تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با علی طهماسبی، محقق علوم دینی پیرامون اسطوره دختر پیامبر

«دلیل مطرح کردن فاطمه، نیاز به کهن‌الگوی مادر است»

اردوان روزبه
a.roozbeh@radiozamaneh.com

Download it Here!

روز شنبه در ایران مثل هر سال به عنوان روز شهادت دختر پیامبر اسلام تعطیل شد. یکی از مواردی که موجب اختلاف بین اهل سنت و شیعه است، همین موضوع است. این اختلاف نظر که در طول سال‌ها باعث درگیری‌ها شده، موجب شده است شکافی بین این دو مذهب به وجود بیاید. اما ریشه‌ی این اختلاف کجاست؟ و آیا اساساً طرح شهادت فرزند پیامبر اسلام اعتبار تاریخی دارد؟ در این زمینه با علی طهماسبی، محقق علوم دینی صحبت کردم.


علی طهماسبی، محقق علوم دینی

در واقعه‌ی تاریخی، اگر بخواهیم نگاه بکنیم، می‌بینیم که درست روز بعد از فوت پیامبر، یک درگیری‌هایی در مدینه، هم بین مهاجر و انصار و هم بین خود مهاجرین، یعنی کسانی مثل امام علی، سلمان و زهیر و این‌ها از یک طرف و ابوبکر و عمر و این‌ها از طرف دیگر اتفاق افتاد. یک سری درگیری‌هایی اتفاق افتاد و این درگیری‌ها بعد تمام شد.

این که می‌گویم تمام شد، یعنی شما اگر دقت کنید، در همان روزگاری که امام علی زنده بود، در سال هفدهم هجرت، یعنی در روزگاری که عمر خلیفه است، ام‌کلثوم را از علی ابن ابی‌طالب خواستگاری می‌کند. ام‌کلثوم دختر فاطمه‌ زهرا است و بعدش این ام‌کلثوم به عقد عمر درمی‌آید. اگر واقعاً این اختلاف می‌خواست ادامه داشته باشد، چنین اتفاقی رخ نمی‌داد.

حتی ما می‌بینیم که سلمان، کسی از یاران نزدیک امام علی است، در زمان خلافت عمر از طرف عمر فرماندار مدائن می‌شود. یعنی تمام این یاران پیامبر اطراف عمر هستند. در واقع این نشان می‌دهد که اختلافی بوده و حل شده و آن اختلاف هم به این صورت نبوده که حالا ضرب و شتمی نسبت به حضرت فاطمه وجود داشته باشد؛ بلکه تاریخ یعقوبی، طبری و ... همه مفصلاً این داستان را نقل کرده‌اند. ولی درگیری‌هایی بین اطرافیان امام علی از یک طرف و اطرافیان عمر و ابوبکر از طرف دیگر وجود داشته است که این‌ها تمام می‌شود.

اما چه طور می‌شود که خود این واقعه‌ی تاریخی، در طول تاریخ مضامین اسطوره‌ای پیدا می‌کند و در دوره‌ی بنی‌عباس به یک صورت مطرح می‌شود و بعد در دوره‌ی صفویه باز به یک صورت دیگر مطرح می‌شود؟

این‌ها بسیار قابل تأمل است. در واقع انگار در دوره‌ی بنی‌عباس، ایرانی‌ها به کهن‌الگوی مادر بسیار نیاز دارند. مثلاً اسماعیلیه که به وجود می‌آید، فاطمیه که پیدا می‌شوند، این‌ها به نحوی نیاز به یک کهن‌الگوی مادر دارند و این کهن‌الگوی مادر را از همان واقعه‌ی صدر اسلام و دختر پیامبر می‌گیرند.

ضمناً این را هم بگویم که پیامبر از خدیجه هفت فرزند داشت که چهار دختر بودند و سه پسر؛ که هم آن سه پسر و سه نفر از دخترها در زمان زندگی خود پیامبر فوت می‌کنند. فقط یک دختر می‌ماند که حضرت فاطمه است.

در دوره‌ی بنی‌ عباس این طور مطرح می‌شود که به لحاظ حقوقی، وارث پیامبر است. وقتی وارث پیامبر می‌شود، بنابراین میراث فرمان‌روایی، اگر قرار بوده باشد، به بنی‌‌عباس یا به بنی امیه نمی‌رسیده است؛ به این‌ها می‌رسیده است.

این طرح مسأله در دوره‌ی بنی‌عباس هم یک جنبه‌ی حقوقی و سیاسی داشته و هم کم‌کم یک جنبه‌ی اسطوره‌ای پیدا می‌کند و فاطمه زهرا به صورت یک موضوع کاریزماتیک درمی‌آید. خب این‌ها مسایلی است که بسیار بسیار قابل تامل است. فقط من می‌خواهم بگویم که آن واقعه که در صدر اسلام بوده با آن‌چه که بعداً پدید می‌آید، بسیار متفاوت است.

این اختلاف تاریخی که شما نسبت به صدر اسلام مطرح می‌کنید، می‌توانید بگویید از چه دوره‌ای منشعب می‌شود یا شکل تازه‌ای پیدا می‌کند؟

به خصوص ما در دوره‌ی صفویه می‌بینیم که اگر فاطمه زهرا را مطرح می‌کنند، انگار بیشتر با یک رویکرد سیاسی است که در مقابل حکومت و امپراتوری عثمانی، ایرانی‌ها یک عنصر عاطفی در فرهنگشان داشته باشند که بتوانند با عثمانی‌ها هم مبارزه بکنند.

الان که این موضوع دارد مطرح می‌شود که باز فاطمه زهرا را به عنوان شهید دارند مطرح می‌کنند، این واقعاً چه نتیجه‌ای دارد؟ یعنی آیا یک رویکرد سیاسی در این‌جا نهفته است؟ یعنی ما مثلاً با امپراتوری عثمانی یا با عرب‌ها می‌خواهیم بجنگیم که بگوییم چون قدیس آن‌ها عمر و ابوبکر است، ما با کوبیدن این قدیس یا با نفی این قدیس، چه کاری می‌خواهیم بکنیم؟

من کاری ندارم که به عمر و ابوبکری که در تاریخ بوده‌اند؛ بلکه عمر و ابوبکری را می‌گویم که الان به عنوان قدیس، به عنوان انسان‌های پاک و شایسته در ذهن اهل تسنن مطرح هستند. این واقعاً چه چیزی برای ما دارد؟ با این چه کار می‌خواهیم بکنیم؟

جز این است که الان بخش عظیمی از جمعیت ایران اهل تسنن هستند؟ با این کار، واقعاً هیچ عایدی به گمان من نصیب نمی‌شود؛ جز پدید آوردن دشمنی‌ها و خصومت‌هایی که این خصومت‌ها واقعاً در صدر اسلام به این صورت نبود.

خب در برخی موارد، موقعیتی پیش می‌آید که ما از یک فرصت برای اعتبار بخشیدن به شخصیت‌های اجتماع استفاده می‌کنیم. یعنی ما مسأله‌ی شخصیت حضرت فاطمه زهرا را وقتی مطرح می‌کنیم که می‌خواهیم به دنبال جایگاه یک زن در جامعه‌‌مان برویم. شما چه دیدگاهی دارید؟

قدیس‌ترین بانوان عالم را در فرهنگ خودمان داریم؛ ولی چه اتفاقی می‌افتد که از یک طرف یک چنین بانوی قدیسی را داریم، از یک طرف دیگر بر جامعه‌ی ما، بر زنان ما چنین ستم‌هایی روا داشته می‌شود؛ ابزاری به آن‌ها نگاه کرده می‌شود؛ حقوق‌شان رعایت نمی‌شود؟ این‌ها واقعاً جای تأمل دارد. یعنی به گمان من، باید از این منظر، قضیه مورد تحقیق و تامل قرار بگیرد.

اگر بخواهیم این را بررسی کنیم و بخواهیم بگوییم اختلاف ما در چیست و چرا امروز با این مسأله‌ مواجه می‌شویم که موجب نگرانی در دو مذهب اهل اسلام پیش می‌آید، چگونه باید وارد موضوع بشویم؟

ما دو سه مسأله داریم. گفتم، یکی خود واقعه‌بودگی تاریخ است. دیگری عبور این مسأله‌ی حضرت فاطمه از دالان تاریخ، از آن روزگار تا الان است. در این عبور خیلی مسایل پیچید‌ه‌ای و به خصوص مسایل عاطفی پیش می‌آید.

ایرانی‌ها به کهن‌الگوی مادر نیاز داشتند. یعنی از منظر روان‌شناختی هم ما این را باید حتماً مورد تأمل قرار بدهیم. صرفاً منظر سیاسی و حقوقی نیست؛ منظر روان‌شناختی‌اش هم هست. نه تنها ایرانی‌ها، هر جامعه‌ای به یک کهن‌الگوی مادر نیاز دارد.

من وقتی می‌گویم کهن‌الگوی مادر، بین زن‌بودگی و مادربودگی تفکیک می‌کنم. یعنی به گمان من، به این دو با دو رویکرد متفاوت می‌شود نزدیک شد. شما ببینید، فاطمه را به عنوان ام‌‌الائمه حتی در همین روضه‌ها و روایت‌ها که می‌خوانند، به عنوان مادر از او یاد می‌کنند؛ نه به عنوان یک زن.

همین رویکرد را اهل تسنن برای عایشه دارند. عایشه به عنوان ام‌المؤمنین در بین آن‌ها مطرح است و در میان شیعیان فاطمه به عنوان ام‌الائمه.

بنابراین خود این مادر بودن، یعنی مادر مؤمنین یا مادر ائمه و یا مادر یک ملت، برمی‌گردد به بخشی از آرکی‌تایپ‌هایی که به عنوان کهن‌الگوها یا به عنوان سرنمونه‌ها در مباحث روان‌شناسی مطرح می‌شود و مخصوصا یونگ با آن ارتباط دارد و در کتاب‌هایی مثل «چهار صورت مثالی» هم عنوان کرده است.

صرفاً مسایل سیاسی یا مسایل حقوقی نبوده است. آن‌ها هم البته بوده‌اند و نقش مهمی داشته‌اند؛ اما این مسأله‌ی دیگر هم هست و از این جنبه هم به نظر من باید به آن نگاه کرده بشود. شاید آن‌چه امروز جای مطرح کردن را برای فاطمه می‌گذارد که در فرهنگ ما مطرح بشود، همین نیاز به کهن‌الگوی مادر است.

شاید این باشد. اما این بخش‌های دیگری مثل شهید شدن و در به پهلوی فاطمه خوردن و بچه سقط شدن و این‌ها، دیگر مسایلی است که در گذر دالان تاریخ به حادثه می‌چسبد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

من دو بار این مصاحبه را خواندم و به‌دلیل عدم ویراستاری صحیح بالاخره نفهمیدم که هدف از این مصاحبه چه بوده و چه می‌خواسته عنوان کند. مساله‌ی افتراق بین مسلمانان بوده یا اسطوره نگری، اصلاً بحث تاریخی بود یا دینی، ذهنیت ایرانی را بررسی می‌کند یا تاریخ تشیع را و....

-- سوشیانت ، Jun 9, 2008

کاشکی بجای بازی با تاریخ که فقط خداوند ازحقیقت ان اگاه است ذکری از مریم نساالعالمین میشد. درقران نه ذکری ازفاطمه است و نه ازعایشه. اینگونه اسطوره ها که بنام تاریخ از ان یاد می شود فقط و فقط حربه ای است برای ایجاد تفرقه در دین.

-- بدون نام ، Jun 9, 2008

آقای طهماسبی یک بحث روانشناسانه " یونگ " ای را مطرح میکنند که بر پایه آن الگو های جاودانه بر روح و روان فردی و همینطور روح و روان جمعی فرمان می رانند و محرکات اصلی عاطفی و حرکات فردی ودسته جمعی می باشند. یکی از مهمترین این الگوها الگوی "مادر" است که در روان ناآگاه بشری همواره وجود داشته و به شکل های مختلفی بیرون زده -از خدایان بت واره مادر در دوران پارینه سنگی گرفته تا مریم مقدس و حضرت فاطمه - و این نیاز بشری به داشتن یک موجود مقدس به نام مادر و دامان امن اوست که باعث پیدایش خدایان زن و یا قدیسان مونث می شود. حتی در زندگی اجتماعی مردسالارانه، زن پس از آنکه دوران جوانی و جاذبه جنسی را پشت سر گذاشت ناگهان تبدیل به قدیس میشود و مقام مادر را درست مشابه الگوی جاودانه مادر به قوی ترین و اثر گذارترین شکل ممکنه در روح وروان فرزند "پسر" می گذارد.به هرحال این بحث بسیار مفصل و در عین حال جالبی است که باید شکافته شود و مورد تفسیر و تبیین بیشتری قرار بگیرد...

-- از دیار نارنجستان ، Jun 9, 2008

سلام:
بعد از گفتگوي تلفني كوتاهي كه با جناب اردوان روزبه با عنوان مصاحبه داشتم، موضوع مورد گفتگو را با توضيح نسبتا دقيقتري نوشتم اما فرصت نيافتم براي ايشان يا براي راديو زمانه ارسال كنم و تنها روي سايت شخصي خودم منتشر شد. نشاني آن هم اين است:
http://www.alitahmasebi.com

-- علي طهماسبي ، Jun 11, 2008

من نمیدانم اینهمه بت سازی از فاطمه توسط چه کسی وچه جریانی صورت گرفته بدون اینکه کسی توضیح دهد منظورشان از زن نمونه چیست وبچه لحاظ فاطمه زن ویا مادر نمونه ای بوده است زنی که در هجده سالگی فوت کرده اصلا چقدر فرصت برای نمونه شدن داشته است حسرت برای مقام همسر ویا ارثیه پدر چه قداستی به ادم میدهد غیر از اینست که شیعیان باغلو ایشان را بزرگ کرده اند هیچ نکته دیگری در زندگی این بانو دیده نمیشود

-- علی تابان ، Jun 11, 2008

سلام چند جا از گذر دالان تاریخ صحبت کردین.یعنی این مسائلی که می گویند حضرت فاطمه شهید شدند و بین در ماندند و سخنرانی ایشان در مسجد و ..... تحریفه؟ استنادتون چیه؟ ممنون

-- بدون نام ، Jun 26, 2008

جناب آقای طهماسبی: "«عادل» از نام‌هاي خداوند نيست"!!!!!
http://naghed87.blogfa.com/8703.aspx

-- ناقد ، Sep 19, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)