تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگو با مادر یا سر گلی، دانشجوی دستگیر شده کُرد

«نمی‌دانم سرنوشتش چه خواهد شد»

اردوان روزبه
ardavan.roozbeh@gmail.com

گفتگو با مادر یاسر گلی را از این‌جا بشنوید.

‌ ‌

فاطمه گفتاری، مادر یاسر گلی دانشجو و روزنامه‌نگار کُرد ایرانی است که از حدود دو ماه پیش به اتهام همکاری با پ.ک.ک در بازداشت به سر می‌برد.

بر پایه‌ی اطلاعات قبلی قرار بازداشت موقت او اینک به پایان رسیده و خانواه‌اش امیدوار بودند تا حکم قطعی در موردش صادر بشود. از مادر یاسر خواستم بگوید که آیا جرم به یاسر گلی و خانواده‌ی او تفهیم شده است:

«به پسر من تا حالا چیزی نگفته‌اند. هیچ نوع تفهیم اتهام نشده و هیچ نوع حکمی برایش بریده نشده. وقتی هم ما رفتیم و پرسیدیم، به ما نگفتند که جزو این ۱۱ نفر هست یا خیر و یا مثلاً دادگاه یا قاضی در جرمش چیزی به ما گفته؛ خیر کسی به من چیزی نگفته.

اما وقتی می‌رویم دادگاه و از حال پسرم می‌پرسیم، به ما می‌گویند (اتهام) پسر شما اقدام علیه نظام و علیه امنیت کشور است. من گفتم پسر من هیچ نوع کار غیرقانونی نکرده. دانشجو است؛ می‌خواهد کار دانشجویی کند. من نمی‌دانم دانشجوها چه کار می‌کنند، چه کار نمی‌کنند. من این‌ها را نمی‌دانم.»

آیا یاسر قبلاً هم در همین زمینه‌ها یا در زمینه فعالیت‌های دانشجویی متهم شده؟

بله. پارسال به مدت دو هفته گرفتندش. نزدیک به ۲۵-۲۰ اتهام به او وارد شد. اما تبرئه شد. به چهار ماه تعلیقی برای مدت دو سال محکوم شد. فعالیت دانشجویی دارد. جزو اتحادیه دموکراسی دانشجویان کُرد بود، (دبیر دانشجویی) بود. اگر تحصنی چیزی بود، او هم آن‌جا می‌رفت. دوستانش‌ هستند، دانشجویند. خودتان هم می‌دانید دانشجو یعنی چه؛ آینده‌ی مملکت است.

پس بیشتر فعالیت‌های یاسر دانشجویی بوده؟

جنبش دانشجویی بوده، حرکت دانشجویی بوده. من این را صراحتاً می‌توانم بگویم. چون می‌دیدم او در اتاق خودش با دانشجوها، رفیق‌هایش می‌نشست کار می‌کرد، او دبیر یک انجمن دانشجویی بود. کاری هم که می‌کردند، مثلاً می‌آمدند، میزگردی چیزی بود، می‌نشستند و صحبت می‌کردند.

خانم گفتاری، امروز دقیقاً دو ماه شده که پسر شما دستگیر شده است و قاعدتاً بازداشت موقت‌اش به اتمام رسیده. آیا در این زمینه حکمی برایش صادر شده است؟

راستش امروز رفتم دادستانی. دادستانی هیچی نگفت. گفت شاید طول بکشد و شاید دو ماه دیگر تمدیدش کنند. دوباره رفتم پیش آقای کامیانی. آقای کامیانی هم همین را گفت. گفت هیچی مشخص نشده، هیچ جرمی علیه این پسر شما مشخص نشده، پرونده بسته نشده تا بتوانیم برایش حکمی صادر کنیم ... دیگر هیچی به من نگفتند.

در این مدت با پسرتان تماس هم داشته‌اید؟

یک ماه پیش من در خانه نشسته بودم. نزدیک به ۳۰ روز بود که من هیچ خبری از یاسر نداشتم. اصلاً صدایش توی گوشم نمی‌رفت، باور کنید فکر نمی‌کردم زنده هم باشد. نزدیک به ۳۱ روز بود صدایش را نشنیده بودم. اما ساعت یک و ربع بود که از ستاد خبری به من زنگ زدند و گفتند با پسرت حرف بزن.

نزدیک به چهار دقیقه با هم صحبت کردیم. هیچی هم نگفت، فقط گفت (داروی قلبم را می‌دهند) تو غصه نخور، کدئین هم به من می‌دهند. آخه سردرد شدید میگرن دارد. او ناراحتی قلبی هم دارد؛ تحت نظر پزشک متخصص است. البته سه تا بچه‌هایم ناراحتی قلبی مادرزادی دارند. برای همین گفت کدئین به من می‌دهند و داروی قلب‌اش را هم که اسمش را فراموش کرده‌ام، همان را هم به من می‌دهند و می‌خورم.

تماس دیگری هم داشته است؟

فقط یک ماه پیش تا حالا فقط چهار دقیقه با من، پدرش و برادرش صحبت کرد. فقط چهار دقیقه.

خانم گفتاری می‌توانید بگویید دستگیری یاسر به چه نحوی بوده؟

ساعت هشت و نیم بود که از خانه رفت بیرون. گفت می‌روم برای پرونده‌ی لیسانس‌ام، یکی دو تا امضایش مانده توی دانشگاه باید بروم. باید می‌رفت برای تسویه حساب، که انتقالی بگیرد برای ارشدش که تهران قبول شده بود، برود. یازده - یازده و نیم ریختند توی خانه. نزدیک به ۱۲ نفر ریختند توی خانه که آن وقت فهمیدم گرفته‌اندش. من نفهمیدم کجا.

البته ناگفته نماند، توی دانشگاه گفتند ساعت ده و پنج دقیقه دم دانشگاه، آن‌جا گرفته بودندش. چون یکی دو تا از دوستانش دیده بودند و من می‌رفتم دانشگاه خبرش را بپرسم که چه جوری بوده و چه جوری نبوده، گفتند ما با او صحبت کردیم، یک پژو آمده و بردندش توی ماشین و دیگر ندیدیمش.

آیا یاسر به تنهایی دستگیر شده؟

بله. فقط خودش تنها بوده. جلوی دانشگاه فقط خودش تنها بوده. چون دوستانش دیده بودند و گفتند که خودش را تنهایی بردند توی یک پژو، پژو سبزرنگ.

اما یاسر با این گروه اخیر دستگیر‌شدگان که جرمشان ارتباط با حزب گارگران کردستان است دستگیر شده؟

من فکر می‌کنم جرم یاسر فرق می‌کند و جزو این‌ها نیست. یاسر دانشجو است و فعالیت دانشجویی می‌کند و خبرنگار هم هست. ناگفته نماند وبلاگ‌نویسی هم هست. خیلی از این وبلاگ‌های بچه‌ها را درست می‌کرد؛ از این کارها را می‌کرد. فکر نکنم با آن ۱۱ نفر بوده، نه!

لیسانس یاسر چه بود؟

لیسانس‌اش را عمران گرفته بود، تغییر رشته داد برای معماری. در کارشناسی ارشد بنا بود معماری بخواند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)