دورود بر این دانشجویان

کل نظام ازیک سیاست اخوندی پیروی میکند همانطور که در بالای منبر هر چه دلشان میخواهد میگویند و زیر منبری ها را یک مشت احمق فرض کرده و بانها اجازه اظهار نظر نمیدهند.. در سخنرانیها هم همین کار رادنبال میکنند و اگر بمردم اجازه بدهند وافراد فهمیده اظهار نظر کنند برای بقیه که اکثرا افراد کلاس پائین هستند معلوم خواهد شد که اکثر صحبت هایشان بی معنی است در نتیجه دکانشان کم کم تعطیل خواهد شد.. یکی از اموزش های اخوندی اینست که وقتی میروی بالای منبر از هیچ کس نترس و خجالت نکش و راحت هر چه از دهانت در امد بگو و افراد پائین را یک مشت گاو وگوسفند فرض بکن..؟

سال 1367 كه سال قتل عام 5000 نفر از بهترين جوانان اين كشور بدست آخوندها بود ، من دانشجوي مهندسي دانشگاه شيراز بودم . اوايل ترم بود كه خامنه اي كه آنزمان رئيس جمهور بود براي سخنراني و تكرار كلمه دشمن به دانشگاه شيراز آمد . به هنگام پرسش و پاسخ ، بنده سوالي نوشتم در مورد علت قتل عام جوانان و اينكه اينهمه جوان به چه گناهي اعدام شدند و شما از كدام سياهچالي آمده ايد كه اين مردم بايد اينهمه تاوان بدهند . اميدي به خواندن اين سوال نداشتم اما ظاهرا از دست مجري برنامه دررفته بود بخوبي يادم هست كه آقاي خامنه اي در ميان حيرت و شگفتي حاضران عمامه اش را محكم بر تريبون كوبيد و فرياد زد : ( عين سخنان اوست ) ميكشيم ميكشيم ، باز هم ميكشيم . اصلا هركس كه با ما مخالفت كند او را ميكشيم . اگر لازم باشد همه را ميكشيم . " صورتش از خشم كبودشده بود و نفس نفس ميزد . چه لذتي بردم از عصبانيت او و راستش تا مدتها ميترسيدم كه مرا شناسائي كنند . شايد فكر ميكنيد در بيان موضوع اغراق كرده ام اما حاضرم تمام حاضران آن جلسه و خود خامنه اي را گواه بگيرم كه حتي كلمه اي را هم از خودم نساخته ام . همه اين موجودات انسان نما به وقتش ساطور بدست ميگيرند و سر زن و كودك را هم ميبرند . اينها اصلا بوئي از انسانيت نبرده اند . ازغندي پور كه پادوي درگاه خامنه اي هم نميشود .

ایشان پرچم ولایت را در عرصه اندیشه آنهم در شروع قرن بیست و یک میخواهند هوا کنند .
وقاحت ایشان در تخریب متفکران آنهم در مجامع دانشگاهی از او چهره ماندگاری ساخته بیشک در آینده که به برسی وضع امروز ما حواهند پرداخت او را همردیف حسین شریعتمدار نظریه پرداز و مدافع سرکوب و خفقان خواهند شناخت

این آدم یک آخونده که از لباس خارج شده و وارد فضاهای دانشگاهی و روشنفکری شده . کار اصلیش هم مبارزه با مکاتب منحرف غربی از طریق ترویج معارف اهل بیته.
ایشان ازمنتقدان دکتر سروش و اصولا منتقد همه متفکران عالمه ومعتقده اگر این اشخاص ازافلاطون تا ویتگنشتاین با احادیث و سیره امامان شیعه آشنا بودن اینقدر خودشون خسته نمی کردن ودنیا رو باسفسطه های پوچ وتوخالی گمراه نمی کردن !!

اگر یک بار پای صحبتهای اقای ازغدی بنشینید معنای از رو بردن هیملر و گوبلز را میفهمید.
این که چگونه یک نفرمیتواند تا این حد افراطی و یکسو نگر و خشک مغز باشد جدا نوبر است.
دنیایی که ادمهایی مثل او بر سر قدرت باشد دنیایی دهشتناکی است. اگر افرادی مانند او قدرت داشتند دنیا را برای ارسال حکومت ولایی به خون میکشیدند و تمامی غیر مسلمانان را یا برده میکردند و یا از بین میبردند. تئوریسین ولایی نسبت مناسبی برای ایشان است.

چی بگیم والا ایا نظری هم دیگه باقی مونده که بگیم..هر چه بگندد نمکش میزند وای به روزی که بگندد نمک

خلایق را هر چه لایق.

نمی دونم ابراز همدردی و همراهی ما به درد این دانشجویان عزیز می خوره یا نه ، ولی واقعا جرات مخالفت با همچین آدمی که مدعی بوده پس از بررسی تمام آرا و نظرات به این به اصطلاح اصول گرایی رسیده واقعا جای تقدیر داره !

دانشجویان محترم که احکام محرومیت تحصیلی گرفته اند.این انتظار را داشته اند و حتا شدیدتر, ولی آقای ازغدی از دانشگاهی با هزاران ترفند وآسیب واخراج از استاد گرفته تا دانشجو وکارمند این انتظار را نداشت که هنوز مستمع خوبی نباشند.

اگه یک زمانی روابط ما با خارج از کشور(!) خوب بشه دانشجویان رو به چه جرمی میشه متهم کرد و انداخت زندان؟

خوب به یاد دارم در یک برنامه تلویزیونی این آقا شروع کرد به بافتن که :"بله این آقای شریعتی البته دانشجوی سوربن نبوده اند و فقط هر از گاهی در جلسات سارتر حاضر بوده و حالا برخی مدعی شده اند که ایشان دکترا از سوربن داشته" !!! و با وقاحت تمام چنین حرفی یک سویه و بدون هیچ سندی از صدا و سیما پخش می شد و این یک ذره از دریای سمومی است که این آقا در ذهن مردم ریخته. البته برای اینان که دکترای آکسفورد می سازند سخت نیست که دکترای سوربن را هم نفی کنند چون در هر حال کاغذ پاره است.

والا 2 هفته پیش در تلویزیون ایران سخنرانی این اقا در دانشگاهی در فدراسیون روسیه پخش شدو ایشان در حظور تعدادی استاد دانشگاهی گفتند "شما میدانید که تمام تمدن غرب از اسلام شروع و ساخته شده است"ما که خجالت کشیدیم اخه پس روم و یونان ووو چه؟ باید نگاه پر از سوال اساتید را میدیدید!!

اتفاقا من در بعضی از سخنرانیهای ایشان که خیلی محافظه کارانه در تلوزیون پخش می شود را فرار او از دادن جواب دیده ام! واقعا جای تعجب است که چگونه جوانانی خود را طرفدار اینگونه تناقضات معرفی میکنند. ایشان طرفدار حزبی هستند که از اصل 44 و خصوصی سازی دفاع میکند، از آنطرف جناب آقای ازغدی ضررهای نظام سرمایه داری را شرح می دهند و سوسیالیسم را میکوبند. و از اقتصاد اسلامی دفاع می کنند. اقتصاد اسلامی که وجود ندارد! و.....

کنفوسیوس میگوید: به گفتارشان گوش دهید وبه کردارشان بنگرید.

من اکثر سخنرانیهای اقای ازغدی را گوش می دهم متاسفانه ایشان پیرو مرام یک بام و دو هوا هستند.گاهی به میخ وگاهی به نعل می زند و می خواهد خود را روشنفکر جا بزند ولی بی انصافی ایشان و سکوت ما باعث شده که ایشان وقاحت و بی شرمی را به اوج برساند معلوم نیست چگونه در خلوت خویش جواب این بی انصافیها را می دهد.البته اگر وجدانی برای ایشان مانده باشد.

البته جاي تعجب داره كه برخي يك زماني نيروهاي ارزشي رو بخاطر اينطور سوال پرسيدن ها فاشيست و غير متمدن و....ميناميدن و حالا بلند شدن و پلاكارد گرفتن وسط سخنراني ميشه انتقاد؟؟
جايي توي يكي از سايتها ذيل خبر همين موضوع شخصي نوشته بود كه از كديور براي مناظره دعوت شد كه ايشون تا متوجه شدند كه رحيم پور قراراه طرفشون باشه بهدليل گرفتگي صدا انصراف دادن در حالي كه همون روز كديوردر جاي ديگري سخنراني كرد و رحيم پور تنها مجبور شد بجاي مناظره سخنراني كنه!
اگه دوست داريد به تك صدايي عادت نكنه باهاش مناظره كنيد!بعد ببينيد كي عادت به تك صدايي داره؟!زمانه اي ها يا امثال رحيم پور؟
حتي بجاي گفتگو با فلان عالم و بهمان عالم بريد سراغ آقاي مصباح بريد سراغ آقاي مكارم
اينجا من فقط صداي احزابه!احزاب مخالف جمهوري اسلامي فقط!!!!

آن انقلاب فرهنگی این عضو شورایش میشود.