تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگو با بزرگ خضرایی

درک هنر ایرانی انرژی بخش است

اردوان روزبه
ardavan.roozbeh@gmail.com


گفتگو را از «اینجا» بشنوید

بزرگ خضرایی پانزده سال است که در هلند زندگی می‌کند. او طراح و نقاشی است که چندی پیش نمایشگاه آثارش در شهر آلمیره در هلند افتتاح شد و گالری کوروسیا میزبان آثار این هنرمند ایرانی بود.
افتتاح این نمایشگاه با حضور فرح کریمی نماینده سابق پارلمان هلند انجام شد. بزرگ‌خضرایی در کارهای ارائه شده بیینده را با زن،رنگ و اسب در فضایی که نشانه‌های یکصد‌سال اخیر و زنانش را دارد درگیر می‌کند. او در کارهای ارائه شده پایبند به سبک و سیاقی نیست به جز سبک خضرایی و ابایی از ارائه کار‌ها حتا به شکل کولاژ نیز ندارد. شاید این خود بتواند فرصت بیشتری برای ارتباط با بیننده باشد. اگرچه که می‌توان خطر بالقوه ای برای تشتت آرا بینندگان نیز محسوب شود. آثار این نقاش تا 28 اکتبر در گالری فوق در معرض دید قرار دارد.

گفتگو با بزرگ خضرایی توضیحات بیشتری در مورد نوع نگاه و رویکرد اوست.


می‌توانید یك اتوبیوگرافی به شنوندگان رادیو زمانه بدهید؟

من قبلن در ایران كار ژورنالیستی می‌كردم. یعنی در موسسه اطلاعات گرافیست بودم و در كنار گرافیك كار نقاشی نیز می‌كردم. حدود 23 سال در موسسه اطلاعات كار كردم و بعد همان‌طور كه خیلی‌ها مهاجرت كردند، من هم مهاجرت کردم. شش سال در فرانسه بودم و بعد به هلند آمدم. در هلند نیز به طور حرفه‌ای كار نقاشی را آغاز کردم.
به طور تصادفی، كار حرفه‌ای من، نقاشی روی دیوار شد. یعنی سفارش‌هایی از شهرداری گرفتم که این شروع کار بود. البته از یك جهت خوب بود، ولی از جهات دیگر مرا از نقاشی دور می‌كرد. حدود 6 ماه است كه كار روی دیوار را كنار گذاشته‌ام و به نقاشی مشغولم که نتیجه همین نمایشگاه است.

این نمایشگاه، چندمین نمایشگاه شماست؟

تابحال چهار نمایشگاه در هلند، یك نمایشگاه در فرانسه، دو نمایشگاه در آلمان و قبلن نیز هشت نمایشگاه در ایران داشته‌ام.

برخی از كارهای شما كولاژ بیشتر به نظر می آیند تا نقاشی، این طور نیست؟

كارها اكثرن نقاشی است و چهار یا پنج مورد هم، بله كولاژ است. نمی‌دانم چطور شد كه كلاژ‌ها به داخل كارها آمد. این‌طور كه فكر كنید با تصمیم قبلی كولاژ‌ها را كشیده‌ام، نبوده‌است و همین‌طور ناگهانی متوجه شدم كه چند كار كلاژ نیز انجام داده‌ام.


زن و اسب؛ دو نكته خیلی مهم در آثار شماست...

همان‌طور كه می‌دانید اسب، سمبل قدرت و زیبایی است. درمینیاتورهای من نیز اگر نگاه كنید، اسب و زن وجود دارد. هر دوتای این المان‌ها نیز قشنگ هستند، هم اسب و هم زن. این دو توام یك زیبایی مضاعفی خواهند داشت و بخصوص با تزئینات قدیمی (كه امروزه به عتیقه تبدیل شده‌است) كمپوزیسیونی ایجاد می‌كند كه فوق‌العاده گیرا و جذاب است. دركنار این‌ها من نكته‌هایی را نیز بیان كرده‌ام؛ به عنوان مثال در تابلویی، زن با لباس‌های قشنگ و جواهرات گوناگون روی سینه و لباس و سرش، سوار بر اسبی پر از تزئینات طلا و زیبایی‌های خاص خودش است، اما به دهان زن یك قفل بزرگ زده شده‌است. مفهوم این که زمانی به زن همه چیز می‌داده‌اند و در حرمسرا‌هایی پر از طلا و جواهر و مستخدم و.. بوده‌، ولی بعنوان یك كالا و فقط چیزی برای عرضه بوده است. اگر در چشمان آن‌ها نگاه كنید، غم عجیبی در چشمانشان است و حتا یكی نیز هست كه می‌بینید از چشمانش خون می‌آید؛ این نهایت درد و غمی است كه یك زن در زمان قاجار و در حرمسرا، داشته‌است و من می‌خواستم آن را نشان دهم.

موضوع اشراقی است مانند شعری که بر روی یک تابلو است: «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه». اما تركیبی می‌بینم از اتفاقات شرقی در لابلای وقایع غربی. شاید یك مخاطب ایرانی، به نوعی این ارتباط دوگانه را بنابر ضرورت درک می کند، اما غیر شرقی‌ها نیز چنین ارتباطی را برقرار می‌كنند؟

برایشان خیلی تازگی دارد. كارهای شرقی جذابیت خاصی برایشان دارد. ولی فكر نمی‌كنم كه با داستان‌های گذشته ما تا این حد آشنا باشند. چون این داستان‌ها آنقدر غنی و قوی و دردآلود است كه من گمان نمی‌كنم كه همه غربی‌ها قادر به درك آن‌ها باشند. ولی من سعی كرده‌ام كه تا حدودی، ضمن یاد‌آوری گذشته‌ها، آن درد و غمی را كه در داستان‌ها وجود داشته نیز نشان دهم.

هاله‌های نور كه دور سر بعضی از آدم‌ها وجود دارد، نشان از چیست؟ نشان از اوج اعتقاد دینی یا فقط یك نوع تقدس انسانی است؟

این‌ها به شكل نور نیستند، ولی یك نوع مظلومیت زن در آن زمان (یا زمان حاضر) محسوب می‌شوند. دلم نمی‌خواهد در مورد زنان عصر حاضر، واژه مظلومیت را به كار ببرم ولی سعی كرده‌ام كه آن مظلومیت خاصی را كه زنان دارند، به شكل این‌هاله‌ها نمایش دهم.


سبك كار خود را دقیقن چه می‌دانید؟

نمی‌دانم. من از سه – چهار سالگی تاكنون كار كرده‌ام و این كارها به این شكل كشیده شده‌است. حالا چرا این‌چنین شده‌است، نمی‌دانم. من تلاشی برای این‌كه عمدن اینچنین نقاشی كنم، نداشته‌ام ولی اینطور از آب درآمده‌است. حال اسم آن را چه بگذاریم، نمی‌دانم.

یعنی در واقع سبكی از خود شماست...

بله. تقریبن همین‌طور است.

استقبال مردم چطور بود؟ مردم چه می‌گفتند...

فوق‌العاده بود. من انتظار نداشتم كه با كارها این‌چنین برخورد كنند. خوب بود و تا حدودی هم هیجان انگیز. من انتظار نداشتم كه یك زن یا مرد خارجی تا این حد آثار برایش جذاب باشد و حتا تاحدودی نیز بتواند آن را درك كند.

قبل از اینكه شما بخواهید توضیحی به آن‌ها بدهید، خودشان چقدر متوجه می‌شدند؟

اتفاقا اشاره به نكاتی می‌كردند كه خود من نیز شاید متوجه آن ‌ها نمی‌شدم!

آیا برنامه‌های جنبی نیز در این نمایشگاه دارید؟

این گالری برنامه‌های جانبی فرهنگی نیز دارد، از جمله سخنرانی آقای عبدالقادر. یك تئاتر، یك كنسرت ایرانی و سخنرانی آقای نسیم خاكسار كه تا 28 اكتبر ادامه دارد.


حرف آخر نقاش این آثار؟

ما آنقدر گذشته غنی، قوی و زیبایی داشته‌ایم كه من فكر می‌كنم اگر امروز می‌توانیم شرایط فعلی و تمام غم‌های ناشی از مهاجرت و دوری از وطن را تحمل كنیم، دلیلش همین پشتوانه است. آن قدر در آن زندگی هست كه انسان را به زندگی كردن وا می‌دارد و یك هیجانی برای زندگی به انسان می‌دهد. من بسیار خوشحالم از درك این واقعیت. این به من هیجان و انرژی می‌دهد كه بتوانم كار كنم، ارائه كنم و به معنای خاص خود، زندگی كنم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با درود. پیوند صوتی کار نمی کند.

-- سیامک راوی ، Oct 20, 2007

این کار فرصت خوبی برای ایرانیان بود

-- مین باشیان ، Oct 20, 2007

سلام من خواهر زادهي اقاي بزرگ خضرايي(محمد علي احمدي) هستم و: رواق منظر چشم من اشيانه ي توست كرم نما و فرود ا كه خانه خانه توست

-- بدون نام ، Mar 24, 2009

سلام من دختر پسر خواهرتونم.دخترحسین.نوه پروین.خیلی دوست دارم ببینمتون و بیشترباهاتون اشنابشم.دوستون دارم.

-- سعیده احمدی ، May 10, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)