خانه > حسین علوی > همسایههای ایران > فاجعه کراچی و ریشههای افراطیگری اسلامی | |||
فاجعه کراچی و ریشههای افراطیگری اسلامیگفتگو با مصطفی دانش را از اينجا بشنويد. روز پنج شنبه دو انفجار که یکی از آنها عملیات انتحاری ارزیابی شده است، مسیر حرکت بینظیر بوتو پس از ورود به پاکستان را با یک فاجعه انسانی روبهرو کرد. در این انفجارها بیش از ۱۳۰ نفر کشته و حدود ۲۰۰ نفر مجروح شدند. ناظران سیاسی این عملیات را از سوی افراطگرایان اسلامی میدانند که با همپیمانی بینظیر بوتو و پرویز مشرف برای برگزاری انتخابات ماه ژانویه آینده در این کشور به شدت مخالفاند. بینظیر بوتو ضمن آن که میگوید دولت پرویز مشرف در این رویدادهای خونین نقشی نداشته است، تأکید میکند که نظامیان طرفدار ضیاءالحق که علیرغم کنار گذاشته شدن از ارتش، همچنان از قدرت بسیار برخوردارند، مسبب این انفجارها هستند. با این حال بینظیر بوتو میگوید مصمم است که در انتخابات ماه ژانویه شرکت کند و پاکستان را به سمت دموکراسی سوق دهد. در گفتوگویی با دکتر مصطفی دانش روزنامهنگار و کارشناس مسایل پاکستان ابتدا این مسئله را در میان گذاشتم که آیا این خشونتها میتواند صرفا ناشی از تصمیم و سازماندهی چند فرد نظامی باشد؟ باید به این مطلب توجه کرد که در واقع سازمان آی.اس.آی پاکستان، یعنی سازمان اطلاعاتی - نظامی پاکستان، از زمان ضیاءالحق پشتیبان نیروهای رادیکال اسلامی بوده و در واقع پشتیبان مجاهدین افغانستان و در جنگ افغانستان علیه شوروی و نیروهای اشغالگر، شوروی نقش عمدهای را بازی میکرده؛ و همچنین رهبران این سازمان و ژنرالهایش. این رهبران و ژنرالها امروز کسانی بازنشسته شدهاند؛ ولی هنوز قدرتی زیاد و روابط تنگاتنگی با سازمان آی.اس.آی پاکستان دارند و در پشتیبانی از طالبان و القاعده هماکنون فعالند و هیچ بعید نیست که پشت جریانات کراچی بوده و چنین فجایعی را به وجود آورده باشند. خانم بوتو هنگام ورود به پاکستان ابراز اطمینان کرده است که قادر به مهار افراطیگری خواهد بود. آیا ائتلاف بوتو و پرویز مشرف در شرایط کنونی واقعاً میتواند قادر به چنین مهار و تا حدودی ایجاد زمینههای دموکراسی در پاکستان باشد؟ این، بسیار بسیار مشکل است. یعنی در واقع باید اشاره بکنیم که درست در سال ۱۹۹۴ زمانی که طالبان بوجود آمدند و این پدیده در پاکستان به وجود آمد، خانم بوتو صدراعظم پاکستان بود و وزیر داخله (کشور) خانم بوتو، نصرالله بابو در واقع پدر طالبان بود و به نام طالبان و به نمایندگی طالبان به افغانستان میرفت و سعی میکرد که حکومت طالبان را در آنجا تثبیت بکند. مضاف بر آن مشرف هم از کسانی بوده که همیشه در کنار طالبان و افراطیون اسلامی قرار داشته است. باید به این مطلب توجه بکنیم که تا ماه ژوییه امسال مسجد سرخ اسلامآباد، در واقع پایگاه طالبان بوده و مسجدی بوده است که همیشه نیروهای ارتشی و سازمان امنیت پاکستان از آنجا سربازگیری میکردند بین رادیکالهای افراطی و اینها را به افغانستان میفرستادند. همچنین باید به این اشاره بشود که خود مشرف از این مطلب اطلاع داشته و فقط در زمانی که میخواهد دوباره به عنوان رییس جمهور انتخاب بشود و میخواهد به آمریکا و کشورهای غرب چنین وانمود بکند که تنها آلترناتیویی که در مقابل رادیکالها وجود دارد، مشرف است، یک چنین حملهای به مسجد سرخ میشود و در حدود ۱۵۰ ۱۰۰ نفر در آنجا کشته میشوند. ولی بعد از جریانات ژوییه امسال و مسجد سرخ، خود رهبران طالبان و القاعده فعالیت شدیدی کردند و حتی در آمارگیریای که در این اواخر شده است، ۴۶ درصد مردم پاکستان از اسامه بنلادن طرفداری میکنند و فقط ۳۸ درصد از مشرف. این مشکل عظیمی است که به وجود آمده و من فکر میکنم حتی ائتلاف مشرف با بینظیر بوتو در این رابطه مشکلی را حل نخواهد کرد و مسائل پاکستان بسیار مشکلتر از آن است که بخواهیم به این سادگی فکر بکنیم که با یک ائتلاف بین دو شخصیت این مشکل از بین خواهد رفت. به این ترتیب، آیا بیشتر میشود روی جنبههای تاریخی ریشههای افراطیگری در پاکستان تکیه کرد یا این که بحرانهای اجتماعی حاضر در پاکستان طی یکی - دو دههی گذشته مبدا چنین افراطگرایی بوده است؟ چندین دلیل وجود دارد که افراطیگری در پاکستان پیشرفت عظیمی کرده است. یکی دلایل تاریخی است که خود رهبران پاکستان و به خصوص ضیاءالحق که در واقع شریعت اسلام را در پاکستان پیاده کرد و جانشین قانون اساسی پاکستان کرد و در سال ۱۹۸۶ شریعت اسلام و سنگسار زنان در پاکستان مرسوم شد و تا به امروز این قانون و قوانین شریعت و حدود شرعی در پاکستان پیاده میشود و در دادگاهها از آن استفاده میشود. این یک دلیل تاریخی است. ولی باید به یک مطلب دیگری اشاره کرد که متأسفانه پیشرفت و رشد اقتصادی که امروز در پاکستان وجود دارد، یعنی بین پنج تا شش درصد رشد، ثمرهی این به نفع مردم پاکستان تمام نمیشود. اکنون 165 میلیون نفر در پاکستان زندگی میکنند. ولی اکثریت مردم در فقر مطلق زندگی میکنند و هیچ ثمرهای از رشد اقتصادی ندارند و یک خانواده یا هزار فامیلاند که در پاکستان از آن ثمره میبرند. به خصوص ارتشیان پاکستان در تمام حوزههای اقتصادی نقش مهمی را بازی میکنند و سرمایهداران بزرگ پاکستان شدهاند و مردم از این سودی نمیبرند. این دومین دلیل آن. ولی دلیل سوم این است که پاکستان یک کشور اسلامی است و خود اسلامیون در زمان تشکیل پاکستان در سال ۱۹۴۷ نقش مهمی را بازی میکردند و بعدها نیروهای اسلامی دیگر مانند وهابیون عربستان سعودی و کشورهای دیگر به این جنبش اسلامگرایی و افراطیگری نقش عظیمی دادند و امروز نمیشود این مشکل را به سادگی از بین برد. به یک مطلب دیگر هم باید اشاره کرد و آن این که امروز هم حاکمین و قدرتمندان پاکستان از رادیکالهای اسلامی استفاده میکنند. به خصوص در رابطه با بیثباتی افغانستان و هیچ موقع خواهان این نبودند که در افغانستان ثبات سیاسی به وجود بیاید و همیشه نیروهای رادیکال اسلامی و طالبان و مجاهدین را تشویق کردند که به افغانستان هجوم ببرند و نگذارند در افغانستان ثباتی به وجود بیاید. من فکر میکنم اینها دلایلی است که میتوان از آن صحبت بکنیم که چرا بنیادگراها در پاکستان روز به روز تقویت میشوند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|