تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با محمد عطریانفر پیرامون حمایت رهبر ایران از دولت احمدی‌نژاد و انتخابات آینده ریاست جمهوری

عطریانفر: در هفته دولت که نمی‌شود دولت را نقد کرد

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

روز شنبه آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران در دیدار رییس‌جمهور و هیأت دولت که به مناسبت آغاز هفته دولت صورت گرفت، از عملکرد دولت احمدی‌نژاد حمایت کرد و پرکاری، «برجسته کردن گفتمان انقلاب و امام» و «انس با مردم» را به عنوان سه ویژگی باارزش دولت برشمرد.

رهبر جمهوری اسلامی هم‌چنین منتقدان دولت را سرزنش کرد و گفت که اگرچه انگیزه‌ی آن‌ها متفاوت است، اما از آن‌ها به عنوان طیف وسیعی نام برده می‌شود که به تخریب دولت مشغول هستند.

درباره‌ی حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از دولت احمدی‌نژاد و همین طور انتخابات آینده ریاست جمهوری در ایران با محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی صحبت کردم.

Download it Here!

حمایت مجدد آقای خامنه‌ای از دولت آقای احمدی‌نژاد در شرایطی صورت می‌گیرد که انتقاد از دولت ایشان روند صعودی پیدا کرده است و یکی از منتقدان اصلی هم آقای هاشمی رفسنجانی است. آیا این حمایت، به روال حمایت از دولت‌ها به سیاق گذشته است یا معنای سیاسی خاصی، به ویژه در رابطه با انتخابات آینده ریاست جمهوری می‌تواند داشته باشد؟

به نظر من، فرمایشات رهبری درباره دولت آقای احمدی‌نژاد، موضوع خاصی نیست. به طور منطقی، رهبری در طول تاریخ سه دهه گذشته، همواره از دولت‌هایی که مسئولیت اجرایی را عهده‌دار بوده‌اند، حمایت کرده است و به طور منطقی باید از دولت در هر شرایطی حمایت شود. این منطق همیشگی رهبری نسبت به دولت بوده است.

نکته دومی که وجود دارد، بحث هفته دولت است. شما مطلعید که بعد از حادثه شهادت آقای رجایی، همیشه هفته اول شهریور، هفته دولت است. طبیعتاً در هفته که نمی‌شود دولت را نقد کرد.

معمولاً در سال‌های گذشته هم وقتی دولت، خدمت رهبری حضور پیدا می‌کردند، رهبری معمولاً سخنانی می‌گفتند که این سخنان، بیشتر دلالت بر حمایت عمومی از دولت داشته است.

علاوه بر این، البته به دلیل این‌که حجم مشکلات دولت آقای احمدی‌نژاد بسیار فرا رفته است و زبان انتقاد از همه سوی نهادهای حقوقی ایران به آسمان‌ها بلند است، احساس رهبری این بوده که در شرایط فعلی علی‌الاصول باید یک حمایت نسبتاً فراگیری از دولت ابراز کنند که دولت بتواند در یک سال آینده‌ای که مسئولیت اداره‌ی کشور را دارد، کار خود را به خوبی انجام بدهد.

تشخیص من این است که آن‌چه که از فرمایشات رهبری مستفاد می‌شود، حمایت ویژه‌ای نیست که دلالت بر حضور چهار سال آینده آقای احمدی‌نژاد برای ریاست جمهوری ایران باشد.

این ضرورت ِ رابطه‌ی تعریف شده‌ای بین رهبری و دولت‌ها است و طبعاً برمی‌گردد به این‌که از این حجم از حمایت، ما می‌فهمیم که حجم انتقادها هم به شدت نسبت به آقای احمدی‌نژاد بالا بوده است.

به این ترتیب به اعتقاد شما این حمایت ربطی به مساله‌ی انتخابات ندارد. به مساله‌ی انتخابات برگردیم. همان‌طور که می‌دانید با این‌که حدود هشت ماه مانده تقریباً به تبلیغات انتخاباتی، ولی بحث حول کاندیداتوری آقای خاتمی برای جریآن‌های اصلاح‌طلب بسیار داغ است. اساساً شما امکان اجماع بر سر نامزدی ایشان را تا چه حد عملی می‌بینید و موانع احتمالی این را چه طور ارزیابی می‌کنید؟

در بحث کاندیداتوری جناب آقای خاتمی، حس من این است که مجموعه‌ی اصلاح‌طلب‌ها تنها و تنها موردی که می‌توانند به صورت نسبتاً فراگیر حول محور آن شخص اجماع کنند و نظر واحد داشته باشند، فقط و فقط آقای خاتمی است.

اگر ما از موضوع آقای خاتمی منصرف باشیم یا به هر دلیل آقای خاتمی علاقه‌مند به حضور و شرکت در انتخابات نباشند، ما نسبت به شخصیت دیگری که بتواند پس از آقای خاتمی در صحنه‌ی انتخابات کاندیدای اصلاح‌طلب‌ها باشد، اجماع فراگیری را نمی‌توانیم برای خودمان تدارک ببینیم.

اما متأسفانه تا این لحظه آقای خاتمی هم‌چنان در تردید به سر می‌برند و هیچ تمایلی برای حضور در انتخابات ندارند و ملاقات‌های گوناگونی هم که با ایشان صورت می‌گیرد، معمولاً اظهار می‌کنند که قراری برای شرکت در انتخابات ندارند.


محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حب کارگزاران سازندگی

لکن مجموعه‌ی ارزیابی‌ها، رایزنی‌ها و مشورت‌ها و گفت و گوهایی که در درون گروه‌های اصلاح‌طلب و به خصوص جریانات محوری اصلاح‌طلبان که مشخصاً کارگزاران، مشارکت، مجمع روحانیون مبارز، حزب اسلامی کار و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هستند، نوعاً بر این پافشاری می‌کنند که هم‌چنان باید آقای خاتمی به عنوان کاندیدای اصلاح‌طلب‌ها در دور آینده مطرح باشد و حضور پیدا کند و این حضور هم به طور منطقی ایشان را به سمت یک پیروزی هدایت خواهد کرد.

آیت‌الله طاهری در اصفهان هم از آقای خاتمی برای نامزد شدن دعوت کرده بودند؛ ولی استدلالی که آقای خاتمی مطرح کرده بودند، این است که احساس نمی‌کنند که جامعه از ایشان چنین درخواستی دارد. سؤال این است که در پایه‌ی اجتماعی حرکت دوم خرداد ۷۶، آیا جنب و جوش جدیدی در حمایت از آقای خاتمی ممکن است به وجود آمده باشد و یا به وجود بیاید و یا این‌که صرف نامزدی آقای خاتمی، به خاطر عملکرد منفی دولت آقای احمدی‌نژاد، می‌تواند آرای وسیعی را برای ایشان جلب بکند؟

وضعیتی که ما در انتخاباتی که سال آینده برگزار خواهد شد، در پیش رو داریم، کمی متفاوت با سال ۸۴ است. علت آن این است که در سال ۸۴، ملت ایران با دو پدیده‌ای مواجه بودند که یک پدیده، وجه مجهول داشت و یک پدیده، وجه معلوم. وجه مجهول و معلوم به لحاظ مصداقی بر هاشمی رفسنجانی و احمدی‌نژاد منطبق می‌شود.

هاشمی رفسنجانی، نماد و مظهر یک چهره‌ی شناخته شده بود که مردم به طور عادی، همه‌ی مسائل انقلاب و نظام و مشکلات و مشخصاً بیشتر ناکامی‌ها را به سمت ایشان نسبت می‌دادند.

اما آقای احمدی‌نژاد یک چهره‌ی مجهول بود که مردم هیچ شناختی از ایشان نداشتند و ارزیابی مشخصی نداشتند و حس‌شان این بود که چهره‌ی نویی را به صحنه بیاورند و تجربه کنند.

در انتخاباتی که در پیش رو داریم، اگر دوگانه‌ی احمدی‌نژاد و خاتمی شکل بگیرد، مردم با دو پدیده‌ی معلوم روبه‌رو هستند.

یکی آقای احمدی‌نژاد با تجربه‌ی چهار سال که لحظه به لحظه مدیریت ایشان را حس کردند و به هر حال مشکلاتی را که بر سر راه زندگی آن‌ها و رفاه آن‌ها و آرامش و امنیت‌شان بوده، با تمام وجود حس کردند.

دیگری تجربه‌ی هشت سال مدیریتی است که آقای خاتمی داشته و احیاناً خاطره‌ی خوش دارند.
دوگانه‌ی احمدی‌نژاد و خاتمی دوگانه‌ای است که بین دو معلوم مردم ارزیابی می‌کنند و دست به انتخاب می‌زنند و چنین وضعیتی به نظر می‌آید پدیده‌ی معلوم خاتمی از پدیده‌ی معلوم احمدی‌نژاد پیشی خواهد گرفت.

اگر آقای خاتمی کاندیدا نشوند و امکان تجمع اصلاح‌طلبان حول کاندیدای دیگری هم ممکن نباشد، آیا احتمال توافق بر سر کاندیدایی خارج از طیف اصلاح‌طلب وجود دارد که گرایش‌هایی از محافظه‌کاران هم با آن موافق باشند؟

این بحثی بوده که حول محور آقای ناطق نوری تحت عنوان ایجاد دولت وحدت ملی کمابیش در گذشته شکل گرفته است. منطق این پیام و گفتمان این است که معتدلین اصول‌گرا و معتدلین جریان اصلاحات بتوانند بر اساس یک درد مشترک و یک چشم‌انداز مشترک و یک دل‌بستگی به نظام و آینده‌ی بهتر کشور، به چهره‌ی مورد اتفاقی دست پیدا کنند که جریان اعتدال اصول‌گرا و اصلاح‌طلب را نمایندگی کند.

لکن در این رابطه طبعاً باید یک گامی از طرف جریان اصول‌گرا برداشته بشود. این گفتمان نزد اصلاح‌طلب‌ها گفتمان تعطیل شده‌ای نیست. چنان‌چه آقای خاتمی به صحنه نیایند و چنان‌چه نشود چهره‌ی مناسبی را جایگزین آقای خاتمی در صورت عدم حضور وی در انتخابات کرد یا مثلاً موضوعی به نام آقای کروبی نتواند مسأله را حل کند، در چنین وضعیتی اصلاح‌طلب‌ها شاید به این قضیه جدی‌تر فکر کنند.

اما پیش‌نیاز این حرکت این است که از ناحیه‌ی معتدلین جریان اصول‌گرا، یک گام مثبتی به سمت چنین نظریه‌ای برداشته بشود. لکن من تصور نمی‌کنم. چون تا این لحظه هیچ اظهار همدلی و همراهی با نظری که جناب آقای ناطق نوری مطرح کرده‌اند، در ساحت سیاسی راست و در ساحت سیاسی اصول‌گراها رخ نداده است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

na iyn yek too dahany be rafsanjani bood.

-- بدون نام ، Aug 27, 2008

نکته‌یی در این مصاحبه نظرم را جلب کرد؛ آقای عطریانفر واژه «فرمایشات رهبری» را به کار می‌برند در صورتی‌که خیلی راحت می‌توانند بگویند «سخنان رهبر» یا امثالهم، اگر این نشانه‌ی ادب و احترام در سبک سخن گفتن باشد، این واژه را در مورد بقیه هم باید به کار ببرند؛ چرا راستی این‌همه القاب و واژگانِ ویژه به‌کار می‌برند در صورتی‌که می‌دانند حتا گفته‌های ایشان منطقی هم نیست؟! علت ترس است یا روشی که عادت شده در سالیان سال؟! کجایِ دنیا مثلاً می‌گویند فرمایشاتِ جرج بوش یا مرکل یا حتا پرویز مشرف؟!

-- خاطره‌ها ، Aug 27, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)