Jan 2009


روی تاریک ماه، قسمت هجدهم
بیگانه، کسی منتظر تو نیست

در شهر گم شده است، شاید، بیگانه. در شهر گم شده است، شاید، مردی که گریخته است از سرنوشت خویش، از خویش. از آنچه او را نام داده است. حتی از نام خویش نیز گریخته است. بیگانه، غریبه، چهره‌ای گم شده در شهری بزرگ، این داستانی آشنا برای جهان ماست. بیگانه در تهران، در استانبول، در نیویورک، در پاریس، در توکیو، در لندن... هر جا که شهری بزرگ و دنیایی مدرن است، غربت مثل هوا در شهر حضوری دائمی دارد.