خانه > ورزش زمانه > گزارش > شمعی که در سردی خاموش شد | |||
شمعی که در سردی خاموش شدایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر حالی که تنها ۹۳ روز به آغاز جامجهانی فوتبال در آفریقای جنوبی باقی مانده است، تیمهای اسپانیا، برزیل، آرژانتین و انگلیس آمادهتر از دیگر تیمها نشان دادهاند.
دو میلیون بلیط این مسابقات که قرار است از ۱۱ ژوئن تا ۱۱ ژوئیه (۲۱ خرداد تا ۲۰ تیر ۸۹) برگزار شود به فروش رفته است. در بازیهای دوستانهای که اخیرا برگزار شد اسپانیا فرانسه را شکست داد. آرژانتین آلمان را به زانو درآورد و انگلیس در مقابل مصر به پیروزی رسید تا این سه تیم همراه با برزیل از مدعیان جامجهانی باشند. این درحالی است که ایران در زقابتهای جامجهانی حضور ندارد و به قهرمانی در جام ملتهای آسیا دل بسته است. تیم ملی فوتبال ایران در حال حاضر در رتبه ۶۷ جهان و پایینتر از تیمهایی همچون بحرین قرار دارد. در این میان، روزنامه کیهان ورزشی، از قدیمیترین روزنامههای ورزشی ایران به دلیل نداشتن تیراژ و مشکلات مالی تعطیل شد. دلایل اصلی تعطیلی روزنامهی کیهان ورزشی را از زبان فریدون شیبانی، روزنامهنگار، کارشناس ورزش و نخستین سردبیر این روزنامهی ورزشی که حالا در هلند زندگی میکند، میشنویم.
اگر بخواهم خیلی خلاصه بگویم، ۱۸ سال پیش در دوران آقای سحابه، تصمیم بر این شد که کیهان ورزشی، به همراه ضمیمه هفتگیاش، روزانه چاپ شود. در این مورد، مسئولیت من این بود که روزنامه را هر روز چاپ کنیم درحالی که کمترین کادر ممکن را در اختیار داشتیم. به دلیل اینکه در آن زمان هیچگونه اصافهکاری برای بخش کارگری و چاپ در نظر گرفته نشده بود، باعث شد که چاپ روزنامه قطع شود. جالب است بدانید که در روزهای اول، این روزنامه با استقبال زیادی روبهرو شد و قیمتش فقط ۵ تومان بود. اما بعدها دوباره تجدید چاپ شد و اینبار زمانی بود که بنده پس از ۲۵ سال از کیهان اخراج شده بودم. در این دوره کیهان ورزشی با کادر و بودجهی بسیار وسیع، در دورهی آقای شریعتمداری منتشر شد. آقای شریعتمداری و باندشان کاملا با ورزش بیگانه و جدا هستند، و روزنامه ارگانی برای تبلیغات موردنظرشان است. کیهان ورزشی همیشه تعداد کمی نویسنده داشت ولی هرکدام بسیار کارآمد و قابل بودند، اما متاسفانه از قدیمیهای قبل از انقلاب چند نفر از دنیا رفتند. در کادر جدید هم، مهرههای ارزندهای مثل آقای ابراهیم افشاری یا آقای هوشنگ فتحی که بعد از انقلاب مطرح شده بودند، حضور داشتند که آنها نیز دیگر نبودند. با کادر بعد از انقلاب و با سردبیری که در اواخر دورهی آقای محمد اصغری که در آن زمان مقام مدیرمسئولی کیهانورزشی را داشت، نشستی با حضور آقای شریعتمداری و نمایندگانش برگزار شد. در این مجمع، کیهانورزشی کاملا از آن حالت استقلال و واقعنگری خارج و به یک نشریه و ارگان دولتی تبدیل شد، همانطور که روزنامهی کیهان بود.
علت اینکه کیهان ورزشی طرفدار دائمی پیدا کرده بود، استقلالش بود. عدهای میگفتند این روزنامه اگر سفید و بدون هیچ نوشتهای هم منتشر شود، بازهم آن را میخرند. این تعصب و علاقه خاص، متاسفانه با رویکرد کیهان ورزشی به زمینههای مورد توجه رژیم از جمله آیات، حدیث و گفتههایی از امام و پیغمبر، از بین رفت. از آنجا که قیمت روزنامه هم بالا رفته بود دیگر کسی حاضر نبود که ۱۵۰ یا ۲۰۰ تومان بدهد و حدیث امام یا سخن رهبر جمهوری اسلامی را بخواند. از آنجا که روزنامهی کیهان به طور کلی زیر نظر کادر یا به قول خودشان بیت رهبری اداره میشد، فروش آن به طور عجیبی پایین آمد و نشریهای که زمانی بالاترین تیراژ را در بین مجلات ایرانی داشت و میتوانست این مسئله به روزنامهی کیهان ورزشی نیز انتقال پیدا کند، کمکم تبدیل به یک روزنامهی بیاثر و بیاهمیت شد که حتی انتشار مقالات و خبرهای آن در تلویزیون یک حالت فرمایشی پیدا کرده بود. موضوعی که نمیتوانیم منکر شویم این است که این روزنامهنگاران ورزشی هستند که در حال حاضر بر خلاف جهت موردنظر رژیم حرکت میکنند، یعنی در جهت واقعیت و خلاف آن چیزی که غیر واقعیت است. در این شرایط، تیراژ کیهان ورزشی، کم و کمتر شد تا جایی که حدود ۱۰ سال پیش که از ایران خارج شدم، تیراژ آن به ۵۰۰۰ رسیده بود و بعد میگفتند کمتر هم شده است و این مسئلهی دردناکی برای بچههای کیهان ورزشی قدیم بود. برخلاف گذشته، در هیج محفل و بحث ورزشی صحبتی در مورد مطالب کیهان نمیشد. به نشریات دیگر تکیه میشد اما اصلا به کیهان توجهی نمیشد. کیهان ورزشی شمعی بود که کمکم رو به خاموشی میرفت، این شمع متاسفانه نور آخر هم نداشت و در سردی خاموش شد. آیا به همین دلیل بود که کیهانورزشی دیگر نمیتوانست از مسئولین سازمان ورزش انتقاد کند و وضعیت ورزش را بنویسد و همین روی تیراژ این روزنامه اثر گذاشت؟ این دو مورد یعنی پایینآمدن تیراژ و ناکارآمدی روزنامه که به اصطلاح به وسیلهی یک حصار به وجود آمده بود، لازم و ملزوم هم، برای نابودی یک روزنامهی ورزشی قدیمی کافی بود. اما کیهان ورزشی به دلیل اینکه خوانندهای نداشت و تنها باری روی دوش کیهان بود، سقوط کرد.
نشریات کیهان اصلا تیراژی ندارند، مانند پوستری هستند که از طرف رژیم چاپ میشوند و بدون اینکه هزینهی فروش آنها مطرح گردد، تنها تولید میشود که چاپ و پخش شود. شاید اگر مسافران هواپیماها و سفرهای خارجی و داخلی نبودند، اصلا کیهان جایی برای فروش نداشت و اینها در حال حاضر ترجیح میدهند تمام آن سرمایه و بودجهای که از دولت میگیرند را صرف روزنامهی کیهان کنند. آقای فریدون شیبانی، کیهان ورزشی قدیمیترین نشریهی ورزشی ایران بود، چهرههای بزرگی مثل دکتر صدرالدین الهی، گیلانپور، دری، منوچهر لطیف و ... در آن کار میکردند که بر ورزش ایران اثر میگذاشتند، فکر میکنید آیندهی کیهان ورزشی چه خواهد شد؟ متاسفانه من به عنوان یک عضو قدیمی کیهان ورزشی، اصلا خوشبین نیستم و حتی نگران این روزنامه هستم. این درست است که کیهان ورزشی یک مجلهی فرمایشی و بیتاثیر در جامعهی ورزش ماست اما یک نام قدیمی است که نه فقط در میان مجلات ورزشی بلکه بین همهی مجلات قدیمیتر است. این نیز بهزودی نابود میشود زیرا شما اسم کسانی را بردید که قبل از انقلاب حاضر بودند و ارزشهای واقعا والایی داشتند، انسانهایی مثل استاد صدرالدین الهی، اسداللهی یا منوچهر لطیف، دوستی که پارسال از دستش دادیم و در ورزش کشتی شخصی بزرگ بود. این افراد، هریک از غولهای ورزشینویسی و نویسندگان باروری در رشتهی خود بودند، ولی شما میبینید که اگر بعد از انقلاب هم جرقههایی زده شد، آنها را دفن کردند. مثلا هوشنگ فتحی یا ابراهیم افشاری که نابغه و پدیدهای در کار ورزشینویسی بود. کسانی بودند که شما اگر کارمند یا نویسندهی کیهان ورزشی هم بودی، به سختی میتوانستی اسمشان را بخاطر داشته باشی زیرا اسامی زیاد بود. به تعداد زیاد دکتر و مهندس جلوی نامها میآمد ولی هیچکدام در کار ورزش حرفی نمیزدند که قابل تجزیه و تحلیل و قابل تامل باشد. همان حرفهای تکراری ۳۰، ۴۰ سال پیش مثل نمازجمعه دائما تکرار میشد و مشخصا شما اگر حتی مطلوبترین صحبتها را در مورد یک مسئله تکرار کنی، توجهی را جلب نمیکند. ضمن اینکه باید برای خواندن این حرفهای تکراری و بیمقدار پول هم بدهی. متاسفانه باید اقرار کنیم که کیهان ورزشی بسیار بار سبکی پیدا کرده بود و حرف تازهای نداشت، به دنبال هیچ موضوع خاصی نمیرفت و بهانهاش هم این بود که ما دنبال کثیفیهای ورزش نمیرویم. اما اصلا حرفی را که تازه و راهگشا باشد مطرح نمیکرد. امروز در برخی نشریات ورزشی، پدیدههای ورزشی نویسی باارزشی بهوجود آمدند ولی در کیهان ورزشی هیچچیزی نمیبینیم. بعضی از نشریات نوپا شاید بسیار موثرتر و کارآمدتر باشند. کار روزنامهنگاری و مطبوعات چیزی نیست که بتواند با شعار پیش رود، باید حتما در آن حرفی باشد و به اعتقاد من کیهان ورزشی در این مدت هم که دوام آورد متاسفانه به صورت صوری بود و در شرایطی که نفس میکشید، مردگی را در آن دیده بودیم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
رپورتاژ های آبکی وگزارشها ومصاحبه های کم ارزش، زمانه را دارد ضعیف وحقیر(زبانم لال ) میکند.
-- دوستدار ، Mar 10, 2010نوشته اید کیهان ورزشی آنقدر بی اعتبار شده بود که تیراژ آن به پنجهزار رسید ،اما نمیگویید اوج تیراژ آن چقدر بود. یا مثلاً بکاربردن عناوینی مثل«نابغه و پدیده ای در کار ورزشی نویسی» چه معنایی دارد!
حفظ احترام و آبروی«زمانه»بادست اندر کاران زمانه است .