تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
دیدگاه کارشناسان به دستگیری کارمندان سفارت بریتانیا

همیشه پای خارجی‌ها در میان است

اردوان روزبه
a.roozbeh@radiozamaneh.com

در حالی که اتحادیه اروپایی خواهان آزادی سریع کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران که به اتهام داشتن نقش در ناآرامی‌های اخیر بازداشت شده‌اند، است. آقای قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام می‌کند که پنج تن از دستگیرشدگان آزاد شده‌اند و الباقی در حال پرسش و پاسخ هستند.

اگرچه او از لفظ دستگیری استفاده نکرد، اما به نظر می‌رسد این پرسش و پاسخ بدون احضار و اعلام قبلی معنای بازداشت را به خود می‌گیرد. دیوید میلیبند وزیر امور خارجه بریتانیا مراتب اعتراض خود را در این زمینه اعلام کرد و هرنوع دخالت در امور ایران توسط کشورش را بی اساس خواند. او سایر هم پیمانان اروپایی خود را ترقیب کرد تا با بریتانیا هم صدا شوند.

در همین حال سرلشکر حسن فیروز‌آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرد که اتحادیه اروپا «صلاحیت هرگونه» مذاکره با ایران را از دست داده است. سرلشکر فیروز‌آبادی در گفتگو با خبرگزاری فارس، علت این «بی‌صلاحیتی» را «دخالت» اتحادیه اروپا در «آشوب‌های» پس از انتخابات ایران دانسته است.

با توجه به این حرکت به نظر می‌رسد که روی صحبت دولت جمهوری اسلامی ایران این بار به سمت انگلیس است. کشوری که در سال ۵۷ رادیو بی‌بی‌سی آن هنوز از خاطر نرفته است. آیا این بار دولت ایران پیش دستی کرده است؟

Download it Here!

در مورد این مسأله در ابتدا با مهرداد خوانساری، صاحب‌نظر در امور دیپلماتیک گفت و گو کردم و از او پرسیدم، آیا به لحاظ عرف دیپلماتیک دستگیر شدگان مصونیت نداشته‌‌اند:

از نظر قوانین دیپلماتیک این افراد که کارمندان محلی در تهران هستند، دارای مصونیت سیاسی نیستند. این‌ها کارمندان و شهروندان ایرانی هستند که در محل سفارت انگلستان کار می‌کنند و تمام قوانینی که مربوط به شهروندان ایرانی می‌شود در مورد آن‌ها هم صدق می‌کند و لذا آن‌ها دارای هیچ گونه مصونیتی نیستند. ولی اگر اقدامی در جهت بازداشت و جلب این افراد صورت بگیرد عمل خیلی تحریک‌آمیزی علیه آن دولتی که این‌ها را استخدام کرده است.

آیا در مراجع حقوقی غیرایرانی این قبیل موارد قابل پیگیری است؟

به‌هیچ‌ عنوان. این‌ها شهروندان ایرانی هستند. اگر مرتکب جرمی شدند، این جرم در ایران صورت گرفته است. لذا تنها کسانی که می‌توانند به این مسئله رسیدگی کنند، مقامات ایرانی هستند. یعنی مسئله این است که اگر این افراد واقعا اتهاماتی که نسبت به آنها زده شده درست باشد، هیچ مقام دیگری نمی‌تواند دخالت کند.
اما مسئله‌ی اساسی این است که آیا این اتهامات به دلایل سیاسی بوده یا به دلایل واقعی. آن‌چه که آقای میلیبند در بیاناتش اظهار کرده و آن مفهومی را که او خواسته است ارائه بدهد این است که این افراد مرتکب هیچ گونه جرمی نشده‌اند و دولت جمهوری اسلامی به دلایل سیاسی آن‌ها را بازداشت کرده که ارتباطی هیچ ارتباطی به این افراد و یا اعمالی که از سوی آن‌ها رخ داده است ندارد.


آیا در کشورهای دیگر هم تا این دست دستگیری ها رخ داده است؟

از این دست اتفاقات خیلی زیاد رخ می‌دهد. موقعی که کشورها از عمل‌کرد یک کشور دیگر ناراضی هستند، برای این که فشار بیاورند، برای این که نارضایتی خودشان را به نوعی نشان بدهند، برای این که شرایطی را فراهم کنند که با آن کشوری که مشکل دارند، خود را توجیه کنند این گونه رفتار می کنند.
این جور اقدامات بی‌سابقه نیست. مثلا در ایام جنگ سرد از این گونه اتفاقات در سفارتخانه‌های غربی، در مسکو به طور مثال می‌افتاد و سابقه‌ی طولانی دارد. این مورد بین دولت ایران و انگلستان است. دولت ایران فکر می‌کند که دولت انگلستان در این ناآرامی‌های اخیر دست داشته و یا حداقل می‌خواهد این الگو را بدهد و این تصویر را ارائه بدهد که چنین وضعیتی وجود داشته و به این (جهت) دست به چنین اقداماتی می‌زند. مقامات انگلیسی هم از عواقب این گونه اعمال نگرانند. چون علاقمندند که روابط‌شان با ایران به ابعادی فروکش نکند که دیپلمات‌های باقی آن‌ها در حالت مخاطره قرار بگیرند و یا در بدترین شرایط مثلا آن صحنه‌ی گروگانگیری بخواهد دو مرتبه در ارتباط با آن‌ها تکرار بشود.


آیا این یک حرکت سیاسی ا‌ست یا یک حرکت حقوقی و دلایل آن چیست، برای پاسخ به سراغ منصور فرهنگ سفیر سابق ایران در سازمان ملل متحد رفتم:

این یک حرکت صددرصد سیاسی است و دو دلیل دارد. یک این که تمامی دولتهای استبدادی در سراسر دنیا، که ایران نمونه‌ای از آن است، همیشه تظاهرات و اعتراضات و مخالفت‌های مردم خودشان را به توطئه بیگانه نسبت می‌دهند.
این یک واقعیت غیرقابل انکار است که ما در تمام کشورهای استبدادی می‌بینیم. جمهوری اسلامی ایران هم عین زمان شاه دقیقا این اعتراضات مردم و این تظاهرات و مخالفت‌ها را دارد نسبت می‌دهد به دولت‌های خارجی و وقتی می‌خواهند دنبال یک دولت خارجی بگردند که از نظر فرهنگ ما و تاریخ ما زمینه داشته باشد، تردیدی نیست که انگلستان بهترین هدفی می‌تواند باشد که در تیر‌رس این‌ها باشد. اگرچه صحبت کشورهای خارجی را می‌کنند و اسم آمریکا را هم می‌برند، ولی تصمیم گرفته‌اند که تاکید را بگذارند روی انگلستان.


اگر یادمان نرفته باشد، شاه ایران تا آخرین روزهای حیاتش معتقد بود که انقلاب ایران به طور کلی کار (سازمان‌های) اطلاعاتی خارجی و شرکت‌های نفتی است. این یک. دلیل دوم که به نظر من بسیار جالب است این است که از بین تمام رادیو و تلویزیون‌هایی که خارج از کشور در ایران پخش می‌شوند، بی‌بی‌سی تماشاگر و شنوندگان وسیع‌تری پیدا کرده است و برمبنای قضاوتی که من دارم، شاید بهتر و بیشتر از همه‌ی تلویزیون‌ها و رادیوهایی که از طریق دولت‌های خارجی حمایت می‌شوند عمل کرده، ولی الزاما خط و مشی دولت‌ها را فقط دنبال نمی‌کنند، یک سکوی دموکراتیک و یک سکوی بحث و انتقاد فراگیری در ایران شده بود که حتا بسیاری از اعضای دولت، نمایندگان مجلس، نمایندگان کنونی یا پیشین، وزرای کنونی یا پیشین و تعداد زیادی از افرادی که در ایران تدریس می‌کنند و یا صاحب‌نظر یا متخصص هستند بر روی عملکرد دولت حرف دارند. رژیم ایران خیلی بیش از این که از تبلیغات خارجی بترسد از بحث دموکراتیک وحشت دارد. باز در این‌جا برای حمله به این بحث و سکوی دموکراتیکی که بی‌بی‌سی در ایران درست کرده است، حمله به انگلستان و بی‌بی‌سی را بهانه‌ی این کار قرار داده است.

یعنی تلاش می‌شود که از اتفاقی که در سال ۵۷ افتاد جلوگیری شود؟

واقعیت امر این است که تنها کاری که بی‌بی‌سی در گذشته می‌کرد اطلاع‌ رسانی بود که البته امروز فقط بی‌بی‌سی نیست و بسیاری از رادیوهای خارج از کشور نیز هستند، از طریق اینترنت و از طریق ماهواره.
به نظر من مشکل رژیم ایران پیش از این که بخواهد از حجم اطلاعات داده شده باشد، از گفتمان دموکراتیک و کثرت نظریاتی است که از طرف این رسانه‌ها در ایران منتشر می‌شود. حمله به بی‌بی‌سی یعنی حمله به تمام این رسانه‌ها. به طور کلی دنبال توطئه‌ گشتن و همه‌ی این فعالیت‌ها را به توطئه نسبت دادن عادی است. ولی من فکر نمی‌کنم که چه در گذشته و چه حالا به خودی خود بتوانند این‌ها ریشه‌ی این اعتراضات و مخالفت‌ها باشند. این استبداد در ایران و دخالت بی‌حد رژیم ایران نه تنها در رابطه با مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بلکه در حریم خصوصی زندگی انسان‌هااست که این اعتراضات وسیع را در ایران برانگیخته است.

این اعتراضات و نارضایتی‌های مردم را به خارجی نسبت دادن یکی از ویژگی‌های همه‌ی دولت‌های استبدادی در سراسر جهان بوده است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

سلام عزیزان
"به دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی فشار آورید تا احمدی‌نژاد را به عنوان نماینده‌ی ایران به رسمیت نشناسند و با او مذاکره و همکاری نکنند." این یکی از وظایف اصلی ایرانیان در خارج است!! ---- اکبر گنجی ----
برای به عمل دراوردن این ایده پیشهاد میکنم از این پش دوستان در گفتگوها و در نوشته ها ی خود هر زمان که میخاهیم اسم حمود احمدي نژاد - را بیاوریم ترجیح بندد - که رییس حمهور نیست- را حتمن و قتعن درادامه بیاوریم.گویی این ترجیح بند - که رییس حمهور نیست- ادامه ی نام خانوادگی ی احمدي نژاد است. به این صورت - مثلن - دیروز در مجلس شورای اسلامی محمود احمدي نژاد که رئيس جمهوري ايران نیست سخنرای کرد- مثالی دیگر از - بی بی سی--- سفر محمود احمدی نژاد، که رئیس جمهوری ایران نیست - به لیبی که قرار بود امروز دهم تیر(اول ژوئیه) انجام شود، ساعاتی پیش از زمان پرواز او لغو شده است. -در پی تایید صحت نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران که در آن آقای احمدی نژادکه رئيس جمهوري ايران نیست، نامزد پیروز معرفی شده، موفق باشید-- رضا

-- بدون نام ، Jul 3, 2009

سلام
ابتکار خوبیست.ولی بطوری که معمول هست میتوان احمدی نژاد رییس جمهور پیشین یا قبلی را بکار برد!
موسی

-- بدون نام ، Jul 3, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)