May 2009


نگاه نبوی به انتخابات ـ ۵
دایه دایه وقت جنگه

مستند تبلیغاتی احمدی‌نژاد با آه و ناله و مصیبت و روضه‌خوانی و تأثیر‌گذاری فراوان احتمالی پخش شد. فیلم را شمقدری ساخته است و در فیلم از کلیه عناصر احساس برانگیز استفاده شده است. دوستان معتقدند با توجه به عادت مردم به تماشای دائمی فیلم محمد رسول الله مصطفی عقاد، اسم این فیلم «محمود رسول الله» گذاشته شود. البته اشکالاتی هم در فیلم موجود بود که به نظرم باید به آن توجه کرد: برای نمونه، بیشترین هزینه توسط احمدی‌نژاد اعم از فیلم و دی‌وی‌دی و سیب‌زمینی و پرتقال صرف جذب آرای شهرستان‌ها و روستایی‌هایی می‌شود که به‌طور طبیعی به او رأی می‌دهند، و در حقیقت دولت هزینه تبلیغ را صرف کسانی می‌کند که احتمالاً به احمدی‌نژاد رأی می‌دهند.



نگاه نبوی به انتخابات ـ ۴
راج کاپور، پوری فشفشو و فیس‌بوک

نگاه نبوی به انتخابات: الهی بمیرم براش که موقع نطق تلویزیونی‌اش لالمونی گرفته بود، نه ملتی در کار بود که بگه کی خسته است و ملت جواب بدن، دشمن و نه بسیج دانشجویی برای بوی فلانی آمد می‌خواندند. دیروز که نگاه می‌کردم، دیدم انگار تمام آن اعتماد به نفس الکی که احمدی‌نژاد در سازمان ملل داشت، به‌کلی از بین رفته بود و اصلاً دو تا کلمه حرف نمی‌توانست بزند. من فکر کنم یا چشمش زدند یا به‌قول پوری فشفشو، قفلش کردند، حالا کجاش را قفل کردند، نمی‌دانم.



نگاه نبوی به انتخابات ـ ۳
سبزی تو از من، سرخی من از تو

می‌گویند محمود احمدی‌نژاد فکر می‌کند چهارشنبه‌سوری هر هفته است، و فکر می‌کند هر روز چهارشنبه است، سید هم نیست که دیوانگی‌اش را گردن چهارشنبه بیندازیم، با همه این‌ها هر روز جلوی دیوار خانه موسوی (‌همان جایی که فاطی و غلام ماشین سواری می‌کنند و بوق می‌زنند) آتش روشن کرده و با کلهر و جوانفکر و محصولی و زریبافان و چمران از روی آتش می‌پرند و می‌گویند که «سرخی من از تو، سبزی تو از من» موسوی هم هر نیم ساعت از در خانه بیرون می‌آید و روی آتش آب می‌پاشد و به ترکی و به سبک رشید بهبودف می‌گوید: «اده ورمرم، اده ورمرم ورمرم ورمرم ورمرم آی آمان آمان هی!»



خط قرمز کلاه قرمزی کجاست؟

بعضی از این میکروفون‌های خبرگزاری‌ها خیلی خوشگل‌اند، منظورم میکروفونش نیست، منظورم آن ماسماسکی است که روی آن می‌گذارند، زرد و قرمز و آبی و بنفش و‌... بعضی اوقات این‌قدر خوشگل هستند که آدم دلش می‌خواهد گازشان بزند. واقعاً خیلی اوقات من احساس می‌کنم یک دفعه دهان احمدی‌نژاد باز می‌شود و این بچه دائماً گرسنه که از طفولیت سوء تغذیه داشته، میکروفون سی‌ان‌ان و الجزیره را گاز می‌زند و می‌خورد. حالا فرض کنید قورتش هم بدهد و برود توی معده‌اش وسط یک مشت خرما و نان خشک و چای، و میکروفون هم بی‌سیم باشد و صدایش پخش بشود، واقعاً آدم می‌تواند صدای اصلی رئیس جمهور را بشنود.



روزهای انتخابات دهمین رئیس جمهور
نگاه نبوی به انتخابات

نوشتن درباره انتخابات کاری است که قرار است در صفحه نگاه نبوی به انتخابات بیاید. در این صفحه که از امروز تا روز اعلام نتایج انتخابات دایر خواهد بود، برایتان تعریف می‌کنم که در وبگردی و ولگردی‌های انتخاباتی چه چیزهایی را دیده‌ام و چه چیزهایی را شنیدم. شوخی می‌کنیم، با همه، طرف کسی را نمی‌گیریم، اگر هم خواستیم بگیریم گاف نمی‌دهیم کسی بفهمد، موضع‌گیری‌های شخصی‌مان را بیرون این صفحه می‌کنیم. ببین! من چرا دارم هی می‌نویسم می‌رویم و می‌گوییم و می‌کنیم و می‌زنیم؟ چرا خودمان را مثل ناصرالدین شاه جمع می‌بندیم؟ گفتم ناصر‌الدین شاه، خدا رحمتش کند، گفته بود «روبه‌رو بودن به از پهلو بود» این هم شد شعر؟