خانه > پرویز جاهد > کارگردانها > ژیژک و لذت حقيقی سينما | |||
ژیژک و لذت حقيقی سينماپرويز جاهدراهنمای يک منحرف برای سينما (The Pervert's Guide to Cinema) نام فيلم مستندی است که در سه قسمت برای شبکه چهار تلويزيون بريتانيا ساخته شده است. در اين فيلم، اسلاووی ژی ژک (Slavoy Zizek)، فيلسوف و نظريهپرداز فرهنگی معاصر با زاويه ديد روانکاوانه و بر اساس تئوری های ژاک لاکان به بررسی سينما و تحليل رابطه بين تخيل، واقعيت و نماد در فيلمها می پردازد. ژی ژک، نظريهپردازی است که مارکس، هگل و لاکان را با فرهنگ پاپ میآميزد تا بتواند مفاهيم فرهنگ معاصر(خصوصا فرهنگ عامهپسند) را تحليل کند و به ما يادآوری کند که درک ما از اين مفاهيم تا چه حد از منطق به دور است. تری ايگلتون متفکر مارکسيست انگليسی او را بزرگترين شارح روانکاوی و درخشانترين شارح نظريه فرهنگی میداند که در چند دهه اخير در اروپا ظهور کرده است. نوشتههای ژیژک موضوعات گوناگون از فاندامنتاليسم گرفته تا تساهل و گلوباليسم، حقوق بشر، لنين، اسطوره، فضای سايبر (Cyberspace)، تکثر فرهنگی، انرژی هستهای، پست مدرنيسم، هاليوود، ديويد لينچ و آلفرد هيچکاک را در بر میگيرد. به اعتقاد تونی مايرز، بخشی از جذابيت آثار ژیژک در تحليلهای او از فرهنگ عمومی و تجربيات روزمره نهفته است. با اين حال ژی ژک عليرغم حضور موثر و چشمگيرش در فرهنگ و فلسفه معاصرغرب و داشتن چندين جلد کتاب که عمدتا در طی يک دهه منتشر شدهاند آنچنان که بايد در ميان محافل آکادميک بريتانيايی و انگليسی زبان شناخته شده نيست. به گفته تونی مايرز(Tony Myers)علت عدم توجه آکادميسينهای انگليسی زبان به ژی ژک، لاکان گرايی اوست چرا که لاکان نظريهپردازی است که نه فمينيستها و نه پساساختارگرايان با او ميانه خوبی ندارند. ژیژک در ايران هر چقدر که دنيای انگليسی زبان سعی کرده حضور ژی ژک را ناديده بگيرد، دنيای فارسیزبان ميل و گرايش چشمگيری به افکار و انديشههای او نشان داده است. در چند سال اخير نام ژی ژک در فضای فرهنگی و فکری ايران به شدت مطرح بوده و نويسندگان و مترجمانی چون مراد فرهاد پور، اميد مهرگان و مازيار اسلامی با ترجمه برخی از نوشتههای او کوشش جدی ای را برای شناساندن ژی ژک در ايران به عمل آوردهاند. کتاب رخداد (اسلاوی ژیژک) که گزيده مقالات ژی ژک درباره نظريه، سياست و دين است به گزينش و ويرايش فرهادپور، اسلامی و مهرگان نخستين گام در اين زمينه بود که بعد با ترجمه کتاب تونی مايرز در باره ژیژک که هم زمان با دو ترجمه مختلف از فتاح محمدی و احسان نوروزی بيرون آمد، دنبال شد. ژی ژک و سينما غلظت شهوتناک فرم سينمايی راهنمای يک منحرف برای سينما بر اساس ساختار ديالکتيکی ايدهها بنا شده و سوفی فينس اين جستار لاکانی/هگلی را هوشمندانه رهبری کرده است. محور اصلی بررسی ژی ژک در اين فيلم، ارتباط بين تمنا (ميل) و فانتزی در جهان فيلمهاست. ژی ژک در نقش يک مجری با قدرت ظاهر میشود. شيوه اجرا، لحن و لهجه اش (ژی ژک انگليسی را با لهجه بسيار غليظ اروپای شرقی حرف میزند) او را از ديگر مجريان برنامههای مستند و تلويزيونی متمايز می کند. حتی عنوان فيلم نيز غير متعارف و سکسی است. سوفی فينس (خواهر رالف و جوزف فينس) کارگردان اين فيلم که قبلا دستيار پيتر گريناوی بوده میگويد: «عنوان فيلم تنها راهی است برای کشاندن شما به درون شبکه ژی ژکی». اين ايده فينس بود که ژی ژک را در لوکيشنهای اصلی فيلم ها قرار دهد تا بيننده بتواند ارتباط تنگاتنگ و نزديکتری بين حرفهای ژی ژک و کليپهای فيلم برقرار کند، مثل صحنهای که ژی ژک را در متل بيتس (Bates Motel) فيلم روانی هيچکاک میبينيم يا او را همانند تيپی هدرن سوار بر قايق در ساحل بودگا در حال پارو زدن تماشا می کنيم که دارد فيلم پرندگان (هيچکاک) را برای ما تفسير می کند. درنظر ژی ژک سينما نوعی آيين است که ما از طريق آن احساسات مختلف را تجربه میکنيم: «سينما از نظر فيزيکی روی ما اثر می گذارد و به اين مفهوم آنچه که ما در سينما پيدا میکنيم به نحو آزاردهندهای واقعی است. نمونه بارز آن فيلم های پورنوگرافی است که در آنجا میتوانيد مبتذلترين شکل اين تاثير را بسنجيد.» به اعتقاد ژی ژک اين فيلمها از بزرگراه گمشده ديويد لينچ تا پرسونای برگمن و معلم پيانوی ميشل هاناکه، نشان میدهند که چگونه فانتزی به جبهه نبرد بين جنسهای مختلف تبديل شده است. ژی ژک استدلال میکند که اين بخش مازاد ميل زنانه است که تهديدی عليه هويت مردانه به شمار می رود. او سرگيجه هيچکاک را مثال می زند که در آن: « تنها زن خوب زن مرده است». در واقع در فيلم سرگيجه، اسکاتی (جيمز استوارت)، دنبال يک همدم جسمانی نيست بلکه به دنبال خلق يک زن خيالی (فانتزی) است که «مرده است اما در واقع هرگز وجود نداشته». جودی (کيم نواک) تنها از طريق تسليم شدن به فانتزی اسکاتی میتواند با او رابطه جنسی داشته باشد. ژی ژک نشان میدهد که چگونه رويدادهای پارانورمال (paranormal) در يک فيلم میتواند سکس ممنوع را نمايندگی کند. برای ژی ژک پرندگان هيچکاک تماما درباره تنش زنا با محارم است. مادر ميچ (که به طرز مرموزی نسخه مسنتر دوست دختر اوست) از رابطه عاشقانه پسرش با زن بلوند غريبه (تيپی هدرن) احساس خطر میکند. بنابراين حمله پرندگان، نتيجه انفجاری سوپراگوی مادرانه است. اما به عقيده فينس؛ چرخش زيبا در اينجا در اين است که اين سوپراگوی مادرانه در واقع يک فانتزی مردانه است. اين کشمکش درونی ميچ بر سر زنا با محارم است نه مادر او. درست مثل کاراکتر نورمن بيتس در فيلم روانی. فينس میگويد که بيشتر فيلمسازانی که ژیژک در اين فيلم از آنها حرف میزند، مرد هستند (ژی ژک معتقد است که از نظر تاريخی مردان دسترسی بيشتری به ابزار توليد داشته اند)، به همين دليل فينس تصميم گرفت صحنه اغواگرانه فيلم In the Cut ساخته جين کمپين را نيز در فيلم بگنجاند. جايی که مارک روفالو به مگ رايان می گويد: «من میتونم هرچه که تو ازم میخوای باشم. تو ازم می خوای که با تو رومنس داشته باشم و با تو به رستورانهای شيک و کلاس بالا برم اما اگر از من بخوای که بهترين دوستت باشم و ترتيبات را بدم، مسئلهای نيست». به عقيده فينس، اين لحظه از فيلم، لحظهای سياسی است وقتی ژی ژک در اينباره بحث میکند که زنان اين ظرفيت حيرت انگيز را دارند که خيال پردازی (fantasise) کنند و به نظر میرسد که اين فانتزیها به نحو غريبی غايباند و همانطور که منتشر نمیشوند، نامرئیاند. حرفی که کارگردانی مثل کيم برلی پيرس در مستند جديدش؛ اين فيلم هنوز درجه بندی نشده (This film is not rated yet)، وقتی که درباره صحنه ارگاسم فيلم پسران گريه نمیکنند (Boys Don’t Cry) بحث میکند، نيز بر آن صحه میگذارد. به عقيده فينس، همانقدر که صحنههای سکسی فيلم In the Cut برای زنان خيلی جذاب است، همانقدر مورد نفرت تماشاگران مرد است (منتقدان مرد از کاراکتر مارک روفالو متنفرند). برای فينس عامل اصلی و نقادانه اين است که چگونه فرم يک فيلم بيانگر روايت آن است:
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|