Mar 2007


اندیشه انتقادی-برنامه ۶۷

(اقتصاد سیاسی دین–۸)
دین‌فروشی

سنت دینی، پدیده‌ی دین‌فروشی را پنهان نمی‌کند. اشکال تفکر انتقادی سنتی این است که نمی‌بیند دین‌فروشی فقط علامت فساد نیست. دین‌فروشی پدیده‌ای عادی است و از خصلت مبادله‌ای دین برمی‌خیزد. دین یک سرمایه است، در معصومانه‌ترین شکل خود یک سرمایه‌ی عادی فرهنگی.



اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۶

(اقتصاد سیاسی دین– ۷)
مقال دین

حکومت و بازار را بایستی بشناسیم، تا حوزه را بشناسیم. بعید نیست که ابسال به "زنده‌ی بیدار" چنین چیزی گفته باشد و این باعث شده که او سخت از پدیده دین شگفت‌زده شود، از پدیده‌ای که خود را متعالی معرفی می‌کند، اما حقارت سازوکار درونی حوزه‌ی آن دست کمی از هیچ حوزه‌ی زمینی دیگری ندارد.



اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۵

(اقتصاد سیاسی دین – ۶)
دین همچون رابطه و امتیاز

اگر در جامعه‌ی انسانی، مساوات کامل برقرار بود، هیچ معلوم نبود که انسانها دینی می‌داشتند. اگر هم می‌داشتند، از جنس دینی نبود که اینک می‌شناسیم. برای اثبات این امر کافی است یک متن مقدس را برداریم و از آن هر مفهومی را که به نوعی نابرابری اشاره دارد، حذف کنیم. در آخر سر بعید است چیزی از متن باقی بماند که مفهوم باشد و یا بتوان آن را به عنوان متن متعارف دینی بازشناخت.



اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۴

(اقتصاد سیاسی دین – ۵)
ارز ایدئولوژیک

ایدئولوژی تمامیت‌خواه دولتی ظاهرا بازار آزاد سرمایه‌داری را به هم می‌زند، چون قهر دولتی را پشت سر خود دارد. قهر قیمت را بالا می‌برد. ابن خلدون در "مقدمه" برنموده است که با نسل اول که نشد، با نسل دوم می‌شود، معامله را جور کرد. نسل سومی‌ها خودشان یک رکن بازار اند. در ایران این تجربه‌ی ابن‌خلدونی را داریم که آقازاده منعطف‌تر از خود حاج‌آقاست.



اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۳

(اقتصاد سیاسی دین – ۴)
معرفی "اقتصاد سیاسی دین"

همه‌ی شکلهای سرمایه‌‌ی دینی تبدیل‌پذیر به سرمایه‌ی اقتصادی هستند. آنگاه که دین و دولت با هم درآمیخته باشند، این تبدیل‌پذیری توجه ویژه‌ای را برمی‌انگیزد. چنین وضعی اگر در دوران معاصر رخ دهد که سرمایه‌داری یکی از رساترین عنوانهای آن است، دلیلهای بارزتری در دست داریم برای آن که دین-داری را نوعی سرمایه-‌داری تلقی کنیم.



اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۲

(اقتصاد سیاسی دین – ۳)
اقتصاد همچون واقعیت و امکان

اقتصاد در زمینه‌‌ای که هستی‌ای غیراقتصادی دارد، یک امکان برای ساختاربندی و جهت‌دهی است، نه یک هستی فعلیت‌مند اما احیاناً پوشیده. در نگاه انتقادی به بوردیو بر این نکته تأکید می‌شود. از این طریق با واکاست‌گرایی اقتصادی که هر رابطه‌ای را به رابطه‌ی اقتصادی برمی‌گرداند، مخالفت می‌شود و فراتر از آن با دیدی که داد و ستد را الگوی ثابت رابطه‌های انسانی می‌بیند.



اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۱

(اقتصاد سیاسی دین – ۲)
سرمایه‌ی دین

رانت‌خواری را به آقازادگی و پارتی‌بازی نسبت داده‌اند. این مقوله فراتر از این حرفهاست. رانت در اصل ترکیبی است از سه شکل سرمایه‌ی فرهنگی، سرمایه‌ی اجتماعی و سرمایه‌ی نمادین. در یک رانت ممکن است این عامل بر آن عامل بچرخد. در جایی حاج‌آقا بودن مبنای رانت‌خواری می‌شود، در جایی آقازادگی، در جایی حشر و نشر با عده‌ای خاص و در جایی ایفای نقشی همانند نقش خودی‌ها، بی آن که در این کار عمدی باشد. رانت‌خواری ذاتی نظام است. حتا یک منتقد رانت‌خواری در معنای فساد آشکار، ممکن است خود در معنایی ساختاری رانتخوار باشد.



اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۰

(اقتصاد سیاسی دین – ۱)
دین به مثابه سرمایه

دایره‌ی خودی‌ها به تعبیری برپایه‌ی نظریه‌ی سرمایه‌ی پیر بوردیو دایره‌‌ای است که سرمایه‌ی اصلی فرهنگی، اجتماعی و نمادین در آن جمع می‌شود. چون در ایران شرط تعلق به آن دیانت است، دیانت خود به خود شرط سرمایه‌اندوزی‌ شده و بر این قرار است که دین-داری به نحو بارزی نوعی سرمایه-داری می‌شود. سرمایه‌ی دینی را که داشتی، از شانس بیشتری برای دستیابی به سرمایه‌ی اقتصادی برخوردار می‌شوی. بحث مختصری در این باب، محتوای بخش یکم مبحث انتقادی "اقتصاد سیاسی دین" است.