تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

مولوی احمد نارویی: ترجیح می دهم راجع به چیزهایی صحبت نکنم

اردوان روزبه
ardavan.roozbeh@gmail.com

برای شنیدن بخش نخست مصاحبه «اینجا» و بخش دوم را آن «اینجا» را کلیک کنید٬ بخش پایانی را هم از «اینجا» بشنوید.


مولوی احمد نارویی | عکس از اردوان روزبه

آن چه در پی می آید، بخش های عمده ای از مصاحبه ای مفصل با مولوی احمد ناروئی است که با نظر خود وی خلاصه شده است، شما می توانید برای شنیدن مصاحبه کامل، فایل های صوتی آن را گوش دهید.

پيش از گفتگو
مولوی احمد ناروئی یکی از نزدیکان مولوی عبدالحمید رهبر دینی اهل تسنن سیستان و بلوچستان است که شهرت زیادی در بین مردم این خطه دارد. او همواره اهل تسنن را به خویشتنداری دعوت کرده و راه توافق و مذاکره را برای مردم بلوچ کم هزینه تر از هر راهی می داند، این موضع گیری ها گاهی باعث شده که تند رویان او را مورد توبیخ قرار دهند، اما به هر حال وی همواره پیشنهاد دوری از درگیری و حفظ آرامش را به عنوان بهترین روش اعلام کرده است، اگرچه که در نهایت منتقد بسیاری از مسائلی است که بر این استان اعمال می شود.

مولوی احمد از بزرگترین قوم بلوچ یعنی "ناروئی" است، قومی که رضا شاه پهلوی برای حفظ امنیت آن سرزمین از سران آن و سایر قبایل کمک گرفت و اداره بخش عمده ای از این سرزمین را به آنها سپرد. هم اکنون دیگر اقوام با نفوذ منطقه مانند طایفه های ریگی، شهنوازی، شه بخش، براهویی، گردیچ و سایر اقوام هم به نوعی از این مدرس حوزه دارالعلوم که یکی از بزرگترین مراکز تحصیلی "اهل سنت" در ایران است حرف شنوی دارند.

مرجع دينی، مرجع اجتماعی
در روزهایی که مولوی عبدالحمید در مناسک حج حضور دارد، این مولوی امام جمعه موقت اهل تسنن است. درست در پشت مسجد مشهور مکی که به دفعات در آن بمب گذاری شده، حوزه علمیه قراردارد و در میان آن ساختمان سفید رنگی وجود دارد که وسعت آن در برابر بخش های تازه ساز و رفیع مدرسه به نظر کم می آید. راهنمایی می شوم تا به اتاق این مولوی برسم. پشت میزی کوتاه نشسته است و بسیاری از کسانی که برای طرح مشکلات و مسائلشان آنجا آمده اند در انتظارند. در بلوچستان علماء دینی نقش پررنگی در حل و فصل مسائل قومی، اختلافات بر سر زمین و درگیری ها دارند و شاید به همین علت است که می بینم او نیز در کسوت یک مرجع رسمی هیات حل اختلاف در اتاق کارش به شنیدن صحبت های مردم مشغول است.

در دیدار اول منتظر شدم تا بتوانم به دلیل مراجعه ام بپردازم، اما او سرش شلوغ است و پیشنهاد می کند برای مصاحبه بعد از نماز مغرب به همان جا مراجعه کنم. لحظه آخر در چشمانم نگاه می کند و می گوید: "بنا هست هر آنچه می گویم بنویسید؟".

عصر که بر می گردم هوا تاریک شده. بعد از نماز دوم در صحن مدرسه تعداد زیادی طلبه ایستاده اند. در بین آنها طلبه های خارجی هم دیده می شود. دوباره اتاق مولوی و هنوز آدم هایی که می آیند و می روند. زنگ تلفن از تلفن کنده نمی شود. قبل از مصاحبه لازم می شود کمی حرف بزنیم از دلایل انجام مصاحبه باید بگویم، از ضرورت انجام آن و این که در این مصاحبه می توانم به چه مسائلی بپردازم. این صحبت ها خود دو ساعت به طول می انجامد.

ساعت نزدیک ده شب است. اصل مصاحبه به فردا موکول می شود، مولوی قرار است با دو طایفه در مورد یک خصومت قبلی صحبت کند تا موجبات حل اختلاف آنها فراهم شود. در این استان یکی از مهم ترین نقش هایی که برای علماء اهل سنت می توان قایل شد، جایگاه اجتماعی است و این فراتر از حضور علمی آنها است.

معادن غنی بدون بهره برداری
قرار فردا در منزل مولوی احمد گذاشته می شود. او که از شهرستان "خاش" برگشته است، تا ساعتی پیش برای حل یک مناقشه درگیر بوده و به نظرم شاید چندان تمایلی به انجام مصاحبه هم ندارد. اما مصاحبه با چای و شیرینی در منزل این مولوی با نفوذ شروع می شود. باز هم کمی حرف های قبل از مصاحبه و بعد آغاز صحبت، اما کسی در می زند.، پیرمرد ریش سفیدی وارد می شود و از مشکل بستری شدن یکی از نزدیکانش در بیمارستان سوختگی می گوید. تماس با نماینده شهر زاهدان در مجلس شورای اسلامی و چند هماهنگی دیگر.

این بار موبایل را خاموش می کند. در مورد برخی موارد که مطرح می شود ترجیح می دهد صحبت نکند و می گوید باشد برای بعد. بیشتر مایل است در مورد شرایط فعلی استان سیستان و بلوچستان صحبت کند. او اشاره به وسعت استان می کند، به معادن غنی مس و سنگ های قیمتی و استعداد بالقوه و بالفعلی که در این استان نهفته است که از آن بهره کافی برده نمی شود، به خرمای مشهور این استان و مشکلاتی که بر سر راه شرایط بهره برداری از آن وجود دارد گریزی می زند و از این که بچه های این استان از فرصت های برابر برخوردار نیستند گلایه می کند و در نتیجه گیری اش شرایط موجود را موجب گرفتاری های امنیتی، اجتماعی و سیاسی می خواند.


مولوی احمد نارویی | عکس از اردوان روزبه

۱۲ هزار معلم کم داريم
او در ادامه می گوید: "سیستان بلوچستان بزرگترین استان کشور است. از چند جهت با کشورهای همسایه ارتباط دارد و اکثریت جمعیت آن را اهل سنت حنفی تشکیل می دهند. این مردم بعد از این که به مسلمانی خود افتخار می کنند، ایرانی بودن را مایه مباهات می دانند. بارها در مقابله با دشمنان ایران همت گمارده اند که مبارزه با پرتقالی ها و انگلیسی ها در این خاک نشان همین علاقه است. آنها هیچ وقت به دنبال تجزیه طلبی نبوده اند و این موضوع هیچگاه در پندار مردمان سیستان و بلوچستان اعم از شیعه و سنی نبوده و نیست.

سیستان و بلوچستان دارای توانمندی ها و ذخایر معدنی کم نظیری است و مرزهای این استان خود به تنهایی مانند ارزش های معدنی اش کم نظیر است. چابهار که برگ برنده ای است در دست جمهوری اسلامی و مرزهای تجاری و گمرگی مانند مرز میلک، تفتان، پیشین و سروان که هر کدام می تواند برای باروری اقتصاد استان موثر باشد.

ازسوی دیگر زمین های مستعد کشاورزی مانند منطقه دشت یاری و یا سفره های زیر زمینی آب که هر کدام منابع با ارزشی هستند که البته به دلیل عدم برنامه ریزی برای آنها همگی هرز می روند و یا منافعش سرازیر به کشورهای همسایه می شود. بخشی های دیگری از استعداد و پتانسیل این استان است.

به لحاظ توانمندی های نیروهای انسانی هم استعداد های سرشاری در این اینجا نهفته، اما شرایطی که در استان حاکم است نیز جای صحبت دارد. بلوچستان از فقر و بیسوادی رنج می برد، این استان ۱۲۰۰۰ معلم کم دارد، فضا های آموزشی در این جا نامرغوب است و در بسیاری از موارد بچه های لازم التعلیم باید در زیر درختان تحصیل کنند، در حالی که یک معلم چند پایه تحصیلی را توام به آنها تدریس می کند".

اين روستای ايران است يا افغانستان؟
"از سویی در هشت سال گذشته با وجود خشک سالی و بادهای تند، بسیاری از مزارع و درختان خرما از بین رفته است. اگرچه که در همان دوران که بارندگی هم بوده متاسفانه به دلیل نبود برنامه ریزی و امکانات شرایط مناسبی برای حفظ آنها فراهم نشده. خوب است بدانید امروز بهترین خرمای سروان به دلیل نبود امکانات با عنوان خرمای مضافتی بم فروخته می شود. در مرزها هم به دلیل وجود رفتارهای سلیقه ای وضعیت مناسب نیست و چون هر روز با برداشت های شخصی مجوز ورود و خروج کالا صادر می شود وضعیت گمرکات نیز حاد است. در بخش معدن هم به دلیل نبود امکانات، بهره برداری مناسب نمی شود.

نمی توان گفت کاری انجام نشده، شاید هر کسی در حوزه خود کارهایی کرده است اما آن چنان نبوده که بتوانیم کارکردهای زیر ساختی و بنیادین ببینیم و بتوانیم بگوییم با برنامه توانسته ایم محرومیت را از این منطقه دور کنیم، در این جا روستاهایی هست که اگر گذارتان بیفتد باور نمی کنید که این یک روستا در ایران است. نه آبی، نه برقی و نه راهی. آنچه که می توان گفت از محرومیت، فقر و تنگ دستی است".

حرفهای مولوی احمد که به اينجا می رسد می پرسم: اما راهکار حل معضلات چیست؟

اول من معتقدم با توجه به پذیرش مردم باید به آنان در مورد برنامه های دولت آگاهی داده شود. دوم به ترتیب نیازها برنامه ریزی شود. سوم بوجود آوردن صنایع مادر و کارخانجات پایه مانند سیمان خاش که هم تامین کننده نیاز کشور است و منابع درآمدی برای مردم دارد. در بخش کشاورزی هم به همین ترتیب. از طرفی بازارچه های مرزی ساماندهی شود. چهارم سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی و ایجاد بستر مناسب برای ادامه تحصیل دانش آموخته گان محلی، البته در بخش آموزش عالی نیز همین شرایط باید بوجود بیاید. اگر توجه کنید عمده دانشجویان این استان را غیر بومی تشکیل می دهد، شاید گفته شود که این بچه ها درس نمی خوانند اما سوال این جا است: یک دانش آموز که تا پایه پنجم دبستان رادر زیر کپر و چند پایه توام آموخته است چطور می تواند با کسی که در شهرهای بزرگ تحصیل کرده رقابت کند؟ باید فرصتی با توجه به شرایط اش به او داده شود. از سویی در بحث محرومیت زدایی باید برای رونق کشاورزی برنامه ریزی شود. الان در کشور دارد یارانه نان پرداخت می شود، چرا این یارانه را با رقمی پایین تر برای بهبود کیفی تولیدات کشاورزی به کشاورز پرداخت نکنیم؟

بسیاری از روستائیان در زیر بار وام ها به دلیل عدم باز پرداخت که بابت خشکسالی بوجود آمده کمر شکن شده اند. من با دادن پول نقد هم به این افراد مخالفم و احساس می کنم با این کار مانند وام های خود اشتغالی که بدون نظارت بود و عده زیادی بیکار بدهکار بوجود آورد، بر تعداد آنها افزوده خواهد کرد. البته لازم می دانم اشاره ای هم به تسهیلات بانکی داشته باشم. با توجه به اعتقادات فقهی و مذهبی، مردم مشکلاتی بر سر راه استفاده از تسهیلات بانکی دارند و تاکنون بانک ها تلاشی برای رفع آن نکرده اند. علمای اهل سنت آمادگی دارند با همکاری ایرادات فقهی را رفع کنند تا مردم این خطه بتوانند از تسهیلات بانک ها بهره ببرند.

من باید در اینجا به مشکل مهم تری اشاره کنم و آن عدم مشارکت و وجود تبعیض است. ساکنین این دیار هیچگاه از جامعه ایرانی جدا نبوده اند، اما متاسفانه مردم ما علی الخصوص اهل سنت در مدیریت استان حضور کمی دارند و ما معتقدیم نباید مذهب و یا رنگ و نژاد و قومیت موجب آن شود که مردمی سهم در مشارکت اداره کشورشان نداشته باشند. به هر حال من باید این نکته را متذکر بشوم که اگر تمامی خیابان ها و جاده های این دیار با پول فرش شود تا زمانی که مردم احساس عزت و اعزاز نداشته باشند و خشنود نشوند مشکل آنها حل نشده است.

- شما اشاره به تبعیض کردید، ریشه این تبعیض در چیست؟

ببینید نگاهی که در اذهان عمومی وجود دارد این است که در مورد اهل سنت سیاست و نگاه منفی وجود دارد که مانع مشارکت دادن آنها می شود. این نگاه چگونه بوجود می آید؟ در استان سیستان بلوچستانی که اکثریت آن را اهل سنت تشکیل می دهند، درمدیریت اش حضور کمرنگی دارند، از بین ده فرماندار استان فقط دو فرماندار از اهل سنت هستند و یا بعد از بیست و هفت سال فقط یک معاون در استانداری از اهل سنت انتخاب می شود. در کل کشور هم وضع همین است شما در پست های کلیدی کشور نمی بینید که از میان اهل سنت کسی انتخاب شود. در حالی که برخی از ادارات معدود که به مدیریت آنها اداره می شود، در کشور عملکردی نمونه دارد. با این شرایط برای ما هم جای سوال است که چرا از توانمندی های اهل سنت استفاده مناسب نشده.

- وقوع برخی حوادث نظیر حمله به مسافرین در منطقه تاسوکی و ظهور جریان هایی نظیر "جندالله" را در بلوچستان چگونه ارزیابی می کنید؟

ما معتقدیم که حکومت با ملت نسبتی پدرانه دارد و برای حاکمیت باید همه آحاد ملت یکسان باشند. حوادثی از این قبیل علل مختلفی دارد. البته همین جا باید بگویم این نوع اتفاقات ریشه تجزیه طلبی و تقابل هم ندارد. اما زاییده یکسری سیاست ها و رفتارهای نامطلوب، تبعیض و رفتارهای سلیقه ای در استان است. مثلن در همین استان به فردی ایست می دهند و در حال مجروحیت دستگیر می شود و در همان حال دستگیری با شلیک یک گلوله کشته می شود، آنهم در ملاء عام و بدون محاکمه، اما با آن مامور خاطی هیچ برخورد علنی نمی شود، وقایعی از این قبیل باعث حوادثی نظیر تاسوکی می شود.

در گذشته هم مواردی داشته ایم که کسی در منطقه ای شرارت کرده، مامورین تمام منطقه را محاصره کرده اند و از پیر و جوان، زن و کودک را دستگیر کرده و به طرز حقارت آمیزی مورد بازخواست قرار داده اند. این رفتار سلیقه ای و یا غیر قانونی از سویی و از سوی دیگر عدم برخورد و یا عدم برخورد موثر(چون ممکن است محاکمه شده باشند، اما بازتاب نداشته است که نتیجه موثر داشته باشد) خودش می تواند دلیل این مسائل باشد.

در یک نتیجه گیری می توان گفت، تبعیض و برخورد سلیقه ای بهمراه عدم برخورد قاطع موثر و علنی با ریشه های جرم علی‌الخصوص در مورد افرادی که منتسب به حکومت هستند خود می تواند دلایل به وقوع پیوستن این موارد باشد. شاید این رفتار ها در بین عامه مردم پذیرفته نیست اما به هر حال این یک واقعیت انکار ناپذیر است.

به نظر من ما برای رفع ناامنی باید بررسی هایی در مورد علت وقوع حوادث و جریاناتی از این دست داشته باشیم. راه کار این است: باید مشارکت مردم بالا برود، به این مردم احترام گذاشته شود و اعتماد شود، با فقر به شکل جدی مبارزه شود و سطح سواد مردم بالا برود و تلاش گردد نگاهی که مردم این استان دارند و احساس می کنند به عنوان شهروند درجه دوم و سوم محسوب می شوند با عملکرد ها زدوده شود.

- شما دولت آقای احمدی نژاد را چگونه ارزیابی می کنید؟

در کل ما برخوردها وسیاست های دولت آقای احمدی نژاد را در راستای سیاست های کلان نظام می دانیم و تفاوتی بین دولت ایشان و دولت های گذشته در قالب اهل سنت قائل نیستیم. شاید در صورت مسئله تفاوت های وجود داشته باشد اما در اصل خیر.

- حوادثی در منطقه خاورمیانه بوجود آمده که باعث تداعی مسئله تقابل تشیع و تسنن در منطقه است، آیا شما این تقابل را می پذیرید؟

ما نمونه این عدم توافق را در داخل کشور ارزیابی می کنیم. وجود جامعه اهل سنت یک واقعیت انکار ناپذیر است، نداشتن یک مسجد جامع برای اهل سنت هم در تهران یک واقعیت تلخ تر و انکار ناپذیرتر است. وقتی نتوانیم در درون یک تعامل بوجود بیاوریم و آنچه که می گوییم در اسلام شیعه و سنی تفاوت ندارد، عملن ثابت کنیم به این مشکلات دامن زده ایم. در جاهایی مانند "کنارک" و یا "سرباز" و شهرهایی که در استان به تعداد انگشتان دست شیعه وجود دارد نماز جمعه برای شیعیان برگزار می شود اما در تهران با جمعیت بسیار زیادی که از اهل سنت وجود دارد این امکان فراهم نمی شود و این حق را برای اهل سنت قائل نمی شوند.

در بخش های بیرونی هم سیاست ما چندان درست نبوده. در کشوری مانند عربستان سعودی که مشهور به حکومت سنی افراطی هم هست در برخی موارد مشاهده می کنید که سفرا و کاردارانی که به کشور ایران می فرستند از شیعیان استفاده می کنند در حالی که ما هنوز نپذیرفتیم که در یک کشور سنی مذهب یک سفیر اهل تسنن را بفرستیم.

ما باید درنهایت به سمتی برویم که با در نظر گرفتن شرایط و اجرای سیاست های صحیح مسئله تقابل شیعه و سنی را به تعامل تبدیل کنیم.

- خوب اگر درها را باز کنیم و فضایی را که می گویید ایجاد کنیم تعامل را بوجود آورده ایم؟

در نظر داشته باشید، اگر آنچه در عمل و گفتار ابراز می شود صادقانه و عینی باشد، روشن است که ما تعامل را بوجود آورده ایم.

- این روزها در بخش هایی از خاورمیانه کشتارهای مختلفی بر علیه شیعیان به راه می افتد که فقط به علت سیاست ها و نوع رویکرد یک حکومت مانند جمهوری اسلامی ایران نیست. در این منطقه شما هر روز شاهد افزایش خشونت در برابر شیعیان هستید، این موضوع را چگونه تعبیر می کنید؟

رفتار حکومت ها و گروه ها را نباید به حساب مذهب گذاشت. در پاکستان همان طور که مسجدی از شیعیان بمب گذاری می شود، مسجدی از اهل تسنن هم مورد حمله قرار می گیرد و یا وقتی شیعان مورد حمله و کشتار قرار می گیرند. در بعد از فاجعه کاظمین اهل تسنن هم مورد برخورد واقع می شوند و یا تعداد زیادی از مساجد اهل سنت تخریب می شود. ما اعتقاد داریم هیچ کدام از این رفتار های غلط را نمی توان به حساب مذهب گذاشت. این ها بیشتر با انگیزه های سیاسی است تا مذهبی.

- موضع علماء اهل تسنن در برابر شیعیان چیست؟

ما شیعیان را مسلمان می دانیم و در باب تعامل با سایر فرق و مذاهب نگرشی مثبت داریم. شاید در بین اهل سنت افراطی هایی وجود داشته باشد که نگرشی تند به شیعیان داشته باشند، این را نمی شود انکار کرد. به همین ترتیب که در بین برخی از شیعیان نیز این افراد افراطی وجود دارند که حتی به مقدسات اهل سنت توهین می کنند. لذا نه آن را به حساب شیعه و نه این را به حساب سنی باید گذاشت.

- ما فیلم هایی را می بینیم که در آن کسی را سر بریده می برند در حالی که مثلن صوت و ایاتی مقدس پخش می شود، چه هدفی با این حرکت دنبال می شود؟

خشونت در اسلام امر محکومی است. به خصوص اینکه به خواهیم با این حرکات چهره اسلام را مخدوش کنیم و خشن نشان دهیم. کسانی که این کار را می کنند و این صحنه های انجمادی را بوجود می آورند به اسلام خدمت نمی کنند و بدنبال اهانت به آن هستند. اسلام دین رفعت و رحمت است اگر کسی اسیر ماست، می توانیم بر اساس اصول و با ادله آن را مجازات کنیم، اما نه به این صورت. این حرکات که صوت قرآن پخش بشود و سر ببرند هیچوقت پذیرفته شده نیست. ما رفتار رسول اله را باید الگو قرار دهیم، لذا معتقدم این گونه برنامه ها هر عنوانی داشته باشد رفتارهای مطلوبی نیست و علماء هم در قالب جمعی با این حرکات مخالفند.

- این موضع گیری شما نمی تواند ناشی از حضور اقلیتی اهل سنت در ایران باشد؟

به هیچ وجه. من معتقدم این موضع جهان اهل سنت است و جامعه اهل سنت در اینجا خود را در اقلیت تلقی نمی کند، ما ایرانی هستیم و حقمان را همیشه از جمهوری اسلامی می خواهیم.

- نظر شما راجع به حرکاتی که عربستان سعودی در منطقه دارد چیست؟

ما عربستان را به عنوان یک حکومت می شناسیم نه به عنوان یک حکومت سنی که نگرش دینی دارد. در کل، آنچه در عربستان رخ می دهد رفتاری حکومتی است که ربطی به مذهب ندارد. بنابر سیاست شاید یک روز رنگ مذهبی بدهند و یا قومی اما این ها سیاست است. همین کشور در برخورد با ایران گاهی قطع رابطه کرده است و گاهی ارتباطات تنگاتنگ داشته، لذا به نظر ما سیاست ها است که نگرش های مختلف را در عربستان سعودی بوجود می آورد.

- ولی وهابیت به هر حال برخاسته از اهل سنت و عربستان است.

از نظر ما اهل سنت فقط دارای مذاهب چهار گانه حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی است و بس. واژه " وهابیت " یک واژه سیاسی است تا دینی و مذهبی. شاید در عربستان وهابیت مفهوم دینی پیدا کند، اما در بیرون از آن یک جریان سیاسی به نظر می رسد. در بسیاری از مناطق این واژه حتی با بار سیاسی استفاده می شود، ما این نظرات تند رو را در قالب علمی نمی دانیم. جالب است بدانید در بسیاری از مسائل وهابیون، حنفی ها و شافعی ها را قبول ندارند. تفکر ما اجتهادی است و کسانی که به فقه حمله می کنند در واقع قصد حمله به دین را دارند. وهابیت یک نوع انگ است درست مانند حقوق بشر که به بهانه آن زن و بچه ها را در بمباران ها می کشند و بعد می گویند ببخشید.

- فکر می کنید مسلمان امروز باید در برابر غرب چه موضعی داشته باشند؟

به نظر من مسلمین باید مسایل داخلی را حل کنند و این درگیری های بین فرق و مذاهب را کنار بگذارند و با هم همدل و همسو باشند و دو کار در برابر غرب انجام دهند. یکی ایمان و اعتقادات را خالص کنند و همراه با عمل سطح آن را بالا ببرند و دوم تکنولوژی و علم خود را کیفیت بخشند. در این صورت غرب نه فقط برای مسلمین بلکه برای ارائه به دنیا چیزی نخواهد داشت.

- اما کسانی مانند طالبان ظهور کرده اند که در مسیر این هم سویی قرار نداشتند، فکر نمی کنید دوباره در آینده منطقه بیش از آنکه محل ظهور حرکت همسو باشد مهد ظهور امثال طالبان قرار گیرد؟

تفکر اهل سنت نسبت به مسائل اجتماعی روز باز است، به عنوان مثال ما در کنار دارالعلوم زاهدان، مدرسه دینی عایشه صدیقه رضی اله عنه را برای بانوان داریم با حدود هشتصد دانشجو. ما دربین فرزندان علماء خانم هایی را داریم که پزشک یا مدرس هستند. در مسائل اجتماعی هم رفتارمان مبتی بر گفتگو های روشن است که امید واریم در راستای همسویی و روشنگری باشد. در واقع طالبان برای اجرای منویات خودشان محدودیت هایی داشتند، مانند نبودن مراکز اختصاصی زنان و غیره که قطعن دنیا بایددر ایجاد این نوع مراکز آنان را کمک می کرد. من مطمئنم طالبان به شکلی که در گذشته ظهور کرده اند هیچگاه ظهور نخواهند کرد.

- شما حقوق زن مرد را برابر می دانید؟

حقوق زن مرد از نظر ما برابر است اما خصوصیات آنها برابرنیست. به تعبیری دیگر، در اسلام بین زن و مرد تفاوت هست اما تبعیض نیست.

- شما موسیقی گوش می کنید؟

موسیقی امروز مضطرب است. چیزی که اسلام با آن مبارزه کرده این است که آرامش کسی نباید توام با رنج و گرفتاری برای دیگران باشد. موسیقی های جاری امروز ممنوع است زیرا باعث تحریک و تهیج جوانان می شود.

- یک آرزو برای همه مردم دنیا.

ایمان، عافیت، عزت و ختم بخیر.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با تشکر، مصاحبه جالبی بود .مطالبی که ایشان بعنوان یک عالم اهل سنت ابراز داشت و تشریح مشکلاتی که شهروندان ان منطقه با مواجهند را ابراز داشتند واقعا جای تاسف دارد.
این اطلاع رسانی تان را سپاس میدارم.

-- بدون نام ، Jan 25, 2007

راستش اهل سنت خود را اصیلترین ایرانیان می دانند ولی مشکلی که هست در بسیاری از بخشهای حاکمیت است که نمی خواهند واقعیتی را به عنوان حضور این اقلیت 20-30 درصدی در ایران قبول کنند.

-- ترکمن صحرا ، Jan 26, 2007

viovo ARDAVAN
تبريك ميگم
سياست خوبي است اما اردوان عزيز مي خواهم به تو بگويم جسور تر باش دقيقا وقتي مي كويد بگذريم نبايد مي گذشتي بگذار اي 30% هم شناخته شوند ...
به شخصه براي من كه غريب هستند و بسياري از روشها و اعتقادات آنها را نمي شناسم ...
اما ماشاالله ...
خسته نباشي مرد...

-- بدون نام ، Jan 26, 2007

Congratulations and thanks, Ostad naroie and peoples like him should be the leader of Iran. When I read him ,I noticed that he has the vision of Rostam,the heart of Molai Rome .

-- بدون نام ، Jan 27, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)