تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با محمدصادق جوادی حصار درباره روز قدس و مسائل پیرامون آن

روز قدس، ثبت حضور در مقابل جریان حاکم

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

در حالی که نماز جمعه‌ی روز قدس در سال‌های اخیر و به طور معمول توسط هاشمی رفسنجانی برگزار می‌شده، ستاد نماز جمعه‌ی تهران اعلام کرده است که امسال احمد خاتمی از روحانیون تندرو حامی احمدی‌نژاد امامت این نماز را بر عهده خواهد داشت و شخص آقای احمدی‌نژاد نیز به ایراد سخنرانی خواهد پرداخت.

از سوی دیگر آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی اعلام کرده‌اند که در راهپیمایی روز قدس شرکت خواهند کرد و هاشمی رفسنجانی و برخی مراجع تقلید نیز مردم را به شرکت وسیع در این راهپیمایی فرا خوانده‌اند.

بدین ترتیب در حالی که روز قدس به امکان مسالمت‌آمیزی برای نمایش نیرو توسط مخالفان احمدی‌نژاد تبلیغ شده است، حذف هاشمی رفسنجانی از برگزاری نماز جمعه در این روز بیانگر نگرانی جدی حکومت از برگزاری این روز است.

محمد صادق جوادی حصار، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی در تهران، در این باره به زمانه می‌گوید:

Download it Here!

طبیعتاً یک نگاه سیاسی در مدیریت ستادهای نماز جمعه الان غالب و مسلط است که آن نگاه پرهیز می‌کند از این‌که پایان راهپیمایی روز قدس بویژه در تهران که توسط خطیب جمعه به گونه‌ای جمع‌بندی مجموعه‌ی رفتارهای آن روز را می‌تواند انجام بدهد، به دست نیرویی یا شخصی انجام شود که خیلی با آن جریان مسلط، همراهی نشان نداده و نمی‌دهد.

آقای هاشمی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، در این اتفاقاتی که افتاد بیشتر جانب مردم و در حقیقت جانب اصلاح‌طلبان را داشت و جریان حاکم خیلی به آقای هاشمی خرده داشتند و خرده گرفتند. بنابراین شاید طبیعی هم همین باشد که آن‌ها اجازه ندهند آقای هاشمی در این روز جمعه بیاید و خطبه‌های نماز جمعه را بخواند.

اگر آقای هاشمی را می‌آوردند، این رفتار می‌توانست نشان از یک سعه صدر و یک بینش وسیع و یک همه‌جانبه‌نگری باشد و توقع این‌گونه رفتار از جریان مسلط خیلی دور از انتظار است. اگر این مایه از وسعت نظر و بلندنظری و همه‌جانبه‌نگری را داشتند، شاید خیلی از اتفاقاتی که افتاده است، اصلاً نمی‌افتاد.

حالا اگر که جمع‌بندی نماز جمعه توسط آقای احمد خاتمی باشد و آقای احمدی‌نژاد هم بعد از نماز جمعه صحبت کند، به هر حال راهپیمایی خواهد بود و با دعوت‌های مختلفی که شده است، قطعاً مخالفان آقای احمدی‌نژاد هم شرکت خواهند کرد. فکر می‌کنید که راهپیمایی روز قدس به چه سمتی خواهد رفت؟

من تصور می‌کنم که بخش قابل توجهی از مردمی که در این راهپیمایی شرکت می‌کنند، برای این می‌آیند که حضورشان را در مقابل آقای احمدی‌نژاد به ثبت برسانند؛ و می‌شود پیش‌بینی کرد که با درصد بالایی بخش قابل توجهی از این راهپیمایان پای صحبت‌های آقای احمدی‌نژاد نخواهند نشست و به نماز جمعه هم به آن معنای خاص نمی‌روند؛ بلکه در راهپیمایی روز قدس شرکت می‌کنند. به معنای این‌که هم با پیمان‌هایی که در این روز داشتند، تجدید بیعت کنند و هم اعتراض خودشان را به رفتارهایی که اتفاق افتاده است، نشان بدهند.

بنابراین شرکت در راهپیمایی لزوماً به معنای شرکت در نماز جمعه به امامت آقای احمد خاتمی و نشستن پای صحبت‌های احمدی‌نژاد نیست. اگرچه این آزادی برای آن‌ها هم هست که در نماز جمعه شرکت کنند و حرف‌های خودشان را بزنند؛ مادامی که حضور گسترده‌ی مردم و معترضان را نادیده نینگارند و امکان این هم که این حضور گسترده را به نفع خودشان مصادره کنند، وجود نداشته باشد.

بنابراین تمهیداتی که جریان‌های اصلاح‌طلب اندیشیده‌اند، تا جایی که من اطلاع دارم، این است که اولاً کاملاً با نماد و پرچم و تابلوی اصلاح‌طلبانه و به صورت منسجم در راهپیمایی شرکت کنند. یعنی حداقل رنگ سبز را که در این مقطع به عنوان نماد این جنبش اصلاحی‌ است، با خودشان حمل کنند.

دیگر این‌که تا جایی که ممکن است منسجم و متحد با هم حرکت کنند؛ به نحوی که نشان داده شود که بخش قابل توجهی از راهپیمایی توسط نیروهای اصلاح‌طلب و مردم دارد انجام می‌شود و تمایزی بین این مجموعه‌ی معترض به دولت، و البته حامی انقلاب اسلامی، به نظر من صورت خواهد گرفت و نشان خواهند داد که هم در راهپیمایی شرکت می‌کنند که با پیمان‌های اولیه‌شان وداع نگفته باشند و هم معترضانه راهشان را از جریان ستم‌پیشه‌ی پیمان‌شکن جدا می‌کنند؛ به نحوی که آن‌ها نتوانند این حضور را برای خودشان مصادره کنند.

علی‌رغم تلاشهایی که طی هفته‌های اخیر از سوی برخی از مراجع تقلید و هم‌چنین شخصیت‌های بانفوذ در داخل حکومت شده است، برای این که نوعی پادرمیانی شود و این اختلاف بزرگی که به وجود آمده، صورت سیاسی واقع‌بینانه و مسالمت‌آمیز بگیرد، هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. به هر حال روز قدس هم که برگزار بشود، باز روزها یا مناسبت‌های دیگری خواهد بود. شما چشم‌انداز نزدیکی را برای این‌که این وضعیت سیاسی از حال تقابل بدون هیچ گونه تفاهم دربیاید و مسأله مخالفت با دولت آقای احمدی‌نژاد و با نتیجه‌ی اعلام‌شده‌ی انتخابات، به رسمیت شناخته بشود، می‌بینید؟

اگرچه خیلی سخت است، ولی چاره‌ای نیست و برای رسیدن به این دستاورد باید تلاش کرد. آقای احمدی‌نژاد و مجموعه‌ی مسئولانی که این گونه نقش‌هایی را در نظام ایفا کرده‌اند، می‌خواهند هر حرکتی را به نفع جریان حاکم قلمداد کنند و هیچ نوع انتقادی را برنتابند. طبیعی است که این با واقعیت خیلی فاصله دارد.


محمدصادق جوادی حصار، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی

واقعیت این است که مردم با انقلاب اسلامی کمتر مشکل دارند؛ بلکه با مجموعه‌ای از مدیران و رفتارهای آن‌ها مشکلات جدی دارند. هیچ کدام از افرادی هم که در این انتخابات حضور پیدا کرده بودند، برای این نیامده بودند که انقلاب اسلامی را واژگون کنند؛ بلکه آمده بودند اصلاحاتی در درون ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند.

بنابراین رسیدن به نقطه‌ی مشترک و تفاهم دوسویه مستلزم شرایط و امکانات است. از جمله‌ی آن امکانات این است که افکارعمومی را نسبت به رفتارهایی که اتفاق افتاد و جفاهایی که بر مردم رفت، متقاعد کنند. متقاعد کردن این افکارعمومی هم با شعار دادن و نهیب زدن به مخالفین درست نمی‌شود؛ بلکه باید شرایطی را فراهم کنند که احقاق حق شود؛ در محاکم عادل و مردمی به مظالمی که رفته است، رسیدگی شود و از خانواده‌های آسیب‌دیدگان این فجایع، دلجویی شود؛ همان طور که آقای هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه گفت.

صحبت‌هایی که آقای هاشمی در آن خطبه‌ها کرد، فضا را دقیقاً برای آقای هاشمی برده است به سمتی که این اداره‌کنندگان ستادهای نمازجمعه جرأت این (را پیدا نمی‌کنند) که دوباره به آقای هاشمی میدان بدهند و در این جور همایش‌های ملی بخواهند که ایشان بیاید و حرف بزند.

در این جور جاها یا باید فردی در سطح و تراز آقای هاشمی بیاید که مقبول اکثریت قاطع شرکت‌کنندگان در راهپیمایی باشد یا یک فرد خنثی که سخنش به هیچ جا و هیچ کسی برنخورد.

من فکر می‌کنم آقای احمد خاتمی در این جنس دوم هم تلقی نمی‌شود. نه آن شمول و جامع‌الاطرافی آقای هاشمی را می‌تواند داشته باشد و نه به‌عنوان یک نیروی بی‌طرف خنثای سیاسی می‌توانیم از او نام ببریم که مثلاً بیاید و خطبه‌ها را به نوعی مثل آقای امامی کاشانی بخواند که همه‌ی مجموعه‌ها نسبت به ایشان علی‌السویه فکر می‌کردند و خیلی موضع سیاسی روشنی نسبت به یک گروه یا جریان سیاسی ندارند.

آقای خاتمی اصلاً نشو و نمای‌اش در جریانهای سیاسی به خاطر علم کردن او در برابر آقای محمد خاتمی بود. بنابراین نه آقای احمدی‌نژاد و نه آقای احمد خاتمی به گمان من این مایه‌ از محبوبیت و شمول و گستردگی شخصیتی را ندارند که بتوانند همه‌ی شرکت‌کنندگان در راهپیمایی روز قدس را نمایندگی کنند.

در ارتباط با اهداف روز قدس هم به نظر می‌آید که شعارهای کاملاً متفاوتی دارد شکل می‌گیرد. یعنی از یک طرف به هر حال مسأله‌ دفاع از حقوق مردم فلسطین به عنوان هدف اصلی این روز از ابتدا مطرح بوده است. ولی الان در مورد سیاست فلسطین‌ محوری حکومت طی این ۳۰ سال گذشته مخالفت‌هایی مطرح شده و قوت گرفته است. فکر می‌کنید در مورد این هدف روز قدس هم گرایش‌های مختلف با شعارهای مختلفی شرکت کنند؟

به نظر من طی این سال‌ها تغییراتی اصولی در روش مواجه با مسأله‌ی فلسطین در بین مردم ما به وجود آمده است. از جمله این‌که فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها و همه‌ی مسلمانانی که در آن منطقه‌ی خاورمیانه دارند زندگی می‌کنند و مورد ستم قرار گرفته‌اند، باید مورد حمایت قرار بگیرند و من گمان نمی‌کنم حرکتی در جهت کم‌رنگ‌ کردن این مسأله وجود داشته باشد.

همه تلاش می‌کنند که در کنار توجه به مسأله‌ی حمایت از مظلومان فلسطینی، توجه به مسائل درونی کشور هم پررنگ شود. این جور نباشد که توجه به لبنان و توجه به فلسطین و توجه به حزب‌الله ما را از توجه به مظالم و ستم‌هایی که بیخ‌ گوش خودمان دارد اتفاق می‌افتد، غافل کند. هم از جهت اقتصادی و هم از جهت سیاسی، توجه به بیرون نباید ما را از توجه به درون مجموعه‌ی خودمان غافل کند.

بنابراین شعارهایی هم که این روزها مطرح می‌شود، گاهی شنیده می‌شود که شعارهایی افراطی است یا تفریطی. باید اعتدال را رعایت کنیم. حمایت از مردم فلسطین و جنبش فلسطین، حمایت از حقانیت و عدالت‌خواهی و عدالت‌طلبی است و ما وقتی در شعار داریم از آن‌ها حمایت می‌کنیم، نباید به گونه‌ای عمل کنیم که در درون کشور، حمایت ما از موضوع فلسطین در حقیقت با تعارض روبه‌رو شود.

بگوییم که آن‌جا با ظلم و ستم مبارزه می‌کنیم؛ از مظلومان حمایت می‌کنیم؛ اما در درون کشور خودمان چشممان را بر روی مظالم و ستم‌هایی که گاه و بی‌گاه اتفاق می‌افتد، ببندیم و آن‌ها را نبینیم. این به نظر من جزو مسائل جدی است که طی این ماه‌ها و سال‌ها مطرح شده است.

مسأله‌ی فلسطین و مسأله‌ی لبنان یک بخش‌اش به جهان اسلام برمی‌گردد و ما به عنوان مسلمان باید از آن حمایت کنیم. آن بخشی هم که به موضوعات منطقه‌ای خودشان برمی‌گردد، قطعاً موضوع آن‌هاست و مشکل آن‌هاست و ما نباید کاسه‌ای‌ از آش داغ‌تر بشویم و به نحوی عمل کنیم که گویا ما هیچ مسأله‌ای نداریم، به جز مسأله‌ی فلسطین؛ و هیچ مسأله‌ای نداریم، جز مسأله‌ی حزب‌الله لبنان.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)