خانه > اردوان روزبه > گفت و گو > بخشش لازم نیست، اعدامش کنید | |||
بخشش لازم نیست، اعدامش کنیدa.roozbeh@radiozamaneh.comدوشنبه اعلام شد که رضا حجازی، کسی که در ۱۵ سالگی در یک نزاع دسته جمعی با وارد کردن یک ضربه چاقو به فردی موجب مرگ او شده، روز سهشنبه به دار آویخته خواهد شد. محمد مصطفایی، وکیل این محکوم به اعدام، نیمه شب گذشته با حرکت بهسوی اصفهان در آخرین دقایق با ایراد قانونی در ابلاغ اجرای این حکم قصد داشت این اعدام را به تعویق بیندازد. او تعبیرش این بود که اجرای حکم به زمانی دیگر موکول شده اما او هم نمی دانست این زمانی دیگر، نیم ساعت بعد از خروج او از شهر اصفهان بود. رضا حجازی ساعت ۱۱ صبح به چوبه دار آویخته شد. من با این وکیل دوبار گفتگو کردم بار اولی که او در راه بازگشت از اصفهان بود و برایم داشت توضیح میداد که با چه راهکار هایی به دنبال جلب رضایت خانواده مقتول خواهد بود و این که چرا اجرای این قبیل احکام مطرح میشود در حالیکه قوانین ایران بر چیز دیگری تاکید دارد. بار دوم در حالی که هر دوی ما مطلع شدیم در زمانی که او خوشبینانه از جلب رضایت خانواده مقتول صحبت میکرده است. رضا در سردخانه زندان اصفهان به پنج سال انتظارش با مرگ پایان داده بود. دکتر انصاری رییس دادگستری اصفهان اشاره کرده بود که این تأخیر بر خلاف «اظهارات رسانههای بیگانه» برای جلب رضایت خانواده مقتول بوده است. مصطفایی اما میگوید لحظهای که او زندان را ترک کرده، مسوولان زندان به او اطمینان دادهاند که رضا حجازی بیست ساله به بند عمومی برگشته است.من از او خواستم که از این اعدام بیشتر بگوید. اما باید اشاره کنم من در گفتگوی اولم از آخرین وضعیت دیگر موکل او «خالد حردانی» کسی که در سال ۷۹ به جرم هواپیما ربایی به همراه ۲۳ نفر از نزدیکانش با یک درجه تخفبف از اعدام به حبس ابد محکوم شده بود، هم پرسیده بودم. خالد حردانی کسی است که ابراهیم حاتمیکیا «ارتفاع پست» را با الهام از آن ساخت. حالا قاسم ارتفاع پست یا خالد حدود ده روز است که در اعتراض به شرایط بد زندان رجاییشهر کرج، جایی که باید تمام عمرش را در آن بگذراند دست به اعتصاب غذا زده است. نمی دانم چرا اما به نظرم آمد هر دوی این گفتگو ها را در کنار هم بیاورم. از محمد مصطفایی پرسیدم: من زمانی که تا ساعت دهونیم صبح در اصفهان بودم و خیلی هم اصرار داشتم که چه خواهدشد؛ میگفتند که اعدام نمیکنند و شما بروید و خیالتان راحت باشد. در این مورد برگه یا نامهای به شما هم به شما دادهشد؟ نه وقتی که یک فرجام قضایی میآید و اعلام میکند نیازی به برگه نیست. یک نفر یا دو نفر نبودند و هرچه من میپرسیدم میگفتند که اعدام نمیکنند و رضا را هم به بندش بردند. شما چه خواهید کرد؟ من الان هنوز هم در شوک هستم و فکرم هیچجا کار نمیکند. اصلن از لحاظ مقررات مربوط به اجرای حکم باید ۴۸ ساعت قبل به وکیل محکوم اعلام کنند که در جلسه حضور پیدا کند. بعد از اینکه تلاشهای مختلف برای رضایت اولیای دم جلب شد یا نشد، وکیل محکوم را میخواهند. به این خاطر میخواهند که شاید محکوم الیه حرفی داشته باشد. شاید بخواهد اعلام کند که من مرتکب قتل نشدم و قتل را کسی دیگر انجام داده. تمام اینها میتواند صورت بگیرد. یعنی در لحظهی آخر خیلی حیاتی است و همه چیز میتواند روشن بشود. خانواده او الان مطلع هستند؟ بله تازه مطلع شدند و آنها هم در شوک هستند و هی دارند به من زنگ میزنند، باورشان نمیشود. صبح خانوادهی مقتول هم نبودند. زمانی که ما آنجا بودیم خانواده مقتول حضور نداشتند. دستکم تا زمانی که من آنجا بودم که ساعت ده، ده و نیم صبح بود؛ خانواده مقتول نیامدند ولی خانوادهی موکل من بودند. صبح بعد از اطمینان من با خوشحالی به اینها گفتم که بروید دیگر تمام شد. اما خود اینها اعلام کردند که ساعت ۱۱ با تاخیر اعدام شد. آقای انصاری اعلام کرد که رضا با چند ساعت تاخیر اعدام شد و بهانهی او هم این بود که ما سعی کرده بودیم که رضایت اولیای دم را بگیریم. در صورتی که در آنجا واقعن اولیای دمی نبود. پس اگر میخواستید رضایت اولیای دم را بگیرید به من هم میگفتید که بیایم که بگویم چقدر این آقای انصاری سعی و تلاش کرد که رضایت اولیای دم را بگیرد و نتوانست. در صورتی که آقای انصاری هم آنجا نبوده. گریز میزنم به مسئله آقای خالد حردانی، کسی که در سال ۱۳۷۹ طی عملیات هواپیما ربایی به همراه ۲۳ تن از نزدیکان و افراد خانوادهاش دستگیر شد. خبرهایی از اعتصاب او داریم... آقای خالد حردانی ده دوازده روز پیش به من زنگ زد. البته ایشان قبلن هم با من تماس میگرفتند و از وضعیت زندان ناراضی بودند، از برخورد مسئولان با این زندانیان و از اینکه اجازهی مرخصی به ایشان نمیدهند که بتواند حتا سر خاک مادرش برود یا اینکه بخواهد فرزندان خودش را در آغوش بگیرد. خالد حردانی سال ۷۹ محکوم به اعدام شد و سال گذشته با پیگیریهای انجام شده که فعالین حقوق بشر تاثیر زیادی در آن داشتند، حکم اعدامش به حبس ابد تغییر کرد. ولی متاسفانه از آن امکاناتی که یک زندانی باید داشته باشد برخوردار نیست. به خاطر همین به من گفت که میخواهد اعتصاب غذا کند. با او هم صحبت کردم که این کار درستی نیست ولی در نهایت برادرش با من تماس گرفت و گفت که خالد اعتصاب غذا کرده و حال او هم خوب نیست. مسئولان زندان هم به زندانیان حق بدهند چون آنها هم انسان هستند. این حق لااقل باید برای اینها در زندان رعایت شود. همانطور که همهی آدمها حق دارند زنده بمانند و حق حیات دارند، الان هم او نیز این حق حیات را دارد. وقتی که حق حیات دارد دیگر به آن صورت نیست که وقتی وارد زندان میشود تمام امکانات به روی او بسته شود. او حقوق اساسی که باید یک زندانی از آن برخوردار باشد را میخواهد. و نباید این حقوق را از او بگیرند. اینکه خالد بتواند از هوای آزاد استفاده کند، اینکه بتواند خانواده خودش را ببیند. او کسی است که براثر فقر مجبور شده که خانوادهای را جمع کند و بخواهد برود خارج از کشور که بتواند امکانات بهتری برای خودش فراهم بکند. جرم او اخلال در امنیت پرواز بوده، نه اقدام علیه امنیت کشور و محاربه. که در نهایت این جرم را به او منتسب کردند و با این عنوان محکومش کردند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقا بنا به دلايلي يك عده اي بايد اينروزها اعدام شوند تا عده اي شايد در سطح سياست خارجي به مقصود خودشون برسند...حالا دليلش مهم نيست: آيا اين وسط دراكولايي هست كه داره طلب خون بيشتري مي كنه؟ يا عده اي مي خواهند اذهان عده اي ديگر رو منحرف كنند يا اينكه به اين بهانه مي خواهند در يك جريان ديگري امتياز بگيرند و بعد اين اعدامها رو متوقف خواهند كرد.
-- J.O. ، Aug 22, 2008عنوان خبر بر مي گردد به داستان حکم حاکمي که فرمان داده بود:« بخشش . لازم نيست اعدامش کنيد» و ميرغضب خوانده بود :«بخشش لازم نيست . اعدامش کنيد» محض اطلاع عرض شد.
-- فروتن ، Aug 22, 2008