خانه > اردوان روزبه > گفت و گو > حکم شرعی، فرصتی برای انتقام یا امنیت جامعه؟ | |||
حکم شرعی، فرصتی برای انتقام یا امنیت جامعه؟اردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comسعید حنایی یکی از قاتلان زنجیرهای ایران بود که در شهر مشهد به انجام ۱۶ قتل پرداخت. او سحرگاه بیست و هشتم فروردین ۱۳۸۱ با حضور مقامات قضایی اولیای دم و مأموران نیروی انتظامی در محوطهی زندان مرکزی مشهد اعدام شد.
سعید حنایی دیماه سال ۱۳۸۰ به جرم قتل ۱۶ زن در شهر مشهد به اعدام محکوم شده بود. او کسی است که طی مرداد ۷۹ تا مرداد ۸۰ به ۱۶ فقره قتل دست زده بود. این قتلها که از هفت مرداد ۷۹ با کشته شدن افسانه کریمپور، زنی ۳۰ ساله و دارای دختری نه ساله آغاز شده بود، مردادماه سال ۸۰ یعنی به فاصلهی یک سال شانزدهمین نفر یعنی زهرا سعدخسروی، ۳۳ ساله آخرین قربانی او به پایان رسید و بعد از آن در دیماه دستگیر شد. سعید حنایی کسی است که با اشاره به مهدورالدم بودن قربانیانش سعی در ابراز این موضوع داشت که او به وظیفهی شرعی خود عمل کرده است. بار دیگر این سوال مطرح شد که آیا شهروندان و کسانی که در یک کشور زندگی میکنند، میتوانند خود تشخیص دهند که مهدورالدم کیست؟ اگر چه در بعضی از گفت و گوها قاضی وقت پرونده، حجتالاسلام منصوری اشاره میکند که این فقط به عهدهی دستگاه قضایی نیست به این معنا است که اشاره میشود که تشخیص مهدورالدم بودن میتواند کار هر مسلمانی باشد. اما احمد قابل، تحلیلگر دینی و صاحبنظر در این زمینه اشاره میکند: «مطمئناً افرادی در حد و اندازههای آن آدم از فرهنگ موجود در جامعهی خودش این تأثیر را پذیرفته، چیزهایی را شنیده، مطالبی را احتمالاً در جاهایی خوانده است. شاید بعضی قوانین رسمی کشور به او در خصوص این مسأله اطمینان داده که ایشان میتوانست چنین کاری بکند که علیالقاعده دست به کار شده است. اگر مستند کسی این است نمیتواند بدون مطالعهی پیشین چنین ادعایی را مطرح کند.»
وی ادامه میدهد: «البته ممکن است که او خیلی مطلع نبوده و بر اساس هیجانات شخصی خودش اقداماتی کرده و وکیل او این مطلب را به او یاد داده باشد. احتمال این هم وجود دارد. ولی اگر به صورت مستدل وارد شده و این حرفها را زده به هر حال باید این احتمال را از نظر دور نداشت که فردی بوده که از مجموعهی آنچه در جامعهاش موجود بوده و میتوانسته سوء استفاده بکند بهرهبرداری کرده و تحت تأثیر وضعیت اجتماعی خودش هم بوده است.» اما نگاه دیگری هم حاکم است. هاشم مهدیزاده، کارشناس ارشد بهزیستی و امور آسیبشانسی معتقد است که سعید حنایی یک بیمار فردی و فردی خودمختار بوده است. وی میگوید: «این افراد در نهایت معلول اجتماعی هستند. این یک برداشت فردی و آسیب فردی بود که این فرد موضوع را پیگیری میکرد. هیچ ارتباطی به این نداشت که بگوییم گروه تشکیل داده باشد، یک نظر شخصی بود که از دیدگاه خودش برداشت شده بود و این کار را انجام میداد و معتقد بود این کاری که دارد میکند شاید ثواب هم میکند.» مهدیزاده در ادامه میافزاید: «بحث رشد این قبیل موارد نیست. چون کسی به هر شکلی که بخواهد قتلی انجام بدهد چون ایشان تنبیه هم شد فکر نمیکنم کسی پیگیر این موضوع بوده یعنی بخواهد مثل ایشان کار بکند. حالا شاید گروههایی با اهداف دیگر باشند ولی به شکل اینکه بخواهند روش ایشان را پیگیری کنند وجود ندارند.» سعید حنایی در بازجوییهای تخصصی خود به پلیس بدون اینکه سعی کند از زیر جرم خود فرار کند با آسودگی خاطر به قتلهای مشابه ۱۶ قربانیاش اعتراف کرده و با ادعای اینکه زنان خیابانی را با انگیزهی پاکسازی محل زندگیاش از پای درمیآورده است در برابر ابهاماتی از اعترافش سکوت میکند. سعید حنایی کسی است که وقتی فرزندش در مورد وی صحبت میکند از پدرش به عنوان یک قهرمان یاد میکند. او ذکر میکند که پدر او خانهای را که امام خمینی بنا کرده است از شر سوسکها و پشهها و حشرات پاک میکند.
از احمد قابل کارشناس دینی میپرسم، آقای قابل، من در اعترافات آقای سعید حنایی دیدم که ایشان اشاره میکرد تمام اطرافیانش و حتا برخی از مسئولین او را تشویق میکردند. حتا در آن زمان روزنامه کیهان به نوعی از فکری که این آدم داشت حمایت کرد. حتا فرزندش به کاری که پدرش کرده بود افتخار میکرد. میتوانید تعبیر خودتان را نسبت به نوع نگاه جامعه و رفتار اینچنینی به ما بگویید؟ وقتی در جامعهی شما بگویند که در دستورالعملهای شرعی چیزی وجود دارد مبنی بر اینکه افرادی به عنوان مهدورالدم هستند و پیشاپیش پیامبر یا امامان و بالاتر از اینها خود خدا دستور داده که اگر شما به آنها دسترسی پیدا کردید آنها را از پا دربیاورید، ممکن است خطری شما را تهدید کند و نتوانید این را در دادگاه ثابت کنید اما مطمئن باشید در پیشگاه خدا معجورید و از این قبیل سخنان در جامعه شده باشد آن هم به نام دین و از دل آموزههای دینی چنین شیوهای را مطرح کرده باشند، باید قبول کرد که در جامعهای که ظاهراً خود را متدین فرض میکند و به آموزههای دینی علاقه دارد، کسانی هم پیدا شوند که متصدی این امر شوند. یعنی به خودشان حق بدهند و خودشان را مصداقی قرار بدهند برای موضوعی که در این روایت یا در این متن دینی آمده است. طبیعتاً شامل همین مادهی قانونی میشود که به افرادی مجوز میدهد که به تصور مهدورالدم بودن کسانی را بکشند و احتمالاً از مکافات و از کیفر در امان بمانند. توضیح دادهام که در بخشی از متون اصلی دینی ما همین است که به صورت یک مادهی قانونی درآمده، اتفاقاً تأکید و تصریح پیامبر خدا و ائمه بر این است که اگر این فرد نتواند دلیل قانعکننده برای قاضی و افکار عمومی ارایه بکند، حتماً باید کیفر شود. متأسفانه این بخش آن را در متن قانون مجازات اسلامی نیاوردهاند. در صورتی که دقیقاً این بخش حقوقی قضیه است. بخشی که در قانون مجازات اسلامی آوردهاند یک توصیهی صرفاً دینی و یک تعهد دینی است. ولی هشدار دادند که آن تعهد دینی را باید چارچوب هنجارهای حقوقی و اجتماعی انجام بدهید. ولی متأسفانه در قانون ما این موضوع اصل کار بوده، حذف شده است. طبیعی است که این بدآموزی دارد. آنچه بازتابش در سطح جامعهی ما است و آنچه در متن قانون مجازات اسلامی آمده، یک امر نامعقولی را در جامعه پیاده میکند. به خاطر اینکه ذیل اصلی و عقلانی آن حذف شده و متأسفانه آقایان هم اصلاً نگران این نیستند که با این گزینش بد و با قیچی کردن اصل مطلب و گذاشتن فرع مطلب به عنوان قانون از دین و شریعت هتک حیثیت میکنند. ولی اصلاً ظاهراً کسی متصدی دفاع از دین و دیانت و احکام شریعت نیست. به هر حال طی بررسیهای کارشناسی و اعترافات سعید حنایی، متأسفانه هر ۱۶ نفر مقتول جزو کسانی بودند که به دلیل خودفروشی امرار معاش میکردند چندی از والدین آنها اظهار شکایت کردند و به جهت این شکایت بعد از بررسی پرونده در خارج از نوبت توسط قاضی پرونده حجتالاسلام منصوری، سعید حنایی روز ۲۸ فروردینماه اعدام شد. اگر چه حتا همسر سعید و برخی از نزدیکان و حتا در آن وقت روزنامهی کیهان اشاره میکردند که سعید حنایی به وظیفهی خود عمل کرده است، لیکن این پرونده باز ماند. به خاطر اینکه زنان فاحشه در ایران خود معلول یک اتفاق هستند و حتا کسانی مثل سعید حنایی هم خود معلول یک تفکر جامعه است. آسیبشناسان اجتماعی باید بررسی کنند که قتلهای زنجیرهای در ایران با چه انگیزهای صورت میگیرد. به هر حال هنوز قوانین جاری کشور ایران فرصت این تشخیص را میدهد که یک فرد مخیر باشد که آیا فرد مهدورالدم است یا نه. سعید حنایی مرده است. اما سعیدهای حنایی ممکن است هنوز در جامعه باشند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
با سلام
-- مهدی نادری نژاد ، Apr 16, 2009متاسفانه آگاهی های دینی در ایران بسیار مشوش و چند وجهی هستند . متاسفانه اکثر این مشوش ها و چند وجهی ها را میتوان در کلی گویی هایی دانست که علما و صاحبنظران دینی ابراز کرده اند البته همه جا کلی گویی بد نیست ولی برخی مواقع این کلی گویی نتایج زیانباری را بر جامعه تحمیل می کند.