خانه > محمدرضا نیکفر > انديشه انتقادي > دینفروشی | |||
(اقتصاد سیاسی دین–۸) دینفروشیمحمدرضا نيکفرفایل شنیداری اندیشه انتقادی را از اینجا بشنوید. بنابر شهادت ادبیات، مردمانی که در خطهی فرهنگی ما میزیستهاند، بهینگی عرصهی قدرت را در آن میدیدهاند که پادشاهی دادگر و شجاع بر تخت فرمانروایی بنشیند. دینپناهی پادشاه را در درجهی نخست در ترس او از عواقب کردارش میدیدهاند. مشکل در جایی بروز میکرده است که سلطان، عقوبتکننده به نام دین میشده است. آنچه شاه را از آن میترساندند، آنگاه که خود به وسیلهای ترسآور در دست سلطان تبدیل میشد، نظام فکری را به هم میریخت و چارهای نمیماند جز این که تمام ماجرا به ریاکاری نسبت داده شود. ظاهر و باطن فرق گذاشتن میان ظاهر و باطن شگردی است برای درآوردن سلاح دین از دست قدرت، خودکامه خواندن آن و گذاشتن دین حقیقی در برابر آن دینی که قدرت بدان متکی است. از دست خدایی که پشتیبان قدرت است میتوان به خدایی پناه برد که قدرتی برتر دارد و دادگر است. در چارچوب باور به وحدانیت نیز توسل به این خدا علیه آن خدا ممکن است. شاه آرمانی در شاهنامهی فردوسی از شاه آرمانی ایرانیان این توصیف به دست داده شده است: نباشند شاهان ما دین فروش پس از این توصیف این بیت میآید: جز از راستی هر که جوید ز دین دینفروش برپایهی این بیت به نظر میرسد که منظور از دینفروش کسی باشد که از دین چیزی جز راستی طلب میکند. این تفاوتگذاری میان ارزش واقعی دین و دین به مثابه مجاز و ظاهر، سنتی طولانی دارد و نشاندهندهی تواناییای در دین است برای این که از واقعیت خود فراتر رود. اگر دینی با قدرت یکی شود، امکان و انگیزهی فرقگذاری میان حقیقت و مجاز از آن گرفته میشود. مؤمن ظاهراً دیگر نمیتواند از دست آن به خود آن پناه برد. تاریخ نشان داده است که در این حالت نیز راه حلی دینی وجود دار.د: پناه بردن به تفسیری تازه یا کلاً به دینی تازه. خصلت مبادلهای دین در سنت دینی فرقگذار میان دین حقیقی و دین ظاهری میتوان برای دین ارزش مصرفی تصور کرد که در سخن فردوسی پیجویی راستی است و آن گاه که پای ظاهر در میان میآید، آن را کالایی تصور کرد که به فروش گذاشته میشود. (البته کیفیت این کالا به گونهای است، که چون بفروشیمش، از دستش نمیدهیم و بعید نیست هر چه بیشتر بفروشیمش، بر حجم و مقدار موجودی آن در نزد ما افزروده شود. این موضوع را در بخشهای آینده بررسی خواهیم رسید) بر این قرار اگر ما بیاییم و دین را دارای دو بعد مصرفی و مبادلهای بدانیم، چیزی نگفتهایم که مؤمن نتواند با آن همراهی کند. ولی تفاوتی در کار است: دین در تمایزش با اخلاق ناب از یکسو و از سوی دیگر با چیزی چون حکمت، دین است. دین امر اجتماعی است و امر اجتماعی امر باطن نیست. دین به خاطر ارزش مبادلهای آن دین است، و این چیزی است که در آموزهی دینی تصریح نمیشود. در مبادله است که دینی خاص دینی خاص میشود. به خاطر وجود مبادلهای آن است که کسی آن را بیشتر و کسی کمتر دارد. دین اگر فقط مصرف شخصی داشت، میشد شخصا آن را تولید کرد. این کار در دوران ما میسر شده است، تاریخ دینهای رسمی اما تاریخ مقابلهی حاد با تولیدهای معنویِ شخصی و خانگی است. مبادله و معامله سنت دینی، همچنان که از زبان فردوسی شنیدیم، وجود پدیدهی دینفروشی را پنهان نمیکند. اشکال تفکر انتقادی سنتی این است که نمیبیند که دینفروشی فقط علامت فساد نیست. دینفروشی پدیدهای عادی است و از خصلت مبادلهای دین برمیخیزد. دین یک سرمایه است، در معصومانهترین شکل خود یک سرمایهی عادی فرهنگی است. با این سرمایه کالایی تولید میکنیم و آن را میفروشیم. هر چه جامعهای دینیتر باشد و هر چه دینی اجتماعیتر و سیاسیتر باشد، ارزش مبادلهای دین در آن جامعه بارزتر است. دینی را داشتن، به معنای جواز شرکت در معاملات است. ناصرخسرو در این مورد گفته است: سخن از مردم دیندار شنو و آن را در بخشهای آینده موضوع ارزش مصرفی و مبادلهای دین را پی خواهیم گرفت. مطلب پیشین: مقال دین
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
who is the author of this article? I can't find any author listed on the page
-- reza ، Mar 28, 2007-------------------
زمانه: ظاهرا با توجه به اينکه صفحه از آن آقای نيکفر است دبيرسايت نام ايشان را به متن اضافه نکرده است ولی نظر شما رعايت شد
جنابِ نیکفر عزیز!
-- مخلوق ، Mar 31, 2007با سلام!
1. جسارتاً در خطِ نهم از پاراگرافِ مربوط به "خصلتِ مبادله ایِ دین"، یا باید گفت "برخواهیم رسید" یا "بررسی خواهیم کرد/نمود" اما "بررسی خواهیم رسید" گنگ و نادرست بنظر می رسد.
2. من شخصاً سلسله گفتارهایِ "اقتصادِ سیاسی دین" را در ادامه یِ مقاله یِ بدیع "ایمان و تکنیک" ارزیابی می کنم.
در آنجا نیز بحث در حوزه یِ جامعه شناسی سیاسی پیگیری شده بود و در تقریر آنچه شما "مالداریِ مدرنِ اسلامی" نامیدید.
3. تا بدینجا بحثِ شما در این هشت گفتار بنحو مطلوبی پیش رفته است. امیدوارم این سلسله تاملاتِ شما در بابِ این نوع از دینداری که پس از کسبِ قدرتِ مطلقه یِ سیاسی توسطِ فقیهان پدید آمده و نیز تقریر رابطه یِ این دینداریِ مصرف انگار و در عین حال عقلانیت ستیز با استعدادِ خودِ دین جهتِ تسهیل رشدِ چنین دینداریِ پوچ انگارانه ای ادامه یابد.
عمیقاً باور دارم که برنامه یِ شما در رادیو زمانه تحولی فرخنده در گسترش تفکر فلسفی بحساب می آید مشروط بر آنکه جد و جهدِ اندیشه ورزانه یِ تان در این برنامه روندی مستمر و پیگیر داشته باشد.
با سپاسگزاری از شما!
مخلوق
سلام آقای نیکفر
-- قبادی ، Mar 31, 2007ببخشید ایمیل شما را ندارم از این جا مزاحم شدم.
لطفاً من را راهنمایی کنید که برایِ درکِ مفهومِ متافیزیک (به ویژه در مقالهتان "در ضرورتِ تهافت دیگر") چه کتاب (یا کتابهایی) را باید بخوانم. آیا کتابِ مفهومِ متافیزیک نوشتهیِ هایدگر (که در ایران ترجمه شده است) در این باره مفید است؟
با سپاس و درود