمنامهنويسی پرداخت. نخستين فيلمنامه او خيانت شده به وسيله ريتا هيورث بود. داستانی اتوبيوگرافيکال در باره پسری آرژانتينی که عاشق سينما بود. بعد رمان بوسه زن عنکبوتی را نوشت و با آن به شهرت رسيد. رمانی که لوموند آن را بهترين رمان خارجی سال معرفی کرد. اما اين شهرت باعث نشد که از ايدههای سينمايیاش دست بکشد. وقتی منتقدان از او خواستند در باره ادبياتی که بر سبک نوشتناش اثر گذاشت حرف بزند، او از هيجکاک و اشترن برگ نام برد. شارلوت وستنرا که نمايش بوسه زن عنکبوتی را در لندن به روی صحنه برده است میگويد اين داستان از نظر ترکيب جنبههای شخصی و سياسی برايش جالب بود. او نمايشنامه را بر اساس ترجمه انگليسی رمان که در سال ۱۹۸۵ انجام گرفته، نوشته و از آلن بيکر مترجم آن به عنوان مشاور در کار خود استفاده کرده است. نمايشنامه با صحنههايی که جدا از صحنه اصلی است قطع میشود. به علاوه از صداهای خارج از صحنه به صورت ويس اوور (voice over) در طول نمايش استفاده می شود. زمانی که مولينا داستانش را تعريف می کند و خاطرات سينمايی اش را مرور می کند، والنتين با مداخله اش آن را قطع می کند. شارلوت می گويد در اجرای نمايش از تکنيک فاصله گذاری برشت استفاده کرده و آن را به طور موازی در کنار روايت دراماتيک رابطه دو زندانی به کار گرفته است تا تماشاگر به پرسش در باره وضعيت غيرعادلانه شخصيت های نمايش بپردازد. وی در باره تفاوت های مهم رمان و نمايش می گويد: رائول خوليا و ویلیام هرت در فیلم بوسه زن عنکبوتی در اين نمايش روپرت ايونس در نقش والنتين و ويل کين در نقش مولينا بازی میکنند. شارلوت میگويد ايونس برای ايفای اين نقش مجبور بود هر روز متون مارکسيستی از مارکس، کاسترو، چه گوارا و ديگران را بخواند و حفظ کند. آنها بحران ها و خشونت های سياسی در آرژانتين ميانه دهه هفتاد را پس زمينه نمايش خود قرار داده اند و برای اين منظور دست به مطالعه ای وسيع در باره اين دوره از تاريخ آرژانتين زده اند. گيلرمو رافو نويسنده آرژانتينی که در دهه هفتاد زندانی بود به عنوان مشاور در کنار آنان قرار گرفت. به گمان شارلوت، والنتين احتمالا متعلق به سازمان چريکی مونتونروست که بسيار تحت تاثير ايده های انقلابی کاسترو و چه گوارا بود. لوپز رهبر حزب AAA (Alianza Argentina Anticomunista) بود که عليه مخالفين حکومت پرون فعاليت می کرد. هدف اصلی اين حزب، سرکوبی مخالفان سياسی بود و دست به آدم ربايی، شکنجه و ترور مبارزان سياسی می زد. به اعتقاد شارلوت، والنتين يکی از قربانيان خشونت های اين حزب بود که بدون محاکمه زندانی و شکنجه شد. مولينا نيز اگرچه ظاهرا کاری با دنيای سياست ندارد اما او نيز به نوعی ديگر قربانی همان سيستم سرکوب گر است. اين اشاره های روشن سياسی در رمان وجود ندارد و محصول ذهن نويسنده و کارگردان نمايش است. بوسه زن عنکبوتی، نمايشی در باره نفرتی است که به عشق بدل می شود. ويل کين در نقش مولينا به خوبی ماهيت دوجنسی او را به نمايش می گذارد. موسيقی جان لئونارد نيز آرژانتين دهه هفتاد و فضای سرکوب و ترس و خشونت حاکم بر آن را خوب منتقل می کند. اين نمايش بعد از لندن در ليورپول، بريستول و سالفورد نيز اجرا خواهد شد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
salam
-- farhad ، May 7, 2007matne khoobi bood, az hamin nevisande yek roman ham dar iran tarjomeye aghaye ahmade golshiri hast , bename nefrine abadi bar khanandegane een bargha, ey kash een ketab ham ke shoma moarefi kardin zoodtar tarjome beshe, ya moshkhasate nashere khareji ra benevisid ta khodeman tahie konim.
نقد کامل وجامع. آنگونه که باید باشد. و خواندن آن در این روز ها که هر بچه دبیرستانی در این رادیو مطلب نویس شده بس غنیمت بود دستتان درد نکند
-- بدون نام ، May 7, 2007بسیار زیبا بوووووووووووووود
-- میر حسین غلامی ، May 7, 2007