تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

موسيقی فيلم فريدا

پرويز جاهد

برای شنيدن فايل صوتی اين برنامه اينجا را کليک کنيد.


فريدا 47 سال با درد و رنج زندگی کرد و با اينکه در نقاشی هایش بيشتر پرتره خود و جسم رنجورش را تصوير کرده است اما در عين حال نگاه انسانی و صميمانه او به جامعه مکزيک و سنت ها و آئين های بومی آن به شدت در آثارش انعکاس يافته است.
او نقاشی مدرن با گرايش هايی راديکال بود و هنرش ارتباطی عميق و تنگاتنگ با جامعه سنتی و در حال توسعه مکزيک داشت. کسی که با نگرشی پست مدرن به فروپاشی ساختارهای سنتی و زوال فرهنگ بومی می نگريست و به شدت تحت تاثير هنر بوميان سرخپوست مکزيک و نقاشی ها و ماسک ها و شمايل های اقوام آزتک بود.

زندگی فريدا کوتاه اما بسيار جذاب و پرحادثه بود و مصالح لازم را برای خلق يک اثر دراماتيک داشت.
جولی تی مور کارگردان فيلم(همسر اليوت گلدن تال آهنگساز فيلم) نيز با استفاده از همين جذابيت ها و با درنظر گرفتن سليقه تماشاگر آمريکائی نسخه ای هاليوودی از زندگی فريدا کالو ارائه کرد که اگرچه بسيار جذاب و ديدنی است اما مطلقا قادر نيست همه وجوه پيچيده شخصيت زن هنرمندی را که يکی از مهم ترين و شاخص ترين نقاشان قرن بيستم است، نشان دهد. فيلم برای کسانی که فريدا کالو را نمی شناسند و از اهميت هنر او بی خبرند، بسيار جالب است اما با همه زيبائی های بصری و موسيقی رنگين و شورانگيزش، مشکلات ساختاری بسياری دارد از جمله عدم همخوانی صحنه های سورئاليستی و گرافيکی فيلم با ساختار کلی رئاليستی آن و توجه بيش از حد فيلمساز به حاشيه زندگی فريدا به جای تمرکز بر متن زندگی و آفرينش هنری او.

نقش فريدا را سلما هايک بازيگر مکزيکی بازی می کند(مدونا و جنيفر لوپز آرزوی بازی در اين نقش را داشتند) که يکی از بهترين بازی ها در کارنامه سينمائی او به حساب می آيد. شباهت ظاهری او به فريدا کالو انکار ناپذير است. آلفردو مولينا نيز در نقش ديه گو ريورا نقاش بزرگ مکزيکی و همسر زن باره فريدا بازی قابل قبولی ارائه می کند.
داستان فيلم از 1922 شروع می شود، زمانی که فريدا دانشجوی دانشگاهی در مکزيکوسيتی است و با دوست پسرش روزهای خوشی دارد و دوروبر کارگاه نقاشی ديه گو ريورا می پلکد و با او لاس می زند. کسی که بعدها نقش مهمی در زندگی خصوصی و هنری فريدا ايفا می کند. او با ديه گو ازدواج می کند و تحت تاثير افکار او به حزب کمونيست مکزيک می پيوندد و زندگی جنجالی و پرهياهوی آنها آغاز می شود. زندگی ای که با خيانت های ديه گو در زندگی زناشوئی و روابط خصوصی پنهان فريدا با زنان و مردان ديگر همراه است.

اليوت گلدن تال آهنگساز خلاقی است که به خاطر ساختن موسيقی فيلم های بيگانه(قسمت سوم)، مصاحبه با خون آشام، آخرين فانتزی و مايکل کالينز شهرت دارد. وی برای موسيقی فيلم فريدا جوايز گلدن گلوب و اسکار را به دست آورده است. موسيقی ای که يکی از ملوديک ترين و ريتميک ترين آثار گلدن تال به حساب می آيد و توانائی او را در ترکيب موسيقی ارکسترال با موسيقی بومی و فولکلوريک آمريکای لاتين و سازهای اگزوتيک آن نشان می دهد.
موسيقی فيلم فريدا سرشار از آوازها و ترانه های مکزيکی است که برخی از آنها را گلدن تال ساخته و برخی ديگر کار آهنگسازان محلی چون توماس مندز، لوس کوجولی تس، لوئيس آرکاراز توراس است و ترانه سرايانی چون هرنان براوو وارلا آنها را سروده اند. ترکيب ترانه های فولکلوريک و موسيقی ارکسترال بسيار متوازن و با درونمايه و فضای فيلم هماهنگ است و روحيات و افکار بومی گرايانه و در عين حال مدرن فريدا را به خوبی بيان می کند.

گلدن تال نگاه تجربی و پيچيده خود را که پيش از اين در فيلم های بيگانه 3 و مصاحبه با خون آشام به کار گرفته بود در فيلم فريدا نيز به کار می گيرد. به علاوه او استفاده خلاقه ای از تم ها و ملودی های بومی مکزيکی می کند. کاری که قبلا در ساختن موسيقی فيلم مايکل کالينز با ملودی های محلی ايرلندی کرده بود.
گلدن تال با استفاده از انواع و اقسام سازهای بومی مکزيکی مثل گيتار کوچکی به نام ويچوئلا، آکاردئون، گيتار باس مکزيکی با نام گيتارون، مريمبا و آرمونيکای شيشه ای که ابداع بنيامين فرانکلين است و تلفيق آن با سازهای کلاسيک مثل پيانو، گيتار کلاسيک، هارپ و سازهای زهی، موسيقی هارمونيک زيبائی پديد آورده است.

گلدن تال می گويد درمکزيک همه جا پر از ترانه و آواز است. در کوچه ها، در مزارع و باغ ها، در جشن ها و عروسی ها، در مراسم عزا و بر سر گورهای مردگان و در زير پنجره عاشقان، مکزيکی ها را در حال نواختن و خواندن می بينيم. اين ترانه ها و آوازهای سنتی در کنار آخرين ترانه های پاپ و اکسپريمنتال به زندگی خود ادامه می دهند. به اعتقاد گلدن تال موسيقی مکزيکی شکل به خصوص و واحدی ندارد بلکه از اين منطقه تا آن منطقه فرق می کند. اما همه انواع آن يک ويژگی مشترک دارند و آن سادگی و دوری از پيچيدگی های هارمونيک است. گلدن تال در نوشتن موسيقی اين فيلم سعی کرده بر اين سادگی هارمونيک تکيه کرده و به کمک آن وارد جهان فيلم شود: هر بار که سعی کردم هارمونی های پيچيده ای برای موسيقی اين فيلم بنويسم از فضای فيلم دور شدم.

تمام ترانه ها و آوازهائی که در فيلم شنيده می شود نه تنها به اين منظور انتخاب شدند که فضای آن دوره را ترسيم کنند بلکه نمونه ای از ترانه ها و آهنگ های مورد علاقه فريدا و همسرش ديه گو ريورا است. اين ترانه ها را خوانندگان توانای مکزيک مثل چاولا وارگاس و ليلا داونز و خواننده مشهور برزيلی کيتانو ولوسو خوانده اند.

چاولا وارگاس اصالتا کاستاريکائی است. در واقع اين فريدا و همسر او ديه گو ريورا بودند که صدای وارگاس را کشف کردند. فريدا نه تنها عاشق صدای وارگاس بود بلکه رابطه عاشقانه ای هم با او داشت. ترانه کبوتر سياه(Paloma Negra) که وارگاس در صحنه ای از فيلم می خواند يکی از محبوب ترين ترانه های فريدا بود که توماس مندز آن را ساخته است.

يکی ديگر از ترانه های مشهوری که دو بار در فيلم شنيده می شود ترانه ای است با عنوان زن گريان( La Llorona ) که بار اول آن را باصدای گرم و پرطنين چاولا وارگاس می شنويم. درونمايه ترانه مرگ است و کيفيتی پيش گويانه دارد و پيش درآمدی است بر ترور و قتل تروتسکی، انقلابی روس که مدتی را مخفيانه در خانه فريدا زندگی کرد و سروسری هم با او داشت.
چاولا وارگاس 80 ساله اين ترانه را به طور زنده در برابر دوربين جولی تی مور 12 بار اجرا می کند. ترانه ای بسيار گيرا و تاثيرگذارکه نشان می دهد وارگاس با همه پيری اش هنوز می تواند اشک مردم را درآورد.

ترانه La Llorona بار ديگر با صدای ليلا داونز و با اجرای تندتری در فيلم شنيده می شود. ترانه ای است پر از گرما و شور و شهوت مکزيکی که با همراهی گروه مارياچی(ترکيبی از گيتار اسپانيائی، گيتارون، گيتار ويچوئلا، ويولون و ترومپت) اجرا می شود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)