تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با فرید هاشمی، عضو شورای مرکزی تحکیم، پیرامون بیانیه جمعی از تشکل‌های دانشجویی

«نگرانی از فروپاشی اجتماعی، دلیل صدور بیانیه بود»

اردوان روزبه
a.roozbeh@radiozamaneh.com

جمعی از تشکل‌های دانشجویی بیانیه‌ای درباره‌ی آن‌چه عواقب انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهور ایران نامیده‌اند، صادر کرده‌اند. در فراز‌هایی از این بیانیه آمده است: «با صدای بلند فریاد برمی‌آوریم احمدی‌نژاد باید برود.»

این بیانیه با تأکید بر این‌که دانشگاه «بیشترین فشارها» را از جانب دولت نهم دریافت کرده ‌است، بسط «نگاه امنیتی و ایجاد فضای پلیسی» را نشانگر «نهایت دشمنی» دولت‌مردان نهم با دانشگاه عنوان کرده‌اند.

«بازداشت و شکنجه بسیاری از دانشجویان منتقد و معترض به دولت، صدور احکام سنگین محرومیت از تحصیل و اخراج استادان برجسته و دگراندیش» از جمله موارد مورد اعتراض دانشجویان در این بیانیه است.

آن‌ها اشاره می‌کنند که در چهار سال اخیر حدود ۱۰۰۰ دانشجو از تحصیل در مقاطع تحصیلی بالاتر محروم شده‌اند و نزدیک به ۳۰۰ استاد دانشگاه به طور ناخواسته حکم بازنشستگی دریافت کرده‌اند.

اعمال سهمیه‌بندی جنسیتی و بومی‌گزینی جنسیتی و جلوگیری از ورود دختران به دانشگاه از دیگر مواردی است که در این بیانیه به آن اعتراض شده ‌است.

به همین بهانه با فرید هاشمی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت گفت و گو کرده‌ام.

Download it Here!

آیا این تعداد تشکل دانشجویی به این نتیجه رسیده‌اند که احتمال انتخاب احمدی‌نژاد بالا است و به همین دلیل این بیانیه را صادر کرده‌اند؟

در انتخاباتی که در ایران برگزار می‌شود هیچ چیزی از قبل معلوم نبوده و چیزی قابل پیش‌بینی نیست. معلوم نیست که آقای احمدی‌نژاد امکان رأی آوردن دارد یا نه. ولی این ۵۴ تشکل دانشجویی از عواقب دوباره رأی آوردن ایشان ابراز نگرانی کرده‌اند. چون نسبت به امنیت ملی، وضعیت کشور و بحران‌هایی که در سال‌های آینده پیش روی جامعه‌ی ایران قرار دارد احساس خطر کرده‌اند.

با توجه به نحوه‌ی مدیریت آقای احمدی‌نژاد و با توجه به آمارهایی که در پایان این بیانیه به آن‌ها اشاره‌ی مفصلی شده، این ۵۴ تشکل خواستار این شده‌اند که مردم به آقای احمدی‌نژاد رأی ندهند و برای انتخابات ریاست جمهوری گزینه‌ای غیر از آقای احمدی‌نژاد را به عنوان کاندیدای مطلوب برای انتخابات ریاست جمهوری انتخاب کنند.

این ۵۴ تشکل دانشجویی کدام تشکل‌ها هستند؟

تشکل‌های امضا کننده‌، انجمن‌های اسلامی سراسر کشور هستند. که طی تصمیمی هم‌سو با هم به این نتیجه رسیده‌اند که لازم است در حال حاضر تصمیمی در کشور صورت بگیرد که این تصمیم به رفتن آقای احمدی‌نژاد ختم شود.


فرید هاشمی، عضو شورای مرکزی تحکیم

وقتی در مورد نبودن آقای احمدی‌نژاد بحث می‌شود شاید لازم باشد که ما به دلایل آن هم اشاره کنیم. فکر می‌کنید رییس جمهور آتی ـ هر کس که باشد ـ احتمال ندارد که دچار این چالش‌ها نشود؟

واقعیت این است که الان ایران در لبه‌ی تیغ بحران‌های اجتماعی قرار دارد. لبه‌ی تیغ بحران‌های اجتماعی که به مرگ امید اجتماعی ختم می‌شود و اعتماد اجتماعی را از بین می‌برد. آن چیزی که واقعیت دارد این است که شاید هیچ کاندیدایی‌، هیچ کدام از نفرات حاضر موفق نشوند و هیچ تیم مدیریتی موفق نشود آن‌طور که لازم است و باید و شاید این بحران‌ها را مدیریت کند تا به سلامت از این بحران‌ها گذر کنیم.

اما آقای احمدی‌نژاد با نحوه‌ی مدیریت کشور نشان دادند در صورتی که روند ریاست جمهوری ایشان ادامه پیدا کند احتمالاً این بحران‌ها تشدید هم خواهند شد و ما با نوعی ناامیدی، بی‌اعتمادی، سرخوردگی و یأسی که تمام جامعه را فرا می‌گیرد روبه‌رو خواهیم شد و احتمال این‌که جامعه‌ی ایران در خطر فروپاشی و بی‌سازمانی اجتماعی قرار بگیرد، وجود دارد.

اما برخی از صاحب نظران معتقدند که دستگاه اجرایی کشور نقش نهایی و تصمیم‌گیرنده را در کشور بازی نمی‌کند...

واقعیت همین است و درست است که نقش نهایی را بازی نمی‌کند اما به هر حال موثر است. چون یک دستگاه اجرایی است که با مردم به صورت بلاواسطه در ارتباط است و دستگاه اجرایی می‌تواند تصمیماتی بگیرد که سرنوشت‌ساز باشد.

به علاوه ما با رویکرد مطالبه محورانه وارد کار شدیم و به کاندیداها مطالبات را ارایه کردیم که اگر آن‌ها مطالبات را قبول کنند و سعی در احیای آن‌ها داشته باشند میزان قدرت و میزان تأثیرگذاری آن‌ها هم افزایش پیدا خواهد.

ما راه‌هایی را به رییس جمهور آینده پیشنهاد کرده‌ایم. تا اگر این رییس جمهوری فردی غیر از آقای احمدی‌نژاد باشد، سعی کند در جهت منافع ملت و در جهت امید اجتماعی حرکت کند.

شما به راهکارها اشاره کردید. شاید برای مردم جالب باشد که بدانند راهکارهای پیشنهادی تشکل‌های دانشجویی برای امور آینده کشور چه خواهد بود؟

مشخص است که ما چند چیز ملموس را می‌خواهیم. یکی آزاد شدن فضای اجتماعی و حداقلی از امنیت برای فعالین اجتماعی و این‌که حق اعتراض باید در جامعه نهادینه و به رسمیت شناخته شود.

کسی که به واقعه‌ای اعتراض دارد امکان اعتراض را داشته باشد. این خودش گامی به جلو است. ما خواستار تقویت جامعه‌ی مدنی و نهادهای مدنی هستیم و خواستار حمایت دولت نیستیم.

ما در دوران آقای خاتمی دولت متولی جامعه‌ی مدنی را داشتیم. یعنی دولت در امور جامعه‌ی مدنی دخالت و سعی می‌کرد که خودش جامعه‌ی مدنی را تقویت و ایجاد کند. در دولت آقای احمدی‌نژاد جامعه‌ی مدنی سرکوب شد. ما دولت سرکوب‌گر جامعه‌ی مدنی را داشتیم.

دولت آقای احمدی‌نژاد می‌خواست بلاواسطه و بدون حضور جامعه‌ی مدنی با مردم در ارتباط باشد. یعنی رویکرد پوپولیستی را اتخاذ کرد. ما خواستار دولت تسهیل‌گر جامعه‌ی مدنی هستیم. دولتی که در امور جامعه‌ی مدنی دخالت نمی‌کند.

در دولت آینده جامعه‌ی مدنی مستقل، آزاد و امکان فعالیت و بروز و ظهور داشته باشد. از دیگر موارد شناخته شدن فضاهای خصوصی برای شهروندان ایران است. چون امروز به شدت فضای خصوصی انسان‌ها در ایران مورد تهدید قرار دارد و حتا فضای عمومی افراد هم کنترل می‌‌شود. یعنی امروز در هیچ جا برای شهروندان جامعه امنیت وجود ندارد.

این امنیت یکی از لوازم کاری است که می‌تواند امید اجتماعی را برگرداند. یعنی دولتی که در امور خصوصی مردم مداخله نکند و جامعه‌ی مدنی راهگشای این مسأله باشد.

اما در دوران پیش از آقای احمدی‌نژاد هم ما مواردی مانند ۱۸ تیر ۷۸ و یا بالاترین آمار در توقیف نشریات را داشتیم...

واقعیت امر این نیست که آقای خاتمی دولت مناسبی داشتند و ایده‌آل بودند. موضوع این است که ایشان از حداکثر ظرفیت‌هایی که برای یک رییس جمهور در قانون پیش‌بینی شده، استفاده نمی‌کردند.

آقای خاتمی به دلیل ویژگی‌های شخصیتی که داشتند توان استفاده از حداکثر ظرفیت‌های قانونی برای رییس جمهور را نداشتند و امکان استفاده از این ظرفیت را برای خودشان نمی‌دیدند.

در واقعه‌ای مانند ۱۸ تیر یا توقیف مطبوعات در سال ۷۹ امکان موضع‌گیری‌های بهتری از آقای خاتمی وجود داشت. اگر آقای خاتمی می‌توانستند در همان هشت سال کار خودشان را می‌کردند.

اگر آقای خاتمی می‌توانستند موفق باشند از دل ایشان دولت آقای احمدی‌نژاد بیرون نمی‌آمد. اما در دولت آقای خاتمی ما دخالت دولت در زندگی شخصی مردم را به طور واضح نمی‌دیدیم و این نکته‌ی مثبت دولت آقای خاتمی بود. در حالی که در دولت آقای احمدی‌نژاد به طور مشخص شاهد هستیم که دولت در زندگی مردم دخالت می‌کند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

اگر فقط یک دلیل برای رای دادن به احمدی نژاد بشود پیدا کرد همین است که این دفتر تحکیم وابسته به خارج که یک پایش پاریس است و یکی دیگر در واشنگتن، با او مخالف است. یعنی معلوم می شود احمدی نژاد خصلتی دارد که تحکیم وحدت را عصبانی کرده است. این خودش یک حسن بزرگ است.

-- میم ، May 17, 2009

تفسیر دیگری از پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری اسلامی ایران دارم.

احمدی نژاد از دل تحریم فعالان سیاسی و دانشجویی سابقاً اصلاح طلب و عدم هماهنگی اصلاح طلبان و به توافق نرسیدن بر سر ارائه نامزدی واحد در آن دور از انتخابات بیرون آمد؛ نه از دل «عدم موفقیت» دولت خاتمی یا «ویژگیهای شخصیت او».

با نهاد ولایت فقیه، با قانون اساسی موجود، با دوستان سعید امامی در وزارت اطلاعات، با هر ۹ روز یک بحران، با سپاه پاسداران، با بسیج، با ماموران لباس شخصی، با مواضع دوستان گروگانگیر و سپاهی سابق که به کمتر از حذف هاشمی رفسنجانی و عبور از خاتمی قانع نبودند و اکنون به برنامه مینیمالیستی موسوی و کروبی هم قانعند، خاتمی از کدام حداکثر ظرفیت نهاد ریاست جمهوری می توانست بهره ببرد؟

اینگونه حرفها و عدم انتفاد صریح تحکیم وحدت از مواضع چهار سال پیش این تشکل، آدم را یاد توجیهات ادامه دار حزب توده بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ درباره علل حملات این حزب به دولت دکتر محمد مصدق همزمان با مخالفتهای کاشانی، بقایی و مکی و دسیسه های دربار و از ما بهتران برای سرنگون کردن دولت ملی و قانونی می اندازد.

-- میهن ایراندوست ، May 18, 2009

همه با هم به احمدی نژاد و آن دیگران رای بدهید که جمهوری اسلامی بودن و ماندن خود را به دنیا ثابت کند تا زندانهای بزرگتر و بیشتری ساخته شود. دست همه تان درد نکند که رای می دهید . حماقت که شق القمر نیست آنقدر رای بدهید که دیگر رمقی برایتان نماند.

-- 'goly ، May 18, 2009

گلی خانم

عقب مانده ترین عناصر جمهوری اسلامی ایران هم مدام هم میهنان منتقد و تحول طلب خود را احمق خطاب می کنند. تمایل شما به رای ندادن را درک می کنم.

اما فکر می کنید با برچسب زدن به آنانکه نظر دیگری دارند، شق القمر می کنید؟ فکر می کنید این واژه ها و جملات شما به این که کسی روی حرفهای شما و راهی که می روید، اندکی تامل کند، کمک می کند؟

کی قرار است از نتیجه پنجاه ساله برچسب زدن شاه و شیخ و توده ای و مجاهد و فدایی و پیکاری و غیره به دگراندیشان چیزی بیاموزیم؟

فرض کنیم جمهوری اسلامی ایران امروز ورافتاد و شما به آرزویتان رسیدید. روش امروز رفتار و گفتار شما با آنان که طور دیگری فکر می کنند، زندانهای خالی شده را دوباره پر نخواهد کرد؟ خوبست که همگی نتیجه «انقلاب شکوهمند» و گفتمان «حذف-محوری» را دیده ایم.

-- میهن ایراندوست ، May 18, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)