خانه > اردوان روزبه > گفت و گو > «فضای سرد انتخاباتی به نفع جناح حاکم است» | |||
«فضای سرد انتخاباتی به نفع جناح حاکم است»اردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comروز چهارشنبه، نهم اردیبهشتماه، سومین همایش «موج سوم» با حضور سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی، در تهران برگزار شد. در این همایش که اولین گردهمایی عمومی حامیان خاتمی و موسوی به حساب میآید، علاوه بر سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی که برای اولین بار پس از اعلام نامزدی میرحسین موسوی، در کنار یکدیگر در این همایش شرکت میکنند، تعداد دیگری نیز از برجستهترین حامیان موسوی در انتخابات ریاست جمهوری، به نمایندگی از گروههای مختلف، به سخنرانی پرداختند و حمایت خود را از کاندیداتوری او اعلام کردند. دقایقی پیش از برگزاری این همایش، با محمدرضا جلاییپور، سخنگوی جمعیت حامیان خاتمی و موسوی که برگزار کنندهی این همایش بود، گفت و گو کردم.
آقای جلاییپور هدف از برگزاری این همایش چیست؟ هدف «موج سوم» که اول «پویش دعوت از خاتمی» بود و حول و حوش ده ماه پیش شکل گرفت، این بود که احتمال نامزدی آقای خاتمی را افزایش دهد و بعد از آمدن آقای خاتمی، فعالیتهایش را برای حمایت از ایشان ادامه داد. بعد از انصراف ناگوار آقای خاتمی، پس از سه هفته رایزنی با چهل تن از نخبگان کشور و نزدیکان نامزدهای انتخاباتی، موج سوم که تاکنون چهارصد و چهل هزار کمپینر به آن پیوستهاند، تصمیم گرفت از آقای موسوی حمایت کند. در این راستا، سی فعالیت جدید تعریف شد که با اتکا به این (تقریباً) پانصد هزار کمپینر انجام شود. یکی از آنها، برگزاری همایش است. قبل از این هم دو همایش بزرگ داشتهایم. همایش سوم حدود نیم ساعت دیگر شروع میشود. آقای خاتمی و آقای موسوی حضور خواهند داشت و سخنرانی خواهند کرد. در این همایش یکسری نخبگان درجه یک غیرسیاسی هم سخنرانی خواهند داشت. هدف تخصصی موج سوم، در تقسیم کاری که باید بین حامیان آقای موسوی شکل بگیرد، این است که درصد افزونتری از کسانی را که قرار بود به آقای خاتمی رأی بدهند، برای رأی دادن به آقای موسوی مجاب کند. طبقهی متوسط شهری، زیر سی سالهها، جمعیت خاموش و حامیان آقای خاتمی را تخصصی هدف بگیرد و با فعالیتهایی که در دنیای واقعی و مجازی دارد، تلاش کند احتمال پیروزی آقای موسوی افزایش بیابد.
آقای خاتمی هم صحبتهایی در زمینهی دلایل کنارهگیری خود داشتند. نظر شما در این مورد چیست؟ آقای خاتمی تأکید داشت که «نمیخواستم یک رقابت درون جناحی ایجاد شود و شائبهی اینکه ما داریم بر سر قدرت با هم میجنگیم، پیش بیاید.» گرچه آقای موسوی چندبار تأکید کرد که «اگر آقای خاتمی میماند، من در نهایت در برابر ایشان قرار نمیگرفتم.» فکر میکنم، هردو در اینکه در نهایت رقیب یکدیگر نخواهند بود، توافق داشتند. ولی آقای خاتمی فکر میکرد از اول یک نفر باید کنار برود. چون رقابت درون جناحی عوارضی دارد. حتا اگر در رأس هم با هم هماهنگ شوند، شاید در بدنه مشکلاتی پیش بیاید و قابل کنترل نباشد. آقای خاتمی احساس کرد اگر خود ایشان این کار را بکند، اخلاقیتر است. آقای موسوی هم که از ابتدا آمده بود، گفتمانش را طرح کند و حضور خود را هم در تعارض با حضور دیگری نمیدید، حضورش را ادامه داد. الان هم که تقریباً تمامی احزاب و گروههای حامی آقای خاتمی، از آقای موسوی حمایت کردهاند. خود آقای خاتمی هم از ایشان حمایت جدی میکند. گرچه، به خاطر موقعیتی که در آن قرار دارد، به طور صریح صحبت از حمایت از نامزدی نمیکند، ولی ناظران سیاسی معتقدند ایشان عملاً، دارد از آقای موسوی حمایت میکند. با توجه به حضور مداوم و ممتد تقریباً ده پانزده سال گذشتهی آقای خاتمی در عرصهی سیاسی ایران، فکر نمیکنید، ممکن بود شانس آقای خاتمی در قبال آقای موسوی بیشتر باشد؟ در این تردیدی نیست. فکر میکنم حتا حامیان آقای موسوی هم این را قبول دارند. ولی به هر حال این اتفاق نیفتاد. موج سوم از اولین گروههایی بود که با انصراف آقای خاتمی مخالفت کرد، ضمن ارادتی که به ایشان داریم، فکر میکنیم تصمیم اشتباهی بود و اگر ایشان میماند، به نفع مصلحت عمومی ایرانیان بود. ولی به هر حال این اتفاق افتاده است و هنوز مهمترین سرمایهی اصلاحطلبان آقای خاتمی است و حمایتشان از آقای موسوی میتواند نقش جدی ایفا کند در اینکه احتمال پیروزی آقای موسوی در انتخابات افزایش پیدا کند.
خیلی از مردم معتقدند، انتخاب کاندیدایی جبههی اصلاحطلبان، بازهم ایجاد تقابل در نظام است و ممکن است هزینهی سنگینی را دوباره برای مردم داشته باشد. نگاه شما چیست؟ چندان این را قبول ندارم. هشت سالی که آقای خاتمی روی کار بود، با اینکه بحرانها زیاد بود و اینبار شاید کمتر باشد، مدیریت روزمره و اجرایی کشور مشکلی نداشت. آنموقع نه برق قطع میشد، نه مشکل گاز داشتیم و اتفاقاً زندگی عمومی آرام بود. البته فضای سیاسی مقداری پرتنشتر و جذابتر شده بود. اتفاقاً، آن هشت سال را در مجموع، خیلی پرهزینه نمیبینم که بخواهم بگویم تکرار نشود. شاید به نسبت دهههای قبل و بعدش، درخشانترین دوره در تاریخ معاصر ایران باشد. سکوتی در جناح مقابل احساس میشود. به نظر شما آیا این سکوت، استراتژیک است یا نتیجهی عدم توافق بر سر یک عنصر مشترک؟ به نظر میآید چارهای ندارند جز اینکه حول آقای احمدینژاد اجماع کنند. اگر نامزدهای دیگر هم حضور داشته باشند، حضورشان جدی و تعیین کننده نخواهد بود. به نظر میآید، هرچه فضا را کمتر گرم کنند، به نفعشان است. چون میزان شرکت در انتخابات کاهش پیدا میکند و احتمال پیروزیشان بالا میرود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|