تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

آقای دکتر سروش، پاسخ دهید!

شنیدن فایل صوتی

با ممنوع‌التدریس ‌شدن تعداد دیگری از استادان دانشگاهها از جمله دکتر محسن کدیور و نیز محرومیت گروه دیگری از دانشجویان از تحصیل، باردیگر بحث سابقه‌ی این امر، یعنی مسئله‌ی «انقلاب فرهنگی» در دانشگاهها در سالهای اول انقلاب تازه شده و اینبار دکتر عبدالکریم سروش که از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی بود، بخاطر مسکوت‌گذاشتن نقش خود در این ستاد و تصفیه‌ی استادان و دانشجویان مورد انتقاد قرار گرفته است. دکتر سروش چندی پیش طی مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی هم‌میهن، منتقدان خویش را در این باره سرزنش و از بسیاری مسایل مربوط به تصفیه‌‌ی فرهنگی در دانشگاه‌ها اظهار بی‌اطلاعی کرده بود. به همین خاطر گروهی از اعضا و فعالان گذشته و حال دفتر تحکیم وحدت در نامه‌ای سرگشاده، ضمن گله از دکتر سروش، خواسته‌اند که در این زمینه برخوردی روشنگرانه داشته باشد. قبل از آن، دکتر محمد ملکی رئیس اسبق دانشگاه تهران، دکتر نجفی وزیر اسبق علوم و دکتر صادق زیبا کلام استاد دانشگاه نیز طی مقالاتی در روزنامه‌ها نسبت به برخورد دکتر سروش انتقاد کرده بودند.

در گفت‌وگویی که با خانم ثمینا رستگاری، یکی از امضا‌کنندگان این نامه و فارغ‌التحصیل علوم سیاسی که خود بخشی از پایان نامه تحصیلی اش را به این مسئله اختصاص داده، داشتم، ابتدا پرسیدم که اکنون تا چه حد اطلاعات دقیق و قابل استناد در مورد انقلاب فرهنگی در دسترس هست؟

ثمینا رستگاری: یک سایتی خود شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد. چون بخش اصلی بدنه‌ی نظام همچنان از انقلاب فرهنگی حمایت می‌کند و جزوی از افتخارات جمهوری اسلامی در واقع همین انقلاب فرهنگی است. لذا پنهانش نمی‌کنند. سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوباتش را دارد از روز اولی که این شورا به فرمان امام تاسیس شده، بدون اینکه در قانون پیش‌بینی شده باشد. در سایتش گفته است که چه جوری گزینش می‌کنیم و اهدافمان چی بوده و همچنان هم افرادی که می‌خواهند به دانشگاه راه پیدا بکنند و اساتیدی که می‌خواهند عضو هیات علمی بشوند، توسط این شورا گزینش می‌شوند. لذا پنهان نیست، چون کسی هنوز شرمنده نیست از انقلاب فرهنگی.

آیا در مورد تعداد استادان و دانشجویانی که درجریان انقلاب فرهنگی تصفیه شدند و چند وچون دقیق‌ آن اطلاعاتی وجود دارد؟

به‌طور دقیق ۵۶۷۹ نفر است که اخراج شدند . من ممکن است تنها چند نفر را اشتباه بکنم. درهمین مصاحبه‌ها‌ئی هم از افرادی که دست‌اندرکارش بوده‌اند راجع به تصفیه ۷۰۰ استاد صحبت شده است. ولی بعد از اینکه دانشگاه پس از سه‌سال باز می‌شود، دقیقا ۵۶۷۹ نفر استاد و دانشجو بازمی‌مانند از اینکه دوباره به دانشگاه راه پیدا بکنند.

آیا خود دفترتحکیم وحدت یا فعالان دانشجویی در این زمینه کار مدونی انجام داده‌اند، و آیا تحقیقی در این زمینه صورت گرفته است؟

در دفتر تحکیم وحدت، نه! صورت نگرفته است. چون متاسفانه ويژگی تاریخی ‌ما این است که حافظه مان کوتاه مدت است. در حالیکه تا به امروز هم ما بیشتر شاهد نقش انقلاب و تاثیر انقلاب فرهنگی در جنبش دانشجویی هستیم. دفتر تحکیم وحدت هم خودش بعنوان یکی از معلولهای انقلاب فرهنگی ا‌ست. یعنی جریانی است که بخاطر سیاست گذاری انقلاب فرهنگی یکه تاز میدان شده است در دانشگاهها و کل اتفاق‌هایی هم که تا امروز برایش افتاده به همین دلیل است که بار جنبش دانشجویی بر دوش یک تشکل افتاده است. تمامی تشکل‌ها بیرون رفته‌اند و همین حالا هم می‌بینیم که در داخل یک انجمن اسلامی گروههایی بازتولید می‌شوند که بعضا اسلامی نیستند. و این بخاطر این است که هیچ مجرای دیگری برای ورود و فعالیت‌ سیاسی در دانشگاهها وجود ندارد.

آیا تحقیق دانشگاهی در این زمینه ، یعنی از جنبه‌ی پژوهشی کاری صورت می‌گیرد؟

صورت که می‌تواند بگیرد. من خودم یک فصلی از پایان‌نامه‌ام راجع به انقلاب فرهنگی و تاثیر مصوبات انقلاب فرهنگی که تا امروز هم پابرجاست در جنبش دانشجویی در ایران است.

خانم رستگاری! در نامه‌ای که شما و تعداد دیگری از اعضای دفتر تحکیم وحدت خطاب به آقای دکتر سروش نوشته‌اید، از ایشان انتقاد کرده‌اید. اساسا انتظار شما و دیگر دانشجویان یا اعضای دفتر تحکیم وحدت از آقای دکتر سروش در ارتباط با مسایل مربوط به انقلاب فرهنگی چیست؟

مسئله مهم، یعنی انتظارمهمی که دانشجویان از ایشان داشتند این بود که نقش خودشان را در انقلاب فرهنگی شفاف بکنند وبگویند که در آن تاریخی که اساتید و دانشجویان به جرم دگراندیشی حذف می‌شدند از دانشگاه، ایشان چه نظری داشتند و چه دیدگاهی داشتند؟ چون همین طور که سمت ایشان هم در آن دوران طبق فرمان امام، جزو شورای انقلاب فرهنگی بودند. ولی ایشان همچنان آن نقش‌شان را در هاله‌ای از ابهام گذاشته‌اند و اگر هم صحبتی کرده‌اند دفاع کرده اند از آن دوران. در مصاحبه‌ی آخری هم که با یک روزنامه‌ای داشتند، همچنان دفاع کرده بودند از سالهای انقلاب فرهنگی. دلیل نگارش این نامه و همچنین سئوالی که ما از ایشان داشتیم این بود که، در آن سالهای غیرقابل دفاع شما چه می‌کردید در دانشگاه؟ خودتان بعدها قربانی حذف شدید، ولی آن وقتی که حذف تبدیل به قانون می‌شد، شما در راس امور بودید. اکنون محاکمه نمی‌کنیم شما را، ولی موضع‌تان را در آن سالها باید بیان بکنید.

آیا اساتیدی که در آن زمان تصفیه شدند از دانشگاهها، در این مورد اطلاعات یا خاطرات یا پژوهشی را منتشر کرده‌اند یا در دست تهیه دارند؟

خود کسانی که در مصاحبه‌ی ایشان مورد نقد قرار گرفته بودند جزو اساتیدی هستند که حذف شدند و راجع به مسئله‌ی انقلاب فرهنگی‌ هم توضیح داده اند، البته بیشتر در مصاحبه‌ها. بطور مثال آقای کاتوزیان. البته آقای زیباکلام جزو کسانی بودند که طرفدار انقلاب فرهنگی بودند، ولی سال ۷۷ گفتند من بخاطر نقشی که در انقلاب فرهنگی داشتم حلالیت می‌طلبم از مردم ایران.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

موضع ؟ مگر الان ازایشان انتظار دارید بگویند اشتباه کرده اند! توجیهات جناب سروش به اندازه ی کافی شنیده شده است. و انچه برای من خواننده جای تعجب است اصرار و انتظار بسیاری بر معذرت خواهی اقای سروش است. انگار که ایشان بچه ای است که دامنش کثیف شده و فقط باید برود عوضش کند.

ایشان از طرفداران حکومت اسلامی و نظریه پردازان ان بوده اند. رابطه ی ایشان با اقای خمینی هم مطمئنن یک طرفه از سوی اقای خمینی نبوده است. به قولی اقای خمینی عاشق چشم و ابروی ایشان نبوده است.

شما اگر به تئورری هاو نظریه های جناب سروش نگاه کنید میبینید ایشان هنوز معتقد به یوتوپیایی هستند که شاخص های چنین نظریه ای نمیتواند تکثری را در جامعه روا دارد. به معنی دیگر ایشان حکومت اسلامی ایده الی ر برای جامعه اسلامی که از قبل انرا تعیین کرده اند استوار میسازند. این یکی از دلایلی است که این افراد قادر نیستند با حکومت اسلامی کنونی مخالفت داشته باشند ( صرف اینکه بگذریم ازینکه ایشان از موافقان و طرفداران سفت و سخت ان هم بوده اند) اما این حکومت در بدترین وضعیتش فقط باید با ان نظریه اصلاحطلبانه داشته باشیم. چون برگشت ان مالیده شدن تمام زحمات اقایان میباشد.
به سخنی دیگر اقایان به یک سیستم از نظر انها مطلوب اسلامی برای جامعه ایران معتقدند. سیستمی اموزشی که تربیت افراد دینی الهی است. درین میان موجودیت افراد با ذهنیتی غیر دینی فقط مزاحم ایشان است. البته بصورت تئووری نه شاید منکرش باشند ( تاریخ سیاسی و انقلاب فرهنگی هم موید این حرف است). این یکی از دلایل تکیه این افاد در پیشبرد نظریه خود بر دو بازو است. یک بازو اصلاح طلبان حکومتی هستند و بازوی دوم استفاده از مخالفت و کارشکنی های بینادگرایان دینی. هر گروه دیگری که ازاد و منقد دین و فرهنگ دینی باشد مانع این پیشبرد است. ازینرو اگر تصفیه استادان و دانشجویان منتقد و غیر دینی هدف ایشان نبود ولی اسلامی بودن و سیستم اموزش اسلامی از اهداف اقایان است. من فکر میکنم اکنون اگر خطا یا جنایتی در خصوص حذف ادمها و تغییر زندگی انها با شراکت ایشان صورت گرفته اهمیتی بیشتر از عملی ساختن نظریه ی دینی ساختن سیستم اموزشی و فرهنگ مملکتی ندارد. فکر کنم جناب شر یعتی نوشته ای با این مضمون داشت که جنایت ان نیست مملکتی توسط افرادی با خشونت تصرف گردد بلکه انها که بلا سر فرهنگ مملکتی میاورند مقصران واقعی جنایتند( متاسفانه اصل جمله را در خاطر ندارم)
موفق باشید

-- علیرضا ، Jun 26, 2007

عبدالكريم سروش در ساليان اخير خبط ديگري نيز كرده است كه شايد روزگاري بر آيد كه از طرح آن نيز برآشوبد. آنگاه كه قصه ارباب معرفت مي نوشت و خميني را امام مي ناميد و صاحب معرفت. گرچه اخيرا از پيشوند آيت الله به آقاي خميني رسيده است.

-- آزاد ، Jun 27, 2007

آقاي دكتر بايد بدانند كه شتر سواري دولا دولا نميشود درست است كه حافظه تاريخي ما نه كم كه تعطيل است ولي اينها كه وقايع صد سال پيش نيست. اعمالي است كه هنوز آثارش به عيان باقي است.
به نظر من داعيه آزادي خواهي ايشان بيشتر بر مدار است كه به بازي گرفته نمي شوند.و الا از يار اشاره از ايشان به سر دويدن.
آنچه آقاي دكتر گفتنند توهين به شعور مردم است و از اين بابت بايد از مردم عذر خواهي كنند- البته اگر تفرعن اجازه دهد كه نمي دهد.
و زمانه عجب داوري است.

-- شهاب ، Jun 27, 2007

آقای عليرضای عزيز هميشه ضد-دينِ نازنين!

خوب است وقتی آدم می‌خواهد مخالفت کند دو سه بار حرف را در دهانش بگرداند تا ضايع نشود. آخر مرد حسابی! اين سروشی که مدت‌هاست منتقد تز حکومت دينی است و از آن بالاتر حتی دموکراسی اسلامی را بی‌معنا می‌داند و رسماً اين را مدت‌هاست مطرح کرده است با اين سروشی که تو می‌گويی خيلی فرق دارد ها! انصافاً خيلی ناجوانمردی می‌خواهد با اطلاعات نم کشيده و غير دقيق به يکی حمله می‌کنی که خوب معلوم است دشمن فکری توست و هيچ نشانی از انصاف و بی‌طرفی در حرف‌ات نيست. تو از کوبيدن سروش نفع می‌بری. بعضی‌ها از پروراندن او. آقاجان حرف می‌خواهی بزنی نقد درست و حسابی بکن نه پرتاب کردن مشتی حرف در پيت.

ببخشيد لحن ما اين قدر چاله ميدانی شد. جوگير افاضات شما شديم و گرنه بهتر از اين می‌شد حرف‌های شما را به صلابه‌ی نقد کشيد. آدم نه بايد عاشق سروش باشد آن قدر که چشم عقل‌اش کور شود و نه آن قدر در خصومت و دشمنی افراط کند که حتی وقتی حرف حساب هم می‌خواهد بزند (يعنی توقع پاسخگويی از سروش داشتن) باز از جاده‌ی انصاف خارج شود و حرف‌اش به بغض و دشمنی کشيده شود. خدا بهت انصاف و عقل بدهد که هميشه دشمنی‌های بغض‌ آلودت در تمام نوشته‌های ات داد می‌زند. و خدا بيامرزد پدران همه‌ صاحبان زمانه را که به تو اين فرصت را می‌دهند دست خودت را رو کنی و ما بشناسيمت!

-- بی نام ، Jun 27, 2007

tashihi:
albatte manzure jenaabe Shariati ham tahaajome!! farhangi bud bishtar amma aanche az balaai ke bar sare farhange mamlketai dar moghayese baa hazfhaa shode bud be aan mitvaan kami eshaare kard

-- Alireza ، Jun 27, 2007

متن انقلاب فرهنگی ایران . اسلامی کردن اقتصاد دانشگاههای ایران

http://nilgoon.org/pdfs/Sohrab_Behdad_Cultural_Revolution.pdf
توسط سپهر بهداد استاد در دانشگاه گرانویل

-- علیرضا ، Jun 27, 2007

نامه سرگشاده ی سهراب بهداد ( اشتباهی اسمی در کمنت دیگر)
به کمیته ی ازادی اکادمیک در خاورمیانه و افریقای شمالی
درباره نقش سروش در انقلاب فرهنگی اسلامی
http://www.iranian.com/Letters/1999/May/soroush.html

-- علیرضا ، Jun 27, 2007

آقای سروش در حال حاضر برای مدت کوتاهی در دانشگاه فو در آمستردام تدر یس می کنند. رادیو زمانه می تواند با ایشان در این مورد مصاحبه کند.

-- بدون نام ، Jun 27, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)