تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

خون‌بازی و نگاه تقليل‌گرايانه به سينما

پرويز جاهد

شخصا به سينمای متعهد و اصولا هر نوع تعهدی در هنر اعتقاد ندارم. اينکه سينما صرفا ابزار است، وسيله است و بايد از آن به عنوان ابزاری برای انجام يک وظيفه يا تعهد اجتماعی، سياسی، اخلاقی، و... استفاده کرد به نظر من تقليل‌شان و مرتبه سينما و محدود ساختن ارزش‌های هنری و زيبايی شناختی آن است. اصلا نمی‌خواهم وارد بحث تکراری، قديمی و کليشه‌ای هنر برای هنر يا هنر برای اجتماع شوم يا اينکه در اين‌باره بنويسم که فرم مهم‌تر است يا محتوی و يا اينکه کدام يک بايد در خدمت آن ديگری باشد که دوره اين حرف‌ها سال‌هاست که گذشته و ديگر خريداری ندارد.


کنفرانس مطبوعاتی خون بازی- عکس: پرویز جاهد

اين حرف‌ها را زدم تا به فيلم خون‌بازی برسم و حرف‌های رخشان بنی‌اعتماد در گفتگويش با نشريه روزانه جشنواره که در پاسخ به سوال مصاحبه‌گر که می‌پرسد نگاه شما نگاهی غمخوار به نظر می‌رسد، اين غمخواری از کجا می آيد؟ می‌گويد: مسئله فقط غمخواری نيست. سينما برای من هدف نيست. وسيله است. من سينما را اين گونه شناخته‌ام. فکر می‌کنم در جوامعی نظير جامعه ما هر اثر فرهنگی و يا هنری به نوعی وظيفه اصلاح‌گری دارد. می‌شود فيلم‌هايی هم باشد که نخواهد اين مسئوليت و تعهد را به عهده بگيرد اما واقعيت اين است که جامعه ما به اين مسئوليت و تعهد نياز دارد. به دنبال آن رخشان اين نوع نگاه را مشخصه نسل خود می‌داند که به سينما بيشتر اين‌گونه نگاه می‌کند. به نظر من فيلم خون‌بازی، حاصل اين نوع نگاه است و دقيقا با چنين رويکردی به سينما ساخته شده است. نگاه ابزاری داشتن به سينما. اينکه برای سينما کارکرد صرفا اجتماعی يا اخلاقی يا درمانی قائل شويم و بخواهيم با آن مسئله‌ای اجتماعی را حل کنيم (مثلا ريشه اعتياد را برکنيم).

رويکرد رخشان در خون‌بازی به مسئله اعتياد عليرغم تفاوت‌های بارز آن با فيلم‌های متداول اين ژانر(با احتياط به کار می‌برم) و عليرغم تمام دقت و وسواسی که در کارگردانی، ميزانسن، ترکيب‌بندی تصويری، زاويه دوربين و رنگ و نورفيلم به خرج می‌دهد، متاسفانه از حد يک فيلم تعليمی/پرورشی با استاندارد بالا فراتر نمی‌رود. روشن است که نمی‌خواهم منکر ارزش‌های بصری و دراماتيک فيلم شوم و پرداخت روايی دقيق و منسجم آن را ناديده بگيرم بلکه حرف من اين است که آن انديشه و نگاهی که مرتبه سينما را تا حد يک وسيله پايين می‌آورد، باعث می‌شود که تمام اين ارزش‌ها قربانی آن نگاه تقليل‌گرا و محدود شود و تحت‌الشعاع ارزش‌های غير سينمايی و غير هنری قرار گيرد.

به همين دليل است که خون‌بازی عليرغم تمام جسارت‌هايی که در برخورد با موضوع اعتياد در جامعه ايران خصوصا در ميان اقشار مرفه جامعه به خرج می‌دهد، توان ارتقاء به سطح يک فيلم هنری ماندگار را پيدا نمی‌کند. فيلمی که شايد تماشای آن برای جوانان معتاد به مواد مخدر و خانواده‌های آنها لازم، مفيد وهشداردهنده باشد. مادر دختر معتاد به هروئين در پايان فيلم به اين نتيجه اخلاقی می‌رسد که ای کاش تمام تحقيرهای همسرش را تحمل می‌کرد ولی باعث ازهم پاشيدن خانواده و اعتياد دخترش نمی‌شد. از اين زاويه مخالف توليد فيلم‌هايی با اين گونه مضامين نيستم اما سوال من اين است که آيا اين همه آن چيزی است که از سينما انتظار داريم؟

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)