خانه > حسین علوی > ایران و آمریکا > «حضور برنز، نشانه تداوم مذاکرات هستهای» | |||
«حضور برنز، نشانه تداوم مذاکرات هستهای»حسین علویدور تازهی مذاکرات سعید جلیلی، دبیر عالی شورای امنیت ملی ایران و خاویر سولانا، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دیروز در ژنو با حضور ویلیام برنز، معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا برگزار شد. این دیدار و گفتوگو به خاطر اولین حضور نمایندهی سیاسی آمریکا در این دست از مذاکرات در رسانهها و محافل سیاسی جهان دیداری پر اهمیت تلقی شده و امیدهای تازهای را برای حل دیپلماتیک مناقشهی هستهای ایران برانگیخته است. در گفتوگو با مهندس حسن شریعتمداری، صاحبنظر و فعال سیاسی مقیم آلمان ابتدا این پرسش را مطرح کردم که این امیدها تا چه اندازه میتواند واقعبینانه و متکی بر تغییر سیاستها از هر دو طرف به حساب آید؟
ابتدا در بیستمین سالگرد ختم جنگ ایران و عراق و مصادف شدن آن با شروع مذاکرات ایران با گروه۱+۵ و اینبار با شرکت سومین شخصیت وزارت خارجه آمریکا، یعنی ویلیام برنز تقارنی است که همه را خوشحال میکند و این امید را میدهد که این مخاصمه خطرناک هم بتواند از طریق دیپلماسی و گفت و گو حل بشود. نفر سوم وزارت امور خارجه با تلاش گستردهای، از ابتدا برای حل این مخاصمه به دیپلماسی عقیده داشت و در مقابل نیروهایی در آمریکا قرار دارد که به جنگ علاقه دارند و دیپلماسی را در پیشبرد اهداف آمریکا در مخالفت با ایران و بحران انرژی اتمی بیحاصل میدانستند. ولی اگر این مذاکرات بهطور کلی با شکست مواجه بشود، در حقیقت به نوعی شکست صلحطلبان آمریکا و وزارت خارجه در مقابل جنگطلبان هم هست و همچنین شکست کسانی است در درون جمهوری اسلامی که میخواستند از این راه به حل مناقشه اتمی از راه دیپلماسی دستیابی پیدا بکنند. این شکست میتواند عواقب بسیار بدی برای ایران داشته باشد؛ از جمله تشدید تحریمها، ناامیدی اروپا و فرادستی جنگطلبان هم در جمهوری اسلامی و هم در آمریکا.
به موازات مذاکرات مربوط به مناقشهی هستهای، تلاشهایی هم بهویژه از سوی آمریکا برای تحول در مناسبات دو جانبه با ایران در حال انجام است؛ از جمله تلاش برای گشایش دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران با حضور مستقیم دیپلماتهای آمریکایی. آیا این دو مساله آنقدر به هم وابستگی دارند که به موازات هم پیش بروند و آیا این یک رویکرد سیاسی جدید از سوی وزارت خارجه آمریکا میتواند تلقی بشود؟ بیگمان همهی این تلاشها به هم مربوط است؛ هم حل مناقشهی هستهای و هم آغاز روابط سیاسی ایران و آمریکا هم پس از قطع ۲۹ ساله. ولی اینکه این مذاکرات به جایی برسند یا نه، تعیینکننده است. در حقیقت تاکنون آنچه که از ایران و آمریکا اظهار شده، چنان متناقض است که از درون آن نمیتوان به این نتیجه قطعی رسید که این دوره از مذاکرات به نتیجه برسد. ولی صرف حضور آقای ویلیام برنز و پذیرفتن ایران در اینکه در یک مذاکره مستقیم با نمایندهی آمریکا شرکت کند و همچنین تلاشهایی که شما به آن اشاره میکنید، نشان میدهد که یک فاز جدیدی از این دیپلماسی و تحرک جدیدی ایجاد شده که حتی در صورت شکست این دوره از مذاکرات، بعدها میتواند نتایج مثبتی داشته باشد. تنشزدایی در مناسبات ایران و آمریکا و بهبود مناسبات دو طرف چه تاثیری بر سایر مولفههای سیاست خارجی و داخلی ایران خواهد داشت. چون بسیاری از فعالان و تحلیلگران سیاسی این بهبود مناسبات را در جهت منافع ملی ایران ارزیابی کردند و میکنند. بهطور مشخص چه جنبههایی از منافع ملی را میشود در این تحولات مد نظر داشت؟ عادی شدن روابط سیاسی ایران با جهان پیرامونی و قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا، یک معنای بسیار عمیقی دارد و آن این است که دورهی تنشآفرینی و ناهمزیستی ایران با جهان که بلافاصله پس از انقلاب شروع شده بود، به پایان رسیده و در حقیقت فاز انقلابی در ایران به پایان رسیده و دوران بلوغ این نظام شروع شد. حتی اگر این مذاکرات منجر به دادن نوعی تضمین امنیتی به ایران بشود و ظاهراً در کوتاهمدت حکومت ایران بتواند فشارهایی که به جامعه مدنی وارد میکند، اضافه بکند و منجر به اعتراضات شدیدی از جامعه جهانی نشود؛ در دراز مدت امکان ادامهی چنین سیاستهایی وجود نخواهد داشت. نرمالیزاسیون روابط سیاسی ایران با جهان بلافاصله اثرش را هم در ساحت اقتصادی و هم در ساحت سیاسی خواهد گذاشت. ایران و جامعه مدنی ایران اصولا در وضعی نیست که سیاستهای تنگ و مبتنی بر اقتدار یک حکومت را بر جامعه مدنی بربتابد و حکومت ایران قادر نخواهد بود که جامعه مدنی را یا سرکوب کند یا ارتباط ان را با جهان بوسیله این زد و بندهای پشت پرده قطع کند. این کار امکان ندارد و مجموعا تحول بسیار مثبتی است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|