پاسخ عبدالکریم سروش به سخنان پاپدكتر عبدالكريم سروش از رهبران جريان روشنفكري ديني اگرچه كمتر در ايران سخن ميگويد اما سفرهاي تابستاني وي به مشهد تعطيلشدني نيست. سروش در ابتداي سخنان خود از اينكه پاپ ژان پل دوم كه از هواداران پلوراليسم ديني، تساهل مذهبي و گفتوگوي ميان ديني بود، جاي خود را به كسي داد كه تعصب و اعتقاد به عدم وجود قرائتهاي مختلف از دين در كلامش جاري است، ابراز تأسف كرد و گفت: «پيش از اينها پاپ بنديكت شانزدهم گفته بود كه چون كلام قرآن عين كلام خدا است، مسلمانان را راهي براي تفسيرهاي مختلف از آن متن نيست اما چون ما انجيل را كلامي بشري ميدانيم، پس ميتوانيم قرائتهاي مختلفي از متن مقدس داشته باشيم.» سروش پاسخ داد: «در ساحت كلام، چه الهي و چه بشري، وقتي كه باب تفسير گشوده ميشود، تنوع در تفسيرها و قرائتها ممكن ميشود و در تاريخ اسلام نيز اين تفاوت در قرائت ها را بسيار ديدهايم و همچنان نيز ميبينيم.» اما دفاع از تكثرگرايي ديني سخن اصلي سروش در اين سخنراني نبود و اين روشنفكر مذهبي به جملهاي از پاپ در سخنراني اخيرش پيرامون «وحي و عقل» پرداخت كه كمتر در رسانههاي رسمي مورد تأكيد قرار گرفته بود؛ پاپ گفته بود كه «خداي اسلام، خدايي عقلايي نيست. او را نميتوان به محاكمه كشيد، با او محاجه كرد و از او دليل خواست. خداي اسلام وراي همه چيز مينشيند و در مقام پرسشگري قرار نميگيرد. برخلاف خداي مسيحيت كه ميتوان با او به گفتوگو پرداخت، از وي دليل خواست و ...» سروش به اين داعيه رهبر كاتوليكهاي جهان پاسخي مبسوط داد و به بهانه اين پاسخ، دوباره شرحي بر اختلافات معتزله و اشاعره در تاريخ اسلام ارائه كرد. وي به آياتي از سوره هود اشاره كرد كه آنجا ابراهيم (ع) با خدا به مجادله ميپردازد و نيز مناظره زكريا (اشاره به آيات ابتدايي سوره مريم) با خداوند را نيز به شهادت گرفت تا تأكيد كند: «خداي اسلام، خدايي قرار گرفته در دوردست ها نيست، بسي نزديك به آدميان است و اگر نتوان به نزديكترين حقيقتها گلايه كرد، پس به چه كسي ميتوان نقد و گلايه داشت؟» اما سروش در اين بين، نقدي جدي بر تفكرات اشعري گرايانه نيز ارائه داد و گفت: «از قرن دوم هجري، مكتبي در ميان مسلمين رواج يافت كه تأييد كننده اظهارات پاپ بود. مكتب اشاعره خدا را قدرتي مطلقه ميدانست كه فوق عليت، عقل، قانون، اخلاق و ... بود. اشاعره حتي خدا را عادل نيز نميدانستند چرا كه ميگفتند قيد عدالت، محدوديتي براي خداوند است، آنها به جاي عدالت، كرم را نشانده بودند حال آنكه خداي غيرعادل اما كريم كه نقض عهد نيز بر وي مباح است و هر كار بخواهد انجام مي دهد، خدايي برآمده از آيات قرآني نيست، معامله عدالت با كرم، زهر تلخ اين قصه در تاريخ اسلام است.» سروش افزود: « اما معتزليها مي گفتند كه خداوند فاعل اخلاقي است و برتر از سؤال نيست. قرآن هم مي گويد كه پيامبران فرستاده شدند تا مردم حجتي بر من نداشته باشند. اين آيه نشان ميدهد كه آدميان حقوقي نسبت به خدا دارند كه اين حق را ميتوان مطالبه كرد.» وي در اين بين يادآور شد: « براساس اين آيه ميتوان يك حقوق بشر اسلامي را سامان داد.» اين چهره برجسته جريان روشنفكري ديني سپس با اشاره به اينكه اكنون در كشورهاي عربي، جريان احياگري اسلامي كه همان هواداري از فرهنگ اعتزالي است در حال قدرت گرفتن است، تأكيد كرد: « خداي مسؤول را كه برآمده از آيات قرآني است به جاي خداي قهار فوق همه چيز نشاندن، ضرورتي در روزگار ما است.» وي در پايان اظهارات خود نيز تأكيد كرد: «معرفت بر عبادت ترجيح دارد. عشق، ايمان و ... همگي نتيجه معرفت است. قرآن ميگويد كه زيانكارترين مردم آنها هستند كه در دنيا كارهاي بيهوده انجام مي دهند و مي پندارند كه بهترين كارها را انجام دادهاند.» اما هنگامي كه سخنان عبدالكريم سروش پايان يافت، نوبت به طرح سؤالات حضار رسيد. او در پاسخ به سؤالي كه از وي ميخواست تا يك بار براي هميشه موضع خود را در قبال دين و دموكراسي صريح بيان كند، يادآور شد: «دموكراسي تنها با يك بازسازي ديني ( آتش بس ميان سياست و دينداري) به وجود ميآيد و من از اين بازسازي ديني نااميد نيستم، پس قائل به حركت ديني در جهت تعامل با دموكراسي هستم.» وي همچنين در پاسخ به سؤالي پيرامون بنيادگرايي ديني تصريح كرد: «بنيادگرايي يعني عدم توجه به تاريخ يك دين و تعصب ورزيدن بر يك تفسير خاص. ما دو اسلام داريم، يكي اسلام معرفتي و ديگري اسلام هويتي . اگر بر اسلام معرفتي تأكيد كنيم، باب تعامل ميان اسلام و غرب گشوده است اما اگر بر اسلام هويتي (يعني هزينه كردن از دين براي شناساندن خود) تكيه نمائيم، در اينجا بحث تحقير ملتها پيش ميآيد و حملات انتحاري در تمامي فرهنگها به خاطر حركتهاي «هويت محورانه» است. سروش در ادامه توضيح داد: « بنيادگرايي عاطفهمدار است اما بايد توجه داشت كه يك دين، تاريخ آن دين است و اسلام، تاريخ تفسيرهايي است كه از اسلام شده است. دين يك فرآيند است و در طول سبط تاريخي آن بايد به دنبال سؤالات گشت. اگر رهبران ديني قانع شوند كه معرفت ارحج است نسبت به هويت، آنگاه بنيادگرايي تحت الشعاع قرار مي گيرد.» آنگاه كه سروش ميخواست به جلسه سخنراني پايان دهد، به حاضران يادآوري كرد: « از دل كليساي صلب، متعصب و تاريك قرون وسطايي، براساس يك بازسازي عميق، دموكراسي و علم بيرون آمد، اما اكنون اگر بنشينيم و هيچ گامي برنداريم، اسلام بنيادگرا به ثبت خواهد رسيد كه ريشه در آموزههاي قرآني ما ندارد.» گزارش: اردوان روزبه در همین زمینه:
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|