خانه > حسین علوی > گفت و گو > «نه تحریم فایده دارد نه شرکت» | |||
«نه تحریم فایده دارد نه شرکت»حسین علویalavi@radiozamaneh.comدر آستانه برگزاری انتخابات مجلس هشتم بحث شرکت یا عدم شرکت در انتخابات اوج تازهای یافته و بخش بزرگی از جمعیتهای سیاسی منتقد و مخالف نظام، انتخابات مجلس هشتم را فاقد حداقل شرایط لازم برای یک انتخابات آزاد و رقابتی میدانند. در این زمینه گفتگویی داشتم با دکتر محمد برقعی، استاد دانشگاه در واشنگتن و تحلیل گر مسائل سیاسی ایران و ابتدا نظر او را درباره دلایل خوش بینی گرایشهای موسوم به اصلاح طلب برای موفقیت در انتخابات با وجود رد صلاحیتهای گسترده کاندیداها پرسیدم؟
ـ اجازه بدهید تا من این موضوع را با ذکر خاطرهای بیان کنم. آقای طاهر احمد زاده وقتی که آقای خاتمی رییس جمهور و در اوج قدرت خود بودند و در مقابل نظام ایستادگی نمیکردند، من از ایشان پرسیدم که ایشان با این پشتوانه قوی که دارد، چرا ایستادگی نمیکند و هربار نیروهای راست و بویژه رهبر فشار میآورد، ایشان عقب نشینی میکند؟ آقای طاهر احمد زاده گفت که اشکال این است که شما فکر میکنید این سید، یک مشت یار محکم و مومن دارد. اینطوری نیست. آنهایی که به نام اصلاح طلب دور ایشان هستند، اکثرشان همانقدر به دنبال قدرت هستند که نیروهای مخالفشان. یعنی همان عملکردی که انحصار طلبها دارند، اینها هم دارند. بنابراین اگر من بخواهم یک جمع بندی بکنم، این است که برای بخش وسیعی از نیروهای اصلاح طلب، البته نه همه آنها، چون آن بخش رادیکالتر آنها که طرد شده اند، منافع شخصی خود اینهاست که مطرح است. به اضافه اینکه علاوه بر منافع شخصی، یک ذهنیت هم هست، یعنی میدانید که اپوزیسیونی که در درون قدرت است؛ دعوا سر قدرت دارد و جنسا خیلی هم متفاوت با آن دیگری نیست و به هر قیمتی شده میخواهد در قدرت بماند. با وجود این استدلالی که الان شما مطرح کردید، به هرحال برخی گرایشهای موسوم به اصلاح طلب مطرح میکنند که انتخابات آینده ریاست جمهوری در پیش است و حد اقل داشتن یک تریبون در مجلس برای بیان نظرات، بسیار بهتر از این خواهد بود تا اینکه کل مجلس در اختیار جناح موسوم به اصولگرا قرار بگیرد. ـ این درست برمیگردد به نگرش انسانها به قدرت. یک بخشی از آدمها هستند که بیرون از قدرت هیچ چیزی را نمیبینند. ما در نظام شاه هم داشتیم، اینجا هم داریم. اصلا به عنوان مردم و پایگاه اجتماعی هیچ چیز را نمیبینند. هر چه را که میبینند در درون قدرت میبینند. بنابراین میگوید اگر من از این قدرت بیرون قرار بگیرم، از بین میروم. کسی نخواهم بود. حالا اگر این ها بروند در آن مجلسی که در تجربه مجلس قبلی هم نشان داده که اصلا امکان حرف زدن ندارند، با یک حقارتی میروند آن داخل. الان هم اتفاقی که خواهد افتاد، این است که افراد معدودی از این جناح خواهند رفت داخل مجلس و بعد هم مرتب انگشت توی چشمشان میکنند که آمدید در انتخابات و مگر چند نفر شما قبول شدید؟ چون مقدار زیادی از اینها رای نخواهند آورد. و بعد هم هیچ تریبونی بدست آنها نمیدهند. اما من اینطوری نمیبینم و میگویم شما که از قدرت میآیید بیرون، و البته همراه با اعلان موضع، شما منتظر میشوید یعنی کسب آبرو میکنید برای شرایط دیگر. من معتقدم این شرایط عوض خواهد شد. شرایط قدرت مطلقه ولی فقیه و شرایط حکومت، عوض خواهد شد. آنچه که قدرت آقای خامنهای را در این چهار ساله اخیر بسیار قوی کرده و رسیده به قدرت مطلقه، دو عامل است: تهدید دائم آمریکا و جنایات بیحد اسراییل در فلسطین. این دوتا همیشه برای این ها جاذبه ایجاد میکند. حالا اگر اولا جهت سیاست در آمریکا عوض شود و قصد تهدید جنگ به کنار رود و دوم اینکه اگر کاخ سفید شرایط خود را عوض بکند؛ نیروهای اسراییل هم یک دست نیستند و نیروهایی که در اسراییل میخواهند که به یک نوعی این ستیزه تمام بشود و زیست مشترک داشته باشند، در آنجا قوی خواهند شد. که البته میدانید که این نیروها در اسرائیل یک بار هم جایزه مشترک نوبل را به همین خاطر بردند. آن بخش در آنجا قوی خواهد شد. اگر باد از پرچم آقای خامنهای بیفتد که خواهد افتاد. یادتان باشد که چهار سال قبل وضع آقای خامنهای جوری شده بود که به صراحت از بلندگوها به او اعتراض میکردند. حالا این بار شدیدتر خواهد شد و اینها، یعنی تمام کسانی که ضربه خورده اند، برخواهند گشت. آن وقت است که من که از آن زاویه نگاه میکنم، می گویم اپوزیسیونی که توانسته باشد کسب اعتبار بکند و بگوید من بر مبنای اصولم شرکت میکنم، نه اینکه بگوید تحریم میکند، بلکه میایستد به اعتراض. آن وقت در آن موقع که شرایط مساعد پیش میآید، این اتفاق میافتد. الان در قبال انتخاباتی که به هر حال در پیش است، گرایشات مختلف اپوزیسیون، سیاستهای متفاوتی را مطرح کرده اند. چون شما الان اشاره کردید به یک سیاست معقول در قبال انتخاباتی که برگزار میشود در ایران؛ ارزیابی و تعریف شما از این سیاست معقول چیست؟ چون به هر حال برخی مطرح میکنند که تحریم انتخابات ضرورتی ندارد ولی شرکت هم درحقیقت معنا و زمینهای ندارد؟ ـ من هم همین را قبول دارم. نه تحریم نقش و فایدهای خواهد داشت و نه شرکت. راهی که نهضت آزادی رفته، درست ترین راه بوده و آن این بوده که گفته نظارت بینالمللی بر انتخابات. البته عملی نخواهد بود این مساله، ولی باعث شده که آقای خامنهای شروع بکند به حمله کردن. پشت سر او اصلاح طلبهایی که میخواهند در بخشی از قدرت بمانند، یعنی بزرگانی که شما فکر میکردید باید اصلاح طلب باقی بمانند، آمدند پشت سر آقای خامنهای و به این طرف تاختند. همین که آنها مجبور هستند جواب بدهند یعنی ایجاد میدان گفتگو، میدان داد و بیداد. ما نظارت بینالمللی میخواهیم. نظارت بینالمللی هم به هیچ عنوان به عنوان تحقیر یک ملت نیست. قویترین کشورها هم نظارت بینالمللی گذاشتند در کشورشان. یعنی شما در یک مسیر قانونی یک خواستهای را دارید که آن طرف میداند اگر به این خواسته تن بدهد، قدرتش را از بین برده و تن نمیدهد. وقتی تن نمیدهد، شما اعتراض میکنید، و همین یعنی میدان کار. ما باید این را بدانیم که همیشه شرایط مساعد نیست. شرایط مساعد هم یک شرایط جهانی و یک شرایط منطقهای است و تمام اینها. هر نیروی سیاسی آگاهی، خودش را آماده میکند که وقتی شرایط مساعد شد، بتواند وارد بازی بشود و برنده شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
جناب آقای برقعی تحلیلهای جناب عالی کاملا متین بوده است لیکن مقداری الگر مسایل داخلی و ساختارهای اجتمایی و ارایش طبقاتی بدان اضافه شود و سطح تحلیل وارد حیطه جامعه شناسی تاریخی شود مسئله بهتر شکافته می شود.
-- الف-الف زنجان ، Mar 13, 2008مسئله قدرت و اختناق ناشی از ولایت مطلقه فقیه در ایران را می توان از دو زاویه بررسی نموده و هریک را نیز در سطح کنشهای فردی در نظر داشت.
الف)چالشهای خارجی و ب)چالشهای داخلی
در ابعاد چالشهای خارجی نظام و ولایت مطلقه در طول سالهای خفقان و سلطه وحشیانه با الت و ابزار دین از دو استراتژی به سود خود بهره گرفت.
1-عملکرد منتقدان ایرانی مقیم خارج
2- سیاستهای غلط امریکا در قبال ایران
ایرانیان مقیم خارج به دلیل دوری از وطن و عدم دسترسی به اطلاعات دست اول از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی حال حاضر ایران عمدتا در رسانه های خود تحلیل های کاملا سطحی از اوضاع ایران می دهند که برای هر ایرانی دارای سواد معمول غیر واقعی به نظر می رسد. لذا در تحلیلهای این رسانه ها اثری از توجه به روز از به ساختار های اجتماعی و فرهنگی ایران دیده نمی شود.
2- آمریکا نیز بجای وارد شدن از در دوستی با ایران و پی ریزی سیاستهای استراتژیک در جهت اضمحلال تدریجی ولایت مطلقه بعنوان دشمن آن وارد صحنه شده است لذا به لحاظ جامعه شناختی گرهها در زمان وجود تهدیدات خارجی گرایش به انسجام داخلی داشته و صدای مخالف در داخل خود را نمی تواند تحمل کند به لحاظ روانشناختی نیز اساسا تمام عناصر یک سیستم سعی در ترمیم و حفظ نظام دارند.
خامنه ای با بهره گیری از این وضعیت و دشمن تراشی و ایجاد دشمن فرضی فضای روانی و اجتماعی را همیشه در یک حالت تدافعی و آماده با ش برای دشمن فرضی نگه می دارد.
ب) مسایل داخلی
در ایران بدلیل عدم و جود رسانه های مستقل تلوزیون خصوصی و پایین بودن سطح مطالعه و آگاهی (به اطلاع برسد که تیراژ کتاب 2000 مجله و نشریات فرهنگی و تخصصی همه در مقایسه با جمعیت بسیار ناچیز دسترسی به اینترنت محدودو....) لذا تلاش روشنفکران چندان ثمربخش نبوده است. اینجانب با مطالعه تاریخ ایران از منظر جامعه شناسی از زمان حداقل قاجار تا کنون روند مسایل ایران را به گونه ای یکنواخت و دارای یک سیر ساختاری روشن و یکدست می بینم لذا برای رسیدن به دموکراسی راه زیادی را رفت امید است اینجانب بتوانم در گفتمان با شما عزیزان کتابی را که در راستای نقد و بررسی رویکرد ایرانیان منتقد مقیم خارج بنویسم کمکی برای درک بهتر مسایل ایران و مفید واقع شدن برای شما عزیزان را داشته باشد.
آقای برقعی گونه ای صحبت می کند که گویی یکی از نماینده های نهضت آزادی در خارج است. این اشکال ندارد اما ایشان جواب بدهند که اگر نه تحریم و نه شرکت پس چی؟ چرا این قدر ابهام و ناروشنی در سخن دارند. در اطلاعیه نهضت ها نیز همین ناروشنی و ابهام موج می زند. جهت اطلاع عرض کنم که نهضت ازادی در داخل عقبه ای ندارد و این آقای یزدی هرگز جای بازرگان وارسته را نگرفته است. در ضمن کاشکی اقای برقعی برای ما روشن می کردند که ایا خبری که از سوی اقای حاج سیدجوادی پخش شده است که او هفته پیش گفته است اکثر اعضای نهضت خواهان عدم شرکت بوده اند درست است؟ پس چرا یکباره نهضت اعلام شرکت می کند؟
-- قاسمی ، Mar 13, 2008