تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

بچه‌های ایران و اعتراضات سیاسی

س‌.دقتی - لیندا هررا
ترجمه از ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com

ماه‌های پرالتهاب سیاسی و اجتماعی بعد از انتخابات ریاست جمهوری تاثیرات مختلف و در بیش‌تر اوقات مخربی بر روی جوانان و به‌ویژه کودکان ایرانی گذاشته است.

پدیده‌ایی که باید به‌عنوان یکی از رنگ‌های اصلی رنگین‌کمان عاطفی در شرائط حساس کنونی مورد توجه قرار بگیرد.

نوجوانان از لایه‌های جمعیتی هستند که در تظاهرات ضدحکومتی نقش فعال دارند. به‌همان نسبت نیز نوجوانان ایرانی نیز هستند که به‌عنوان بسیجی در مقابل معترضین ماه‌های اخیر ایستاده‌اند ولی در این میان، جنبش سبز بیش از هر پدیده دیگری در حال ساختن دنیای ذهنی کودکان و نوجوانان ایرانی می‌باشد.


در این روزها، اغلب بزرگ‌سالان با این‌گونه نقل‌قول‌ها از زبان‌ دانش‌آموزان روبه‌رو می‌شوند که حکایت‌کننده تنشی است که در این قشر سنی وجود دارد:

«من به هم‌کلاسی‌هایم نمی‌گویم که جزو سبزها هستم، می‌ترسم به آن‌ها بگویم در این باره چه فکر می‌کنم»

«یک هم‌کلاسی دارم که از سبزها نیست و من متنفرم از این‌که در کنارش بنشینم. به معلمم گفتم که مرا جای دیگری بنشاند»

«از وقتی که شاهد تظاهرات بودم و از زمانی که آن‌همه بسیجی را دیدم بعد از آن دیگر نمی‌ترسم»

«من از شنیدن اخبار خسته شدم. نمی‌توانیم برای یک روز هم شده کمی تفریح داشته باشیم»


به همان اندازه که جوانان در اعتراضات خیابانی نقشی فعال داشتند؛ همان اندازه نیز زیر ذره‌‌بین پلیس و نیروهای امنیتی هستند.

واکنش سریع موج مخالفت در بعد از انتخابات، باعث شد که در ابتدای مخالفت‌های آشکار خیابانی، حکومت سخت‌گیر و خشن سرآسیمه و متزلزل گردد؛ ولی بعد از مدتی به ضرب خشونت تمام و کمال قادر به جمع‌اوری و تمرکز وسایل پرقدرت سرکوب خود شده و به شناسایی و بازداشت مردم مبادرت ورزیدند.

تصاویر صدها جوان ونوجوان شناسایی شده و تحت تعقیب، توسط مدیران و ناظمان در مدارس سراسر کشور توزیع شده است.


تصاویر صدها جوان ونوجوان شناسایی شده و تحت تعقیب، توسط مدیران و ناظمان در مدارس سراسر کشور توزیع شده است

دانش‌آموزان دوره راهنمایی بعضی از مدارس تهران را برای گردش علمی «عبرت» به موزه‌هایی که قبلا از شکنجه‌گاه‌های دوره پهلوی بود بردند تا بچه‌ها را از عاقبت رودررویی با حکومت بترسانند.

آرش رحمانی و علی زمانی دو جوانی هستند که هر چند قبل از انتخابات و تظاهرات وسیع ضددولتی دستگیر شده‌اند ولی در حین هیاهو و آشوب سیاسی کنونی به اعدام محکوم شده‌اند و بلافاصله حکم را برای آن‌ها اجرا کردند.

اعدام آن‌ها نمونه دیگری ازتزریق ترس و وحشت است که توسط رژیم در بین جوانان و نوجوانان ایرانی دامن زده شده است.

تاثیر روحی و روانی بگیر و ببندهای قصاوتمندانه رژیم برای نسل جوانی که خواستند صدای اعتراض خود را به گوش زمام‌داران برسانند بسیار زیاد است.

لیست‌های عریض از اسامی بازداشت شد‌گان در تمام اقشار اجتماعی هرروزه منتشر می‌شود.

ترس و دلهره ناشی از عدم امنیت و مصونیت در نسل‌های جوان‌تر تاثیر عمیق‌تری گذاشته است.

بچه‌‌های ایرانی در حال بزرگ شدن هستند و در طی شرکت در تظاهرات (به ذم حکومت) غیرقانونی و در تجربه بسیار شخصی، شاهد مستقیم خشونت غیرانسانی و نا‌عادلانه بودن، آن‌ها را به شدت سیاسی خواهد کرد.

حضور و توجه رو‌به‌رشد نوجوانان و جوانان به فعالیت‌های سیاسی و درگیر شدن آن‌ها با پدیده‌های پیرامونی آن نظیر ضرب و جرح، زندانی شدن و محرومیت‌های اجتماعی ناشی از آن، دیر یا زود باید توجه حامیان جامعه مدنی ایران را به خود جلب کند.


دانش‌آموزان دوره راهنمایی بعضی از مدارس تهران را برای گردش علمی «عبرت» به موزه‌هایی که قبلا از شکنجه‌گاه‌های دوره پهلوی بود بردند تا بچه‌ها را از عاقبت رودررویی با حکومت بترسانند

ناگفته نماند که با همه محدودیت‌های موجود در کشور، جمع کوچکی از سازمان‌های غیرانتفاعی و غیردولتی هنوز در ایران مشغول کار و تحقبق در زمینه مشکلات و بحران‌های مربوط به گروه سنی بسیار جوان هستند و «انجمن دفاع از حق کودکان» به سرپرستی برنده جایزه صلح جهان خانم شیرین عبادی از جمله آن‌ها می‌باشد.

با بحرانی‌تر شدن تنش‌های سیاسی بیم آن می‌رود که باقیمانده موسسات اجتماعی که تمرکز خود را بر روی بهبود و یا ترمیم شرائط زیستی کودکان ایران اختصاص داده‌اند نیز از ادامه فعالیت‌های‌شان محروم گردند.



برگرفته از:
Linda Herrera and S Deghati, The children of Iran: lives in tumult،19 February 2010, Open Democracy
S Deghati is a child-rights advocate, based in Iran

Linda Herrera is senior lecturer in international development at the International Institute of Social Studies (ISS)

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

به نکته ایی بسیار اساسی در این مقاله اشاره شده است. به امید آنکه صاحب نظران و متخصصین به این نوع موضوعات توجه بیشتری نمایند. جنبش و رنسانس سبز برخوردش با هنجارها و ناهنجاریها فرصت طلبانه و ماکیاویلیستی نیست و قرار وجودی آن در شفافیت و دقت انسان مدارانه آن نهفته است. از هیچ گروه و قشر ایرانی نباید نا آگاهانه و ناخودآگاهانه سو اسنفاده کرد.

-- سیما ، Feb 24, 2010

طرفداران جنبش سبز یکی از شرط های پیروزی شان در این نهفته است که به درک کاملتری از رفتار و دلایل بدنه اصلی بسیج که از اقشار محروم ایران یارگیری می گردند داشته باشند. جنبش سبز با تنفر راه به حایی نخواهد برد.
در وب سایت دنباله یکی از اعضا لینک پیشنهادی داده شده بود برای جایگزینی و انتساب جوکهای رشتی و ترکی به بسیجیها...

-- b-parizi ، Feb 24, 2010

جناب ب- پاریزی
هنوز نه به داریم و نه به غار و دارند جوب تو آستین ما می کنند اونوقت شما دم از حمایت از بسیجیها می زنید! مگه نمیبینید چه جنایتهایی دارند می کنند.
افسوس...

-- بدون نام ، Feb 24, 2010

تنها دلیلی که مرا به سیاست کشاند احساسی بود که حرکت سبز ایران در من ایجاد کرد. من همیشه طرفدار مدارا با همه حوادث و اتفاقات زندگی و آدمها بودم و فکر می کنم و امیدوار هستم که اصلاح طلبان هم اهل مدارا باشند. تاکنون که اینطوری بوده و خشم و نفرت کور نداشتند.

-- داریوش ، Feb 24, 2010

به امید سرنگونی هر چه زودتر رژیم ضد بشری خامنه ای که پایان دردهای همه اقشار میهن خواهد بود.

-- انقلاب سبز ، Feb 24, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



آرشیو ماهانه