خانه > محمدرضا نیکفر > Jul 2007 | |
Jul 2007اندیشه انتقادی-برنامه ۱۰۰ (اقتصاد سیاسی دین–۴۱) سکولاریزاسیوناز دیدگاه اقتصاد سیاسی دین باید این شرطها برآورده شوند، تا بگوییم سکولاریزاسیون بودش یافته است: رهبری دولتی بایستی بر عهدهی هیچ مقام دینیای نبوده و دولت کلاً بایستی در قبال حوزهی دینی استقلال کامل داشته باشد؛ دولت بایستی هیچگونه سوبسیدی به حوزهی دینی ندهد؛ روحانیان و کل حوزه بایستی مالیات بپردازند؛ حوزهی دینی بنگاهی است مثل هر بنگاه دیگر، بایستی حساب دخل و خرجش مشخص و علنی باشد. اندیشه انتقادی-برنامه ۹۹ (اقتصاد سیاسی دین–۴۰) سنت و اسلوببرای حوزهی دینی نه نظریه مهم است، نه سنت. حوزه نه یک "حقیقت"، بلکه - با استفادهی آزاد از اصطلاحی از میشل فوکو میگویم - یک "رژیمِ حقیقت" دارد، یعنی شیوهای برای آنکه چیزی را "حقیقت" قلمداد کند. آنچه رفتارهای آن را تعیین میکند، یک اسلوب است. اسلوب حوزهی دینی شیعه در جهان معاصر در عصر پهلوی قوام گرفته است. اندیشه انتقادی-برنامه ۹۸ (اقتصاد سیاسی دین–۳۹) بازهم دربارهی حوزهی دینی در عصر پهلویحوزهی دینی در دورهی پهلوی ثابت کرد که با مدرنیت قادر است تنها رابطهای مصرفی بگیرد. حوزه میتواند مدرنیت را به عنوان کالا و تکنیک بهپذیرد، و اگر سرمایهداری، بازاری باشد که دین در آن نرخ سود تضمینشدهای داشته باشد، هیچ مشکلی با آن ندارد. اندیشه انتقادی-برنامه ۹۷ (اقتصاد سیاسی دین–۳۸) تشیع پهلویتشیع پررونق پهلوی مذهب همسازی با سیستم است. زعمای اصلی حوزه روحانیت را از دخالت مستقیم در سیاست باز میدارد. جوانان مذهبی چپگرا از آنان رو برمیگردانند و تشیع حوزه را تشیع صفوی میخوانند. ایدئولوژی آنان ولی خود محصول مکانیسمی است که عاملیت خودکار دینی برای رونقگیری از راه مشابهسازی ایجاد کرده است. از طریق این مکانیسم گفتمانهای رقیب را میگیرند، مشابه دینی آنها را تولید میکنند و مشابه را آلترناتیو اصل قرار میدهند. اندیشه انتقادی-برنامه ۹۶ (اقتصاد سیاسی دین–۳۷) سه مرحله در تاریخ اخیر شیعهبرای فهم انقلاب اسلامی توجه به وجود سه مرحله در حیات حوزهی دینی در عصر جدید ایرانی اهمیت روششناختی تعیینکنندهای دارد. این سه مرحله را با نامهای تشیع قجری، تشیع پهلوی و تشیع حاکمیت پس از انقلاب اسلامی مشخص میکنیم. با توجه به این مرحلهبندی اگر بخواهیم شیعهی امروزین را درک کنیم، بایستی در درجهی نخست به شیعهی پهلوی چشم دوزیم، نه به گذشتهی پرابهامی به نام سنت. اندیشه انتقادی-برنامه ۹۵ (اقتصاد سیاسی دین–۳۶) فرصت مدرن تزویج دین و دولتبا آغاز عصر جدید، آنچنان که در بخش پیش آمد، نرخ سود دینی کاهش مییابد، این بار آنچنان که دیگر نمیتوان با راهحلهای سنتی افت ارزش را جبران کرد. اسلام بیش از هر هنگام دیگری چارهی افت ارزش را در ترکیب شدن با دولت میبیند و میپندارد که میتواند با پشتوانهی قدرت دولتی اعتبار ارز دینی را حفظ کند. اندیشه انتقادی-برنامه ۹۴ (اقتصاد سیاسی دین–۳۵) کاهش نرخ بهرهی دینیسرمایهی دینی اگر به حالت خود رها شود، مستهلک میشود. آن را به حال خود رها نمیکنند، با وجود این بهرهزایی آن در درازمدت کاهش مییابد. کاهش نرخ بهرهی دینی گرایشی است برخاسته از منطق "روند تمدن". حوزهی دینی چه امکانهایی برای مقابله کاهش نرخ بهرهی دینی در اختیار دارد؟ اندیشه انتقادی-برنامه ۹۳ (اقتصاد سیاسی دین–۳۴) بتپرستیمیخواهیم درنگریم که دین سیاسی چگونه به بتپرستی میافتد، یعنی مثلا اسلام، چگونه به چیزی تن میدهد که در الهیات خویش آن را به شدت پس میزند. در این مورد ایدهی مبنایی نگرش ما بحث مشهور مارکس در کتاب "سرمایه" در مورد بتوارگی کالاست. اندیشه انتقادی-برنامه ۹۲ (اقتصاد سیاسی دین–۳۳) اقتصاد اسلامیروحانیت هم از عوام میگیرد، هم از دولت، و بخشی از روحانیت خود خزانهدار است، یعنی به مشتی از عوام روزی میدهد. کمپلکسی تشکیل شده است که با استفاده از عنوان مقالهای از مطهری میتوانیم آن را "مشکل اساسی در سازمان روحانیت" بدانیم. این مشکل، مسئلهی اصلی اقتصاد سیاسی شیعه در ایران امروز است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|