خانه > ورزش زمانه > فوتبال > «فدراسیون فوتبال یک سازمان ورشکسته است» | |||
«فدراسیون فوتبال یک سازمان ورشکسته است»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com۳۸ روز به گشایش جام جهانی فوتفوتبال ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی باقی است و لیگهای مهم فوتبال اروپا روزهای پرهیجانی را برای شناخت قهرمان خود میگذرانند.
در انگلیس چلسی و منچستریونایتد، همچنان در رقابتهای قهرمانی امسال قرار دارند. آبیهای لندنی با پیروزی روی زمین لیورپول، دوبرصفر، همچنان یک امتیاز بیشتر از منچستر یونایتد دارند.
چلسی، برای قهرمانی در آخرین روز، یکشنبهی آینده، باید تیم ضعیف ویگان را شکست دهد. قرمزهای منچستری به معجزه فکر میکنند. در ایتالیا مثل انگلیس و اسپانیا، قهرمانی امسال بهروزهای پایانی کشانده شده است. سهروز به پایان، اینترمیلان با پیروزی بر لاتزیو در ورزشگاه المپیک رُم، دو امتیاز برتریاش را نسبت به رُمها حفظ کرده است. در اسپانیا بارسلون پس از حذف از لیگ قهرمانان، فقط به قهرمانی لالیگا فکر میکند. بارسا، چهار بر یک، ویلارئال را برد و حالا یک امتیاز برتریاش را در سهروز مانده به پایان قهرمانی، به رئال مادرید حفظ کرده است. رئال در برابر اوساسونا، با دو بازیکن ملیپوش ایرانیاش، جواد نکونام و مسعود شجاعی، تا یک دقیقه به پایان، دو بر دو مساوی بود که سپس سباستین رونالدو، در آخرین دقیقه، این تیم را نجات داد: پیروزی سه بر دو. در آلمان بایرمونیخ قهرمان پیشهنگام شد، با پیروزی سه بر یک، برابر بوخوم، تیم وحید هاشمیان و شکست شالکه روی زمینش از برمن. بیستودومین قهرمانی آلمان در تاریخ بایرمونیخ که باید روز ۲۲ ماه مه در فینال لیگ قهرمانان با اینترمیلان مبارزه کند.
در فوتبال ایران اما، در حالی که قهرمانی امسال سپاهان مسلم شده است، نمایندگان کنفدراسیون فوتبال آسیا برای ارزیابی وضعیت باشگاههای لیگ برتری که در سهمیهبندی آیندهی لیگ قهرمانان آسیا سرنوشتساز است، به ایران رفتند. با آقای احمد طوسی کارشناس فوتبال، استاد دانشگاه در کالیفرنیا و مربی پیشین تیم ملی و صنعت نفت آبادان، این پرسش را مطرح میکنم که آیا باشگاههای کنونی لیگ برتری فوتبال ایران با معیارهای باشگاههای بینالمللی، آنطور که در اروپا و دیگر کشورهایی که صاحب فوتبال هستند وجود دارد، همخوانی دارند؟ من مطمئنم که برای هیچکس تردیدی نیست که ورزش، یک باور علمی است. متاسفانه ورزش ما با همهی تحصیلکردههای ریز و درشت علمیاش که علمشان کاذب و مدارکشان هم زینتی است، و اغلب برتریهای کاذبشان به آنجا کشیده شده که باشگاههای ما به باشگاههای بیریشه، بیبرنامه و بیسازمان تبدیل شدهاند. بیتردید مشکل کنونی باشگاههای ما دولتی بودن آنها است. آنها به پشتوانهی ترزیق پولهای کلان دولتی، رنگ و رویی گرفتهاند، اما وقتی بحران مالی گریبانگیر همهجای دنیا است، این مشکل هر روز و روزبهروز بیشتر دارد خودش را نشان میدهد. اغلب این باشگاهها در ایران وابسته به سازمانهای دولتی هستند. آنها بیآن که ریشهای داشته باشند، همه در دل سازمان تربیت بدنی برای گروگانگیری سازمان تربیت مدنی جا داده شدهاند و اغلب به علت نالایق بودن مدیران دولتی، که همهشان میدانند تنها چند صباحی در راس این باشگاهها خواهند بود، هرگز دارای سازمان و تشکیلاتی نیستند. باشگاههای بدون زمین، بدون تاسیسات ورزشی که همواره هم شبه ورشکستگی مالی و ارقام نجومی بدهی گریبانگیر آنهاست و اغلب آنها در انتظار واریزشدن پول بههر طریقی از طرف دولت هستند. امروز ورزش و اغلب این باشگاهها در تمامی دنیا، چه در اروپا و ... برای مثال در همین فرانسه، لیون را ببینید یا در اسپانیا، باشگاههایی مثل رئال مادرید و بارسلون را اگر ببینید، یا در همین آمریکا تیمی مثل تیم گالکسی در کالیفرنیا را ببینید که چگونه روزبهروز به قدرت مالی خودشان اضافه میکنند، ولی اغلب در فوتبال ما، در مملکت ما، این باشگاهها ورشکسته شدهاند. شما نگاه کنید، باشگاههایی مثل استقلال، پرسپولیس و یا حتی تراکتورسازی با چیزی حدود ۸۰ـ ۷۰ هزار تماشاگر هنوز هیچ جایی برای تمرین ندارند. بارها و بارها کلنگ تاسیس باشگاهی مثل پرسپولیس و استقلال بر زمین زده شده است. در پی این دهسال گذشته شاید ده بار این کار انجام شده، اما هنوز هیچ آجری بر آجر دیگر گذاشته نشده است. این صحبت شما من را یاد صحبت آقای ریگان، رئیس جمهور سابق آمریکا میاندازد که گفته بود: بدهیهای دولتی بیاهمیتاند، وگرنه این باشگاهها تا بهحال بایستی درشان بسته میشد، زیرا ورشکستهاند.
همانطور که شما اشاره کردید باشگاههایی هستند بدون امکانات، مثلاً یکی از باشگاههای بسیار پرطرفدار در لیگ برتر که در حال حاضر اصلاً هیئت مدیره ندارند. باشگاه دیگر که باز شما اشاره کردید، حتی زمین تمرین ندارد. کنفدراسیون فوتبال آسیا در بازدید از این باشگاههای ایران، چه چیزی را میخواهد ارزیابی کند؟ تاسیسات، یک مدیریت معقول، یک سازمان اداری خوب. چیزهایی که وجود ندارند دیگر. اگر نگاه کنید میبینید اغلب باشگاههای ما حتی از داشتن زمین تمرین محرومند. مهمترین عامل برای ایجاد یک تحول تازه، وجود انگیزههای اخلاقی است. هر قدرتی برای ایجاد تحول و اجرای طرحهای تازه احتیاج به استفاده از انگیزههای اخلاقی جدا از سازشهای گوناگون دارد. بدون هیچ تردیدی انگیزههای اخلاقی، عامل مهم یک وجدان اجتماعی در افراد هستند. این مدیرانی که هر روز جابهجا میشوند، به فکر چیزی جز پول نیستند، آنهم در همان دو یا سهروزی که در آن تیم هاهستند. آنها نه تنها هدفی نمیشناسند، نه تنها در آنها از انگیزهی اخلاقی نشانهای نیست، بلکه برخیشان آدمهایی خودپرست، سازشکار، فاقد بسیاری از نشانههای تحول اخلاقی هستند و این است که آنجا حرکت جدیدی شکل نمیگیرد. فراموش نکنیم که در راس بیشتر این باشگاهها سردارهای به جنگ نرفتهای هستند که هنوز مشخص نشده است چگونه در قلمرو ورزش سردار شدهاند؟ اینها شکمگندهها، تنپرورها و پرخورهایی هستند که هیچوقت جلوی آیینه نایستادهاند تا به خودشان بنگرند. بهطور مثال نگاه کنید به باشگاهی مثل استیل آذین. درست است که قدرت را هیچوقت نمیتوان با ثروت اندازه گرفت، اما آقای هدایتی و استیل آذین ثروتش را آورده است تا به قدرت برسد. غافل از این که با یک باشگاه بیریشه و بیتاریخ، حتی با علی پروین، با کریمی، با مهدویکیا یا حتی با خود استیلی که این روزها برکنار شده، پرسپولیسی وجود ندارد. چیزی که ما به آن اهمیت میدهیم، این است که درد آقای هدایتی این است که حتی با پرداختن همهی این پولها حتی به پرسپولیس، مردم او را نمیپذیرند، مردم این آدمها را قبول ندارند. شما نگاه که کنید متوجه میشوید وقتی تیم استیل آذین در برابر پرسپولیس بازی میکند، آقای کریمی خشم خودش را نشان میدهد. او حتی با گلی که به پرسپولیس میزند، پیراهنش را درمیآورد و میگوید: من یک پرسپولیسیام! اینها را من از نظر روانی کندوکاو کردم. اینها را باید دید که چرا آنها از این خشونتها، از این انزجارها و از این سلامت فکری به دور هستند. ما باید ببینیم که چه میخواهیم بکنیم و کجا میخواهیم برویم؟ در حرفهای اغلب این آدمهایی که در عرصهی باشگاه هستند، صداقت وجود ندارد. آدمهایی را هم که بهعنوان مربی میآورند، فقط بر اساس بده و بستان است. فقط این است که چگونه پول بیشتری به جیب خودشان برسند، چه جوری به باند خودشان و به حمایت خودشان اضافه کنند. اغلب وقتی حرفهای آنها را در روزنامهها میخوانید و در تلویزیون گوش میکنید، بیشتر حرفهای یکنواختی هستند که تا ناف شما را هم میسوزانند. آقای طوسی بههرحال باشگاهها در همهی دنیا پایههای تیم ملی فوتبال هر کشوری را تشکیل میدهند. فکر میکنید مسئلهی حذف تیم ملی فوتبال ایران از جام جهانی، با وجود این که آسانترین راه را برای رفتن به جام جهانی داشت، چه تاثیر منفیای در فوتبال ایران خواهد گذاشت؟ این چیزی است که آقای کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال آن را باور ندارد. خود فدراسیون فوتبال الان یک سازمان ورشکسته است. یعنی خودشان اعلام میکنند که در صندوقشان پولی ندارند. ولی آن چیزی که اهمیت دارد این است که ما بدانیم با حضور ایران در جام جهانی، جدا از این که فوتبال ایران بسیار در سطح جهانی مطرح میشد، جوانهای بسیاری را هم میشد از این طریق تشویق کرد که به ورزش روی بیاورند. حالا ما این امکان را نداریم و مردم در انتظار چنین چیزی نیستند، اما باید این موضوع را فهمید و به این پرسش پاسخ داد که چرا آقای رئیس فدراسیون یا آقای کفاشیان که سالها، سی سال است در راس سازمانهای مختلف ورزشی بودهاند، در این هشتساله هیچ گونه نگرانی از خود دربارهی این مسئله نشان نمیدهند؟ باور کنید حذف تیم ایران بسیار برای ما ضربهزننده بوده است. فوتبال ایران شایستهی رهبرانی بهتر از کسانی است که در طی سالهای اخیر آن را اداره کردهاند. آنها کاملاً در طی این سالها بیکفایتی خودشان را نشان دادهاند و حذف تیم ایران هم جدا از این مسئله نیست. وقتی ما به عربها باختیم، آقای دایی در میان ناباوری همه تعویض شد. چیزی که نباید انجام میشد. بههرحال اگر قرار است ما چیزی یاد بگیریم، یکیاش این است که بهتر بود آقای دایی که مردی برای تمام فصول است، همان جا تثبیت میشد و کار خودش را ادامه میداد. نه این که با یک باخت او را حذف کنند. آنها میخواستند شکست را به گردن کس دیگری بیندازند و دیواری کوتاهتر از دیوار علی دایی پیدا نکردند. این مشکل ایجاد میکرد و هنوزهم مشکل است. یا بهعنوان نمونه آمدن آقای قطبی هم هیچ مشکلی را حل نکرد. گرچه تاریخ قضاوت خودش را در مورد او خواهد کرد، اما ایشان هر روز با سر و صدای تازه به مشکلات اضافه میکند، به جای این که از مشکلات فوتبال ایران کم کند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
با ادب و احترام
-- رضا بایگان ، May 4, 2010دو سال پیش در زمستان رفتم ترکیه برای مرخضی
در یک هتل پنج ستاره
سفر ارزان بود چون فصل توریست نبود
چندنکته جالب در این سفر یافتم
اول اینک دولت ترکیه برای هر مسافر در یک هفته ۵۰۰ دلار
به هتل ها می دهد تا ارزان باشند و مسافر بیاید
دوم اینکه آن هتل زنجیره ای بود و در ساحل دریای انتالیا
پنج شعبه داشت که یکی از انها ان بود که ما در ان ساکن بودیم و
برای اردو زدن تیمهای فوتبال پیش بینی شده بود
و دوازده زمین تمرین فوتبال داشت
در همان زملن تیم برمن از دسته یک المان انجا بود
ولی اصل مسئله اینکه این هتل ها تعلق به باشگاه فنر باغجه داشت
حالا چرا فوتبال ترکیه جلو رفته خود دانید
شاد باشید رضا بایگان