مسجد لعل، یک پایگاه برای مسلمانان افراطی
گفتگو با مصطفی دانش روزنامه نگار و کارشناس مسائل سیاسی پاکستان و افغانستان را از اینجا بشنوید.
رویدادهای خونین مربوط به سنگرگرفتن اسلامگرایان تندرو در مسجد لعل در اسلامآباد مرکز پاکستان و گروگانگیری تعداد زیادی از مردم عادی در این مسجد مدت دو هفته در صدر خبرهای جهان قرار داشت. این گروگان گیری که سرانجام با تصمیم پلیس پاکستان به درهمشکستن مقاومت گروگانگیران پایان یافت،85 کشته برجای گذاشت. در این زمینه گفتوگویی داشتم با دکتر مصطفی دانش روزنامهنگار و کارشناس مسایل سیاسی پاکستان و افغانستان و ابتدا از او پرسیدم که این رویداد تا چه اندازه با فعالیتهای مربوط به طالبان و القاعده ارتباط دارد؟
مصطفی دانش : ببینید «لعل مسجد» یا «مسجد لعل»، در واقع مسجدیست که در سالهای 80 توسط خود ضیاءالحق ساخته شد و مرکز رهبران سیاسی و نظامی پاکستان بود که در آن موقع در این مسجد نماز میخواندند و دعا میکردند. یعنی باید به این مطلب اشاره کرد که «مسجد سرخ» در سالهای 80 و بعدها در اوایل سال 90 پایگاه «وهابیون» عربستان سعودی بوده و پایگاه «جهادستان عرب» در این مسجد بوده است و در آنجا در واقع سربازگیری میکردند.
بعد از این دوران از سال 2001 با سقوط طالبان در افغانستان تا به امروز، مرکز تمام مسلمانان افراطی پاکستان و مسلمانانی شد که از جهان خارج میآمدند و در آنجا دوره میدیدند. آنجا همچنین بزرگترین مرکز تربیت دختران جوان در رابطه با اسلام و اسلام افراطی بوده است. شما این سوال را مطرح کردید که این مربوط میشود به زمان القاعده و طالبان یا در واقع امروز دولت پاکستان میخواهد این مرکز را از بین ببرد...
یعنی تا چه حد ارتباط دارد با مسئلهی طالبان و القاعده...
صددرصد. این مسجد مرکز رهبران سیاسی پاکستان بوده و حتی اشخاصی مانند آقای مشرف و دیگران زمانی که از مجاهدین افغانستان پشتیبانی میکردند و پدران (معنوی) طالبان افغانستان بودند، در این مراسم شرکت میکردند و نماز میخواندند و دعا میکردند و خودشان باعث تقویت طالبان و همینطور باعث تقویت القاعده در این منطقه بودند.
آقای مشرف، امروز اگر چنین اقدامی را مشرف علیه این مسجد انجام میدهد، من فکر میکنم به خاطر این است که قدرت کنترل این مسجد از دست «آی.اس.آی» یعنی سازمان امنیت پاکستان در رفته است و در واقع دیگر کنترل سابق را ندارد و بخاطر همین حمله میکنند و میخواهند آن مسجد و کسانی را که در آن مسجد هستند از آنجا برانند.
آقای دانش! چقدر اسلامگرایان تندرو الان در بین بقیه اقشار مسلمان پاکستان و رهبران مذهبی پاکستان پایگاه دارند؟
خب میدانید که مسلمانان افراطی در پاکستان بیش از چندین هزار، من تاکید میکنم، بیش از چندین هزار «مکتب قرآن» دارند. در اوایل حکومت ضیاءالحق در پاکستان بیش از هزار مکتب قرآن وجود نداشت. ولی در سالهای آخر 1980 و اوایل 1990 بیش از 20 تا 30هزار مکتب قرآن بوجود آمد که در این مکتبها از 100 نفر تا 3 نفر هزار دانشآموز در آنجا دوره میدیدند و در همین «مسجد سرخ» هم بیش از 3 هزار نفر دانشآموز دورهی قرآن میبیند.
خودتان میتوانید تصور کنید، وقتی چندین ده هزار مکتب قرآن بوجود آمده است، چه نفوذ بسیار وحشتناکی مسلمانان افراطی در جامعه افغانستان دارند. طبق آمار خود متخصصین آمریکایی گفته میشود که بیش از ۷۰درصد از مردم پاکستان از بنلادن و طالبان پشتیبانی میکنند. یعنی متاسفانه نفوذ مسلمانان افراطی در جامعهی ۱۵۰ میلیونی پاکستان بسیاربسیار قوی است.
نکته دیگری که بعضی ناظران اشاره میکنند رویدادهای سیاسی نزدیک و در چشمانداز پاکستان است، بويژه مسئلهی انتخابات عمومی پاکستان در سال جاری و این احتمال که پرویز مشرف دومرتبه انتخاب بشود یا نشود. چقدر انگیزههای سیاسی در رابطه با این ناآرامیها و حوادث «مسجد لعل» دخیل است و آیا اساسا بقیه مخالفان پرویز مشرف هم میتوانند در این مسئله دخالتی داشته باشند؟
طبیعتا باید به چند مسئله اشاره کرد. یکی تظاهرات بسیار وسیع چندماه اخیر توسط قضات، وکلا و دادستانهای پاکستان علیه مشرف است. برای اینکه مشرف قاضیالقضات پاکستان را از کار برکنار کرده و عدهی زیادی از قضات، وکلا و دادستانهای مناطق مختلف پاکستان علیه مشرف اقدام به تظاهرات بسیار وسیعی کردند و با مشرف مخالفت میکنند.
دوم اینکه خانم بوتو صدراعظم (نخست وزیر) سابق پاکستان و آقای نواز شریف صدراعظمی که توسط مشرف ساقط شد، یعنی حکومتش با کودتا از بین رفت، باهم برای سقوط مشرف تشریک مساعی و وحدت کرده اند
. از طرف دیگر مسلمانان افراطی و تروریستها و طالبان که روزبهروز تقویت میشوند و نه فقط در افغانستان، بلکه در پاکستان نیز تقویت شدهاند و بدین ترتیب تنها کمککنندهی مشرف و پشتیبان مشرف آمریکاست که سالانه سعی میکند در حدود450 تا 500 میلیون دلار کمک نظامی به مشرف بکند و مشرف ادعا میکند که در کنار آمریکا با تروریسم مبارزه میکند، ولی با مشکلات عظیمی در دو جبهه در پاکستان روبهروست.
از یک طرف مردم پاکستان، قضات، وکلا و دادستانها و از طرف دیگر مسلمانان افراطی که این امر میتواند در انتخابات آینده بسیار نفوذ داشته باشد و باعث انتخاب نشدن مشرف بشود.
من به یک مطلب کوتاه باید اشاره کنم. متاسفانه زمانی بود که سوموزا دیکتاتور نیکاراگوئه توسط رهبران آمریکا بهعنوان «فرزند فاحشه» شناخته میشد و آمریکاییها میگفتند درست است که او فرزند یک فاحشه است، ولی طرفدار آمریکاست. ولی متاسفانه امروز در پاکستان همین داستان تکرار میشود و از مشرف آمریکا شدیدا دفاع و پشتیبانی میکند، مشرفی که زمانی در کنار طالبان و القاعده بوده است و امروز هم با آنکه گویا رسما در کنار آمریکاست، ولی عملا نمیتواند در مقابل جبهههای مختلف افراطیون مسلمان و نیروهای دیگر ایستادگی بکند و مجبور است با این نیروها مدارا بکند.
شما اشاره کردید به مسئلهی برکناری رییس دیوان عالی پاکستان. حوادث مربوط به برکناری رییس دیوان عالی پاکستان نشان داد که دستگاه قضایی و قوه قضاییه در پاکستان از یک استقلال قوی برخوردار هست. دلایل این استقلال را در پاکستان چگونه میبینید، در قیاس با دیگر کشورهای منطقه؟
ببینید پاکستان از زمانی که استقلال خود را بهدست آورد، طبق سیستم انگلیسی که در آنجا وجود داشت، قضات و دستگاه عدلیه همیشه بیطرف بود و دولت چندان نفوذی در این دستگاه نداشت و این دستگاه توانسته بود در طول چندین دهه بیطرفی خودش را و قدرت و استقلال خودش را نگهدارد و حتا زمانی نیز بود که دولتمردان پاکستان و روسای جمهور پاکستان سعی میکردند قاضیالقضات را تحت نفوذ خودشان بیاورند.
همانطور که میدانید قاضیالقضاتی که از طرف مشرف برکنار شده است، کسی بوده که خود مشرف او را به قدرت رسانده بود، ولی وی اجازه نمیداد به مشرف که در امور داخلی عدلیه دخالت بکند و زمانی که مشرف وی را ساقط کرد چنین تظاهرات وسیعی به راه افتاد و من معتقدم که یکی از پایگاههایی که وجود دارد و میشود از دموکراسی نیمبند در پاکستان صحبت کرد، این است که تا اندازهی زیادی دستگاه عدلیه و قضات بیطرفاند و استقلال دارند.
آیا درمورد حوادث خونین مربوط به «مسجد لعل» در پاکستان میشود پیشبینی کرد که واقعا به چه صورت درخواهد آمد؟
بسیار بسیار خطرناک خواهد شد. ببینید، زمانی بود که در پاکستان و افغانستان کسی به خاطر مسائل سیاسی خودکشی نمیکرد. در واقع ترور انتحاری وجود نداشت. و امروز باید به این مسئله اشاره کرد که در افغانستان میزان خودکشی (ترور انتحاری) به 200 مورد رسیده است و در پاکستان هم این مساله بسیار بسیار تشدید شده است و اگر چنین خطری به وجود بیاید و حملهی شدیدی به مسجد سرخ بشود و عدهی زیادی کشته بشوند، عواقبش برای پاکستان بسیار خطرناک خواهد بود و عدهی زیادی به طرف کسانی میروند که حاضرند خودکشی بکنند و در واقع در جمع ترورهای انتحاری قرار گیرند.
این مسئله میتواند خطر بزرگی برای پاکستان بوجود بیاورد و بخاطر همین هم است که دولتمردان پاکستان و نیروهای ارتش پاکستان سعی نمیکنند شدیدا به مسجد حمله بکنند و عدهی زیادی در این حمله کشته بشوند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
پاکستان خود به منظور مقابله با هند ، افغانستان و اتحاد شوروی نسل بنیادگرائی را در قلمرو خویش اساس گذاشته اما نمیدانست که خود زمانی در این ماجرا گیر می افتد ، گرچه آینده این کار سال پیش از سوی سیاست مداران وتحلیل گران منطقه وجهان برایش گوشزد شده بود اما بنیاد گرائی را ارجعیت داد، اینک خود دراین دام گیرمانده است .
-- عبدالقدیر میرزائی ، Aug 14, 2007