اندیشه انتقادی-برنامه ۹۷
(اقتصاد سیاسی دین–۳۸)
تشیع پهلوی
محمدرضا نیکفر
شنیدن فایل صوتی
عصر جدید ایرانی در دورهی مشرف به انقلاب مشروطیت آغاز میشود. میتوان آغاز آن را مثلا شکست ایران از روس و طرح ایدهی اصلاحات از سوی شاهزاده عباسمیرزا گرفت. در آغاز این دوران حوزهی دینی متوجه هیچ تغییر خاصی نیست: business as usual، کاسبی روال همیشگی خود را دارد. ارتباطهای ایران با دنیای خارج جدیتر میشوند، کالاهای فرهنگی جدید، به تدریج در نزد دولتمردان نیز اعتباری بیش از اعتبار کالاهای فرهنگی سنتی مییابند، میسیونرها با حمایت قدرتهای بزرگ در ایران فعال میشوند و کالاهای دینی دیگری را عرضه میکنند، جنبش بابیان نزدیک است دکان تازهی پررونقی در بازار دین بگشاید. همهی اینها باعث میشود حوزهی دینی به وجود بحران پی ببرد. مرحلهی اول حیات حوزهی دینی در عصر جدید ایرانی رو به پایان میگذارد. در این مرحله حوزهی دینی در حالتی خواب و بیدار است. طلایههای انقلاب مشروطیت به تدریج شیعهی قجری را از خواب بیدار میکند.
بحران نخست
بحران پدیدآمده در بورس ارزشها، دین را مضطرب میکند. اسلام بنابر سنت خود موضوع را سیاسی میبیند و در صدد بازتعریف رابطهی خود با حکومت برمیآید. اگر حکومت فاسد است و به قدرت خارجی تسلیم شده است، از نظر سران دین، این امر تنها یک دلیل دارد: فاصلهگیریاش با حوزهی دینی.
بحران سیاسی و اجتماعی که بالا میگیرد، رهبران دینی نیز دخالت میکنند. دخالت این بار در برابر چشم تودهی شهری صورت میگیرد. توده در مفهوم جدید خود پا به صحنه گذاشته و به گروهبندیهای سیاسی بار تازهای میدهد. با آن، برای تبدیل ارز دینی به ارز سیاسی امکان تازهای پیدا میشود. روحانیت میان امکانهای سنتی و جدید کاسبی، بازی میکند و به ایفای نقشهای مختلفی میپردازد: شاهدوست، ضد شاه، مشروعهخواه و مشروطهخواه میشود. بورس ارزشها متحول میشود. بازار بازار سابق نیست. کالای دینیای هم که عرضه میشود، کالای سابق نیست و اگر باشد، دست کم این است که اینک در ویترین تازهای گذاشته شده است.
دورهی آرامش و سازش
تقریباً در همهی کشورهای اسلامی شاهد این هستیم که در مرحلهی نخست ورود به عصر جدید، حوزهی دینی به شکل خاصی سیاسی میشود، احساس خطر میکند، امکان آنچه را ما "کاهش نرخ سود دینی" نامیدیم، جدی میبیند و این گرایش طبیعی را از خود نشان میدهد که از طریق قدرت سیاسی تجارت خود را بیمه کند. بحران آغازین که از سر میگذرد، حوزهی دینی از تکاپو میافتد. در ایران به عنوان نمونه دورهای آغاز میشود که شاخص آن زعامت آیتالله بروجردی بر حوزه است.
همپایی رونق سرمایهداری و رونق دین
نکتهی مهم این است که در این دوره رشد سرمایهداری موجب رونق دین میشود. همپای تقویت دولت مرکزی، دین مرکز هم رشد میکند و دینهای حاشیه و دیانتهای سرخود جماعتهای مستقل را به سمت اضمحلال میبرد. سوادآموزی کشف تازهی دین را موجب میشود. شهرها بزرگ میشوند و پیاپی مسجد تأسیس میشود. قم محصول دوران پهلوی است. حوزهی علمیه قم در آغاز دوران پهلوی شکل میگیرد. در این حوزه شیعه آموزهی خود را منسجم میکند، در سنت دست به گزینش میزند، تاریخ تازهای برای خود مینویسد. شیعهی پهلوی شیعه متمرکز مدون منسجم است. بسیاری پندارها، گفتارها و کردارهایی که سنت خوانده میشوند و به نظر میرسد از دیرزمان وجود دارند، در همین دوران پهلوی رسم شدهاند و رسمیت حوزوی یافتهاند. شیعهی پهلوی مذهبی است متمرکز، برخوردار از حوزهای که بوروکراسی آن در دوران مدرن قوام یافته است، با رشد سرمایهداری رونق داشته است و خطر را نه در رونق سرمایهداری، بلکه در نیروهای پیشرو منتقد آن دیده است.
پیوند با لومپنها
در دوران پهلوی پیوندهای میان حوزهی دینی و لومپنهای شهری و تودهی رانده شده از روستا تقویت میشود. بر تعداد اینان مدام افزوده میشود. این امر، در کنار گشادهدستی بازار ثروتمند از یکسو و اداره اوقاف از سوی دیگر باعث میشود که سران حوزه به تذکرات نوگرایان دینی توجه نکنند، نوگرایانی که به این نتیجه رسیده بودند که جامعهی نو به کالای دینی نو نیاز دارد.
مسلمان شدن مجدد ایرانیان
سرمایهداری در ایران رشد میکند، جامعه پویش مییابد، در کشور تحرک ایجاد میشود، مردم باسواد میشوند، راههای ارتباطی تازه روستاهای دور را نیز از طریق مراکز استان و تهران به قم و مشهد وصل میکنند و این امکان را میدهند که برای نخستین بار آخوند پا در روستاهایی بگذارد که مسلمانیشان در حد یک نام بود. دوران پهلوی دوران مسلمان شدن مجدد ایرانیان است.
شبیهسازی
رونق تازه باعث زیادهخواهی میشود. زیادهخواهان به شکلهای مختلفی شورشگری میکنند. آنان هنوز به رأس قدرت چشم ندوختهاند، به رقبا میتازند و مشکل اصلیای که با پهلویها دارند بر سر مسئلهی زن است. تشیع پررونق پهلوی مذهب همسازی با سیستم است. زعمای اصلی حوزه، روحانیت را از دخالت مستقیم در سیاست باز میدارند. جوانان مذهبی چپگرا از آنان رو برمیگردانند و تشیع حوزه را تشیع صفوی میخوانند. ایدئولوژی آنان ولی خود محصول مکانیسمی است که عاملیت خودکار دینی برای رونقگیری از راه مشابهسازی ایجاد کرده است. از طریق این مکانیسم گفتمانهای رقیب را میگیرند، مشابه دینی آنها را تولید میکنند و مشابه را آلترناتیو اصل قرار میدهند. گفتمان دینی در ایران را نه با رجوع به سنت دینی گذشته، بلکه از طریق توجه به مکانیسم شبیهسازی باید شناخت. شبیهسازی شگرد همهی حضرات است، از آیتاللههای پیر گرفته تا روشنفکران دینی جوان. فایدهی اصلی رجوع به سنت گذشته، پی بردن به تقلبهای رایج است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
مطلب پخته اي است، ولي به نظر ميرسد تئوري اي كه مبناي تجزيه و تحليل وقايع و پديده هاي پيچيده جامعه ايراني است ، ذكر نشده است، بهتر است تئوري مذكور خاطر نشان شود تا خواننده تكليف خود را بداند.
-- افشين ، Jul 19, 2007این از معدود نوشته هائی است که بوی غرض از آن متصاعد نیست و نویسنده واقعیتها را فدای کینه توزی با دوره پهلوی نکرده است . از ایشان و رادیو زمانه متشکرم .
-- منوچهر ، Jul 19, 2007سلام اقای نیکفر
-- مصطفی ، Jul 19, 2007اگر می توانستید این دوره بندی تاریخی را به شواهد تاریخی بیشتری مستند کنید ضریب اطمینان دوره بندی شما و به تبع ان مدل شما بالا تر می رود .
با سپاس.
"فایدهی اصلی رجوع به سنت گذشته، پی بردن به تقلبهای رایج است."
چگونه؟
-- مجتبی ، Jul 20, 2007بسیار جالب بود. من مشتاقم موضوعاتی را که در اینجا به طور کلی بحث کرده اید با جزییات دقیق تر بخوانم. آیا در آثار چاپ شده شما این مطالب بحث شده؟ بعضی نکات کلیدی در این گفتار محتاج توضیح بیشتر است، مثلاً: "در این دوره رشد سرمایهداری موجب رونق دین میشود." چطور؟
-- ط.ل ، Jul 20, 2007این مقاله انقدر مطلب مهم دارد که سوالات مختلفی مطرح می کند. مثلاً:
-- ط.ل. ، Jul 20, 2007چه می شود که در آغاز عصر پهلوی حوزۀ علمیه شکل می گیرد؟ ترس از نفوذ بلشویزم؟
ممنون می شوم پاسخ دهید.