تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ • چاپ کنید    
اندیشه‌ی انتقادی، برنامه‌ی ۶۲

(اقتصاد سیاسی دین – ۳)

اقتصاد همچون واقعیت و امکان

محمدرضا نیکفر

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

هدیه گرفتن و هدیه دادن چیست؟ فرق آن با خرید و فروش کدام است؟ شما مرا به خانه‌ی خود دعوت می‌کنید، به من شامی می‌دهید، من سپاس گفته و یکی دو هفته بعد متقابلاً شما را به خانه‌ی خود دعوت می‌کنم. رسم جاری این است. خلاف عرف رفتار کرده‌ام، اگر بلافاصله پس از خوردن شام نزد شما بگویم حال که مرا دعوت کردید، من هم شما را دعوت می‌کنم. دعوت متقابل آنگاه به دل می‌نشیند که تصریح نشود، پسندیده آن است که همچون دعوتی مستقل بنماید. به این دلیل ناخوشایند است اگر بگوییم، چون شما فلان مقدار برای عطایتان هزینه کردید، همان قدر یا بیشتر از کرامت ما بهره می‌گیرید.

تصریح و عدم تصریح مبادله
به نظر پیر بوردیو میان دعوت شدن و دعوت کردن و هدیه گرفتن و هدیه دادن معمولاً یک فاصله‌ی زمانی حساب‌شده برقرار است و کاری می‌شود که این یک پاسخ آن یک جلوه نکند، تا معاوضه‌ و مبادله‌ای که صورت می‌گیرد، در پرده بماند. در مورد خرید و فروش چنین نیست. مبادله تصریح می‌شود.

حسابگری
بی‌شک برخی بخشندگی‌ها و ابراز محبتها در پسشان حسابگری‌هایی نهفته است که از ماهیت مبادله‌ای رابطه برمی‌خیزند. اما آیا همه‌ی رابطه‌ها توضیح‌پذیر به‌عنوان مبادله‌ای هستند که بتوان بدان بیان حسابدارانه‌ای داد؟

رابطه‌های انسانی ازنظر بوردیو
به نظر می‌رسد که بوردیو رابطه‌های انسانی را به دو بخش تقسیم می‌کند، یک بخش مبادله‌ای است که تصریح می‌شود از جنس مبادله است، در بخش دیگر مبادله پنهان می‌ماند یا به هر دلیل تصریح نمی‌شود. کل جامعه‌شناسی بوردیو را می‌توانیم تلاشی بدانیم برای بازنمایاندن ساختار و منطق مبادله‌ای ارتباطهای انسانی. او مقوله‌هایی چون سرمایه‌ی نمادین پرورانده تا بتوانیم اقتصاد مخفی عمل‌کننده در پس رابطه‌ها و احساسها را بفهمیم. به او اما می‌توان این انتقاد را کرد که از جنس مبادله بودن یا تبدیل شدن به مبادله را نه چون یک امکان، بلکه یک واقعیت می‌نگرد. کنش متقابل انسانی و خصلت نمادین آن، بدانسان که در میانکنش‌باوری نمادین (symbolic interactionism) مکتب جامعه‌شناسی جرج هربرت مید به بیان درآمده، با یافتن ساختاری مبادله‌ای در نزد بوردیو، دچار یک تنگی معنایی شده و در نتیجه جامعه‌شناسی‌ای پدید آورده که فقط قادر است جنبه‌ای و نوعی از روابط انسانی را بکاود: جنبه و نوع پوشیده یا آشکار بده-بستانی، بهره‌کشانه و سرمایه‌دارانه را.

تاریخیت سرمایه
بوردیو "سرمایه" را به مثابه نیرویی تعریف می‌کند که باعث می‌شود در ارتباطهای انسانی امکانها یکسان نباشند. به نظر او به همین دلیل برخی ارتباطها ناممکن می‌گردند. اما بهتر است پیش از آنکه امکانها به عامل‌های ممکن‌سازی به نام سرمایه برگردانده شوند، از پی امکان خود سرمایه به مثابه نوعی رابطه پرسیده شود. اگر چنین کنیم، هر نایکسانی را به نایکسانی سرمایه‌ای برنمی‌گردانیم. سرمایه به عنوان امکان، هم امکانی وجودی است، یعنی به وجود امکانی برمی‌گردد که باعث می‌شود رابطه‌ا‌ی انسانی با حسابگریِ پوشیده یا آشکارِ بهره‌کشانه پیش برده شود، هم تاریخی است. از آنجایی که سرمایه مقوله‌ای تاریخی است، روا نیست آن را از واژگان دوران سرمایه‌داری برگیریم و از آن همچون مقوله‌ای جهان‌روا و فرازمان استفاده کنیم. نامیدن صاحب یک کارگاه آهنگری در دور‌ه‌ی پیش از سرمایه‌داری به‌عنوانِ سرمایه‌دار، در معنایی بسیار محدود ممکن است صحیح باشد. اگر در چنین موردی کنترل اکید مفهومی صورت نگیرد، نتیجه‌ی کار بدفهمی کامل خواهد بود.

نسبیت و محدودیت نظریه‌سازی
بوردیو یک نظریه‌ی اجتماعی پیش گذاشته است. هر نظریه‌‌ای از جمله هر نظریه‌ی اجتماعی از دیدگاهی خاص به موضوع خود می‌نگرد، چیزهایی را به صورت شفاف می‌بیند، چیزهایی را به صورت مبهم و چیزهایی را اصلا نمی‌یبند، چیزهایی را می‌تواند توضیح دهد و چیزهایی را نمی‌تواند. در مورد مدل و مقوله‌های نظری‌ای که بوردیو عرضه کرده نیز چنین است. مدل او، به عنوان مثال، نمی‌تواند هر آن چیزی را که ابن‌خلدون دیده ببیند. در مورد بوردیو و ماکس وبر نیز چنین است. تمام بار معنایی فرّ‌ه‌مندی (کاریسما) در نزد وبر را نمی‌توان با کمک سرمایه‌ی نمادین بوردیو توضیح داد.

واقعیت و تهدید سرمایه
محدویت در توضیح یک چیز است و اِشکال در توضیح چیز دیگر. یک اِشکال اساسی در نظریه‌ی بوردیو بی‌توجهی به این است که برای رابطه‌های انسانی از جنس مبادله بودن و ماهیتی بهره‌کشانه داشتن نه همواره یک واقعیت، بلکه یک امکان است، یک تهدید است. در نوشته‌های بوردیو از مفهوم سرمایه به شکل تورمی استفاده می‌شود. استفاده‌ی تورمی از مفهوم سرمایه، افزون بر این که مفهوم را بی‌مرز و در نتیجه کنترل‌ناپذیر می‌کند، بار انتقادی آن را نیز زایل می‌کند.

نقد واکاست‌گرایی اقتصادی
توضیح مختصری که داده شد، از دو نظر لازم بود: چون در بحث "اقتصاد سیاسی دین" از دیدگاه‌ها و مقوله‌های بوردیو استفاده می‌کنیم، می‌بایست تصریح می‌شد که این استفاده با دید انتقادی همراه است. نکته‌ی مهمتر این است که اقتصاد در زمینه‌‌ای که هستی‌ای غیراقتصادی دارد، یک امکان برای ساختاربندی و جهت‌دهی است، نه یک هستی فعلیت‌مند احیاناً پوشیده. بنابر این آنچه در اینجا درباره‌ی "اقتصاد سیاسی دین" می‌گوییم، هیچ سنخیتی ندارد با واکاست‌گرایی اقتصادی که هر رابطه‌ای را به رابطه‌ی اقتصادی برمی‌گرداند.

کاسبی دینی
برای یک دین تبدیل شدن به کاسبی یک امکان است. نمی‌توانیم این امکان را به‌عنوان یک واقعیت از مفهوم دین استخراج کنیم. رابطه‌ی دینی یعنی رابطه‌ی مؤمن با مقدس‌هایش و رابطه‌‌ای با بار دینی با همکیش و غیر همکیشش، صرفا به اعتبار این که دینی است، از جنس معاوضه نیست، اما می‌تواند به چنین چیزی تبدیل شود. بویژه در آثار عرفانی عبادتی که به خاطر پاداش صورت گیرد، نامقبول تلقی شده است. در این آثار خدمت به خلق نیز اگر با تظاهر همراه باشد، مذموم شمرده شده است. هدف بررسی‌هایی که ما زیر عنوان "اقتصاد سیاسی دین" صورت می‌دهیم، بررسی امکانِ واقعیت‌یافته‌ی تبدیل دین به کاسبی است. ما در بررسی‌های خود به دین به‌عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی می‌نگریم و کاری نداریم به تبیین‌های ناب آن، که وجودش را از جامعه منتزع می‌کنند.

مطلب پیشین: سرمایه‌ی دین

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بابا جون هر کی دوست دارين اين فايل صوتی رو بذارين ما مرديم از بس گفتيم.

-- رضا ، Mar 5, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)