تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با مرتضی شمس، روزنامه‌نگار و کارشناس ورزش در تهران

«هر موفقیتی در ورزش ایران، عروس هزارداماد است»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

مشعل بازی‌های آسیایی گوانگجوی چین، روز شنبه ۲۷ نوامبر با مراسم اختتامیه خاموش شد تا چهارسال دیگر در شهر اینچه اون در کره جنوبی، میزبان هفدهمین دوره‌ی این رقابت‌ها روشن شود.

Download it Here!

در این دوره سه رکورد جهانی و ۱۰۳ رکورد قاره‌ای شکسته شد. هم‌چنین بهترین ورزشکار بازی‌ها لین‌دان، برنده‌ی انفرادی بدمینتون مردان از چین شناخته شد.

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، چینی‌ها با رکورد ۴۱۶ مدال در مجموع و ۱۹۹ طلا، ملت نخست آسیا در تابلوی مدال‌ها شدند.


دو قدرت دیگر آسیا، کره جنوبی و ژاپن، دوم و سوم شدند. در پی این سه قدرت بزرگ ورزش آسیا، ایران با ۵۹ مدال در مجموع و۲۰ مدال طلا در مکان چهارم ایستاد. این تعداد مدال، در دوران جمهوری اسلامی بی‌سابقه بود.

رکورددار تعداد مدال‌های ورزشکاران ایران در بازی‌های المپیک آسیایی به سال ۱۹۷۴ برمی‌گردد که تهران میزبان ملت‌های آسیا بود و در پایان با ۳۶ مدال طلا و در مجموع ۸۱ مدال ملت دوم آسیا پس از ژاپن شد. در آن دوره چین که برای نخستین‌بار به این بازی‌ها وارد شده بود، سوم شد.

بیشتر مدال‌های ایران در بازی‌های آسیایی گوانگجو در رشته‌های انفرادی به‌دست آمد که تکواندو با ۹ مدال و کشتی فرنگی با چهار مدال طلا سرآمد دیگر رشته‌ها بودند، اما مدال طلایی که بیش از همه مورد توجه قرار گرفت، از آن خدیجه‌ آزادپور در رشته‌ی رزمی «ووشو» بود: نخستین طلای زنان ایران در بازی‌های آسیایی.

نخستین دختر طلایی ایران چهره‌ی خبرساز کاروان ایران هم شد. او پس از بازگشت به ایران براساس قولی که رئیس سازمان تربیت بدنی داده بود، باید صاحب خانه می‌شد، اما در مصاحبه‌ای با یک سایت ورزشی در تهران گفت نه تنها خانه‌ای به او ندادند، بلکه گفتند فقط به ورزشکاران متاهل خانه می‌دهیم. شوهر کن تا خانه بگیری.

با مرتضی شمس، روزنامه‌نگار و کارشناس ورزش در تهران این پرسش را در میان می‌گذارم: آیا تعداد ۵۹ مدال ایرانی‌ها در بازی‌های گوانگجو نشان‌دهنده‌ی رشد ورزش در این سال‌هاست یا تنها استعداد و تلاش فردی ورزشکاران ایران در این میان نقش دارد؟

اگر به لحاظ کمی نگاه کنیم، به‌خودی خود حکایت از رشد ورزش دارد، ولی به واقع این چنین نیست. زیرا ما در دوره‌‌های قبلی با تعداد نفرات کمتری به این مسابقات می‌رفتیم و قاعدتاً شانس کمتری برای کسب مدال داشتیم، ولی در دوره‌ی شانزدهم من فکر می‌کنم که یک رنسانس در اعزام تیم‌های ورزشی ما به المپیک آسیایی صورت گرفت. اولاً به لحاظ کمی ما بالای ۳۸۰ ورزشکار را به این رقابت‌ها اعزام کردیم که در طول تاریخ ورزش کشورمان بی‌سابقه بود.

نکته‌ی مهم‌تر این که ما برای نخستین‌بار به بانوان ورزشکارمان بها دادیم و در ورزش‌هایی که این ورزشکاران به دلیل محدودیت حجاب می‌توانستند شرکت کنند، آنها را گسیل داشتیم و خوشبختانه نه تنها برای کشور ما افتخارآفرینی کردند، بلکه من فکر می‌کنم بار روانی بسیار مثبتی هم برای دیگر ورزشکاران ما ایجاد کردند. شما توجه کنید که در کاروان ایران، اولین مدال طلای آسیایی را در دوره‌ی شانزدهم یک ورزشکار زن گرفت و این‌ها همه ازجمله عواملی بود که کمک کرد. درواقع این تشویق‌ها انگیزه‌ای هم برای ورزشکاران به‌وجود آورد و همه‌چیز دست به دست هم داد تا ایران بعد از مدت‌ها به سکوی چهارم آسیا و در رقابتی بسیار نزدیک به قزاقستان برسد. ایران به لطف دو مدال طلای بیشتر بالاتر از قزاقستان ایستاد.


فوتبال و کشتی آزاد بسیار پایین‌تر از انتظار کارشناسان این عرصه ظاهر شدند. چرا؟

در خصوص کشتی آزاد که من چندان صلاحیتی ندارم که به لحاظ فنی درباره‌ی آن بحث کنم. ولی آن‌چه کم و بیش شنیده‌ام این بود که تبعیض‌هایی در حوزه‌ی تیم ملی کشتی آزاد بوده است. مسابقه‌های انتخابی را برگزار کرده‌اند، ولی بعد ازانجام مسابقه‌های انتخابی مجدداً روی به انتصاب آوردند و در واقع کادر فنی تصمیم‌گیرنده‌ی این بوده که چه کسانی پیراهن یا دو بنده‌ی تیم ملی را بپوشند. به‌هرحال مسائلی از این دست باعث شده بود که کشتی آزاد ما مثل یکی دو سال گذشته در زیر سایه‌ی کشتی فرنگی بماند و تحت‌الشعاع افتخارآفرینی کشتی فرنگی باشد.

در فوتبال اما به نظر من ایران شانس بسیار کمی برای رفتن به المپیک ۲۰۱۲ لندن دارد. زیرا ما در بازی‌های المپیک آسیایی هم یک فرصت بسیار گرانبها را از دست دادیم. یعنی نه تیم جوانی را فرستادیم و نه موفق به کسب مدال شدیم. از سهمیه‌ی سه بازیکن بزرگ سال استفاده کردیم و در این مسابقات حاضر شدیم. ما فقط دو بازی به نسبت سنگین در این مسابقه‌ها انجام دادیم که هر دوی آنها را واگذار کردیم. در بازی‌های مقدماتی، که سه بازی بود و بسیار سبک، تنها به پیروزی رسیدیم. اینها مؤید این است که فوتبال به تأسی از دگر تیم‌هایش در رده‌های مختلف، مثل نوجوانان و جوانان، هیچ راه درستی را در پیش رو ندارد و به نظر من یکی از ناامیدترین تیم‌های امید فوتبال کشور ما محسوب می‌شود. من شانس بسیار اندکی را برای این تیم در راهیابی به المپیک ۲۰۱۲ لندن قائل هستم.

در این بازی‌های آسیایی بیشتر مدال‌های ایران از رشته‌های انفرادی بود. چرا تیم‌های گروهی ایران مثل بسکتبال و والیبال و همین فوتبال، که از آنها انتظار زیادی می‌رفت، نتوانستند کاری انجام دهند. البته هندبال و والیبال به فینال رسیدند و مدال نقره گرفتند.

من برای پاسخ به این سئوال در واقع شما را بازگشت می‌دهم به همان سئوال ابتدایی‌تان در خصوص این که آیا ورزش واقعاً در این کشور رشد کرده و تعمیم یافته است یا نه؟ ببینید اینها تمام مؤید همین عدم رشد ورزش است. ما اگر در ورزش رشد کرده بودیم، باید در کارهای تیمی متبلور می‌شد، باید تیم‌های ورزشی ما به توفق می‌رسیدند و استیلا و برتری خودشان را نسبت به دیگر رقبای‌شان نشان می‌دادند.

نه، ما ورزش‌مان همچنان متکی بر تک‌ ستاره‌هایش است و متکی بر درخشش‌هایی آنی که در ورزش کشور مثل یک آذرخش پیدا می‌شوند و بسیارهم زود نابود می‌شوند و از بین می‌روند. اگر ما امسال موفق شدیم ۲۰ مدال طلا بگیریم یا در مجموع ۵۹ مدال به‌دست آوریم دلایل خاص خود را دارد. شما اگر به کارنامه‌ی کاروان ورزشی ما دقت کنید، می‌بینید که اکثراً در ورزش‌های انفرادی موفق بوده‌اند و درخشش همان تک ستاره‌هایی که داشته‌ایم.


تمام اینها به نظر من مؤید این است که ما هنوز ورزش را به صورت تیمی و به صورت واقعی آن درک نکردیم و برای پیشرفت و تعمیم آن هیچ اقدامی صورت نگرفته است. این‌که بچه‌های ما روحیه‌ی تیمی نداشته باشند، این که نتوانند در قالب یک تیم همصدا و همنفس و همدل باشند، از مشکلاتی بوده که سال‌هاست گریبان ورزش ما را گرفته و ما همچنان منتظر تک‌مدال‌های ورزش هستیم تا این ستاره‌ها بتوانند برای ما جایگاهی دست و پا کنند.

پرسش دیگر این است که این روزها همه‌جا صحبت از خدیجه آزادپور است. زنی که نامش را به‌عنوان نخستین زن طلایی ایران در بازی‌های آسیایی به ثبت رسانده و پیش از اعزام به بازی‌ها به او وعده داده بودند که در صورت گرفتن مدال طلا کلید آپارتمان را در همان فرودگاه به او اهدا می‌کنند. او در مصاحبه‌ای گفته است که- پس از بازگشت به او گفتند تنها در صورتی که شوهر کنی، به تو خانه می‌دهیم. او گفته من تلاش‌های زیادی کردم تا به مدال طلا برسم و من ورزشکاری مستأجر هستم و می‌خواهم با خیال راحت‌تری در تمرین‌ها حاضر شوم. در این مورد در میان مردم ایران چه مسائلی مطرح می‌شود؟

به مسئله‌ی بسیار مهمی اشاره کردید. من به واقع شاهدم از روزی که ایشان این مصاحبه را انجام دادند، نقل محافل ورزشی هستند و در کوچه و خیابان از این بی‌انصافی که در خصوص این خانم روا داشته شده است صحبت می‌شود. هرچند که من شنیدم مسئولین ارشد ورزشی این مسئله را تکذیب کرده‌اند. اما من فکر می‌کنم حتی اندیشیدن به این تز و این برنامه خودش گناه بود.

ما انتظار داشتیم در شرایطی که کاروان ما در حسرت مدال طلا می‌سوخت، وقتی ایشان در گوانگجو مدال طلا گرفت، ایشان پاداش ویژه‌تری نسبت به مابقی بگیرند. یا حداقل به نوعی باید قدرشناسی خودمان را به این خانم و ورزش بانوان کشورمان نشان می‌دادیم که جور خیلی از آقایان را کشیدند و برای نخستین بار در طول تاریخ ورزش ایران، بعد از انقلاب اسلامی، موفق شدند در یک تورنمنت آسیایی مدال طلا بگیرند.

همان طور که اشاره شد و همان طور که خود ایشان در مصاحبه مطرح کردند، اهدای آپارتمان را منوط به متأهل بودن ایشان کردند و به قول معروف سنگ بزرگی بود به علامت نزدن. زیرا ورزشکارها معمولاً در این مقطع سنی، یعنی موقعی که در سنین قهرمانی قرار دارند، بعضاً ورزشکاران مجردی هستند؛ حالا چه خانم و چه آقا. معمولاً این ورزشکاران پس از پایان دوران قهرمانی‌شان تشکیل زندگی می‌دهند. اگر به ایشان می‌گفتند آپارتمان به شما تعلق نمی‌گیرد، من فکر می‌کنم خیلی منطقی‌تر و راحت‌تر بود تا این که به بهانه‌ی تجرد ایشان بخواهند مانع از اهدای آپارتمان به این خانم شوند.


به‌هرحال این اتفاقی بود که افتاد و امیدوارم با تاکید بر این‌که تکذیب شده است با دلجویی از این خانم حق ایشان را به وی اهدا کنند و به این ترتیب بدبینی و این نگاه تلخی که الان جامعه‌ی ورزشی کشور نسبت به مسئولین ورزش پیدا کرده‌اند را از بین ببرند.

آخرین پرسشم درباره‌ی همین مسئولین ورزش است که شما به آنها اشاره کردید. واکنش آنها به ۵۹ مدال و حضور موفق کاروان ورزش ایران در این بازی‌های آسیایی چه بود؟

در ایران و در ورزش ایران شکست بچه‌‌ی یتیم است، اما پیروزی عروس هزارداماد است. در شرایطی که الان ناکامی فوتبال ملی ما دل خیلی‌ها را به درد آورده است، هیچ کس حاضر نیست در خصوص آن حرفی بزند، اما کسب ۵۹ مدال یا در رأس آن کسب ۲۰ مدال طلا در المپیک گوانگجو کار را به جایی رسانده است که دو مسئول پیشین و فعلی ورزش کشور نسبت به آن جبهه‌گیری کنند و هرکدام سنگ خودشان را در کسب این پیروزی‌ها به سینه بزنند.

آقای سعیدلو، رئیس فعلی سازمان تربیت بدنی، در اظهار نظری اعلام کرده بودند که من وقتی به سازمان تربیت بدنی آمدم، یعنی چیزی حدود یکسال و نیم پیش، ۲۴ سرپرست فدراسیون و فدراسیونی بحران‌‌زده داشتم. اگر امروز این فدراسیون توانسته است مقام به دست آورد و مدال طلا کسب کند، به دلیل برنامه‌ریزی‌ها و تلاش من بوده است.

از آن سوی میدان هم جالب است بدانید که آقای علی‌آبادی، رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی و رئیس فعلی کمیته‌ی ملی المپیک ایران اعلام کرده است که این جزو برنامه‌های چهارساله‌ی من بوده و من چهارسال پیش، یعنی در اولین سال حضور در سازمان تربیت بدنی، کسب مقام چهارم را در بازی‌های گوانگجو آسیا اعلام و نشانه‌گذاری کرده بودم. متأسفانه این تنش‌ها این روزها زیاد شده و همان طور که گفتم پیروزی ورزش در ایران عروس هزارداماد است و قطعاً از این به بعد هم ما باید شاهد این تنش‌ها و برخوردها باشیم. هرکدام می‌خواهند با گرفتن عکس یادگاری در کنار این پیروزی‌ها برای خودشان موقعیتی دست و پا کنند و در واقع از امتیازات آن بهره ببرند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



موضوعات