تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
جنگ موسیقی

شور و هیجان موسیقی شوپن

محمود خوشنام

در میان همه‌ی زبان‌های دنیا، هیچ زبانی مثل زبان موسیقی فراگیر و جهان‌شمول نشده است.

Download it Here!

موسیقی، زبانی است که هرکس و در هرکجای این کره‌ی خاکی، آن را می‌فهمد. عناصر سازنده و جان‌مایه‌ی همه‌ی عناصر موسیقی، یکی است. تفاوت تنها در گویش‌های بیانی است که آن هم در دوران ما با وساطت رسانه‌ها و عادت به شنیدن مکرر، اهمیت خود را از دست داده است.

حالا دیگر همه در جست‌وجوی موسیقی خوب هستند؛ از هر جنس و اهل هر کجا که می‌خواهد باشد. غربی و شرقی بودن دیگر مبنای ارزش‌آوری نیست.

یک گوشه‌ی ماهور، همان‌قدر می‌تواند بر دل بنشیند، که یک موتت باخ. معیار همین دلنشین بودن است که بزرگ‌ترین خاصیت موسیقی خوب است. همان‌طور که دل‌آزار بودن، خاصیت موسیقی بد.

برنامه‌ی تازه‌ی «جنگ موسیقی»، می‌خواهد هرهفته، گزیده‌ی موسیقی خوب یا آن‌چه به نظر تهیه‌کننده‌اش خوب می‌رسد عرضه کند. از بلاد فرنگ گرفته تا چین و ماچین و موسیقی مناطق متعلق به ایران بزرگ پیشین در آن‌سوی ارس، اروند‌رود و ماورا‌لنهر. جنگ موسیقی می‌خواهد واقعاً جنگی از موسیقی خوب باشد.

با شوپن شروع می‌کنیم و نخستین برنامه را به تمامی به او اختصاص می‌دهیم. چرا که سالی که در آن هستیم، دویستمین سال‌روز تولد او را در خود دارد، از همین روی از سوی محافل موسیقایی، سال شوپن نامیده شده است.


فردریک شوپن

فردریک شوپن را می‌توان یکی از نخستین و برجسته‌ترین نمایندگان مکتب رمانتیسم به‌شمار آورد. تفاوت او با دیگر نمایندگان این مکتب، در آن است که شور و هیجان بیانی بیش‌تری دارد. دلیلش نیز شاید این باشد که موسیقی او و شیوه‌ی نواختنش با سنت‌های بومی زادگاهش لهستان درآمیخته است.

شوپن در سال ۱8۱۰، یعنی ۲۰۰ سال پیش، از پدری فرانسوی و مادری لهستانی در روستایی ورشو به دنیا آمد و تحصیلات موسیقی خود را در کنسرواتوار همین شهر گذراند. در آن زمان لهستان در اشغال سه دولت روسیه و اتریش و آلمان بود و جوانان لهستانی پنهانی با اشغال‌گران مبارزه می‌کردند. همین وضعیت در غلیان احساسات میهنی شوپن، سخت تاثیر می‌گذاشت و موسیقی او را سرشار از حس و هیجان می‌خواست.

شوپن در سفری به آلمان با پاگانینی و مهارت‌های ویژه‌ی او در ویولن‌نوازی آشنا شد و تصمیم گرفت شیوه‌های قدرتمندانه‌ی او را در پیانوی خود به کار بگیرد. چنین نیز کرد و از خود الگویی برای پیانونوازی‌های کمال‌یافته به‌وجود آورد. شوپن هرچند که در لهستان نماند و برای همیشه به فرانسه مهاجرت کرد، اما هیچ‌گاه از یاد وطن غافل نماند و همیشه در انتظار انقلابی بزرگ برای لهستان بود.

با مهاجرت شوپن به فرانسه، نخستین بخش زندگی کوتاه او که سرشار از عشق به میهن بود به پایان رسید و او در دوره‌ی دوم زندگی در وطن دوم خود، به عشق جان‌سوز دیگری گرفتار آمد: عشق ژرژ ساند، زنی که نیمه‌ی اول قرن نوزدهم، معبود همه‌ی هنرمندان زمانه بود.

ژرژ ساند ۱۰ سال از شوپن بزرگ‌تر بود ولی با جاذبه‌ی پرتوانی که داشت توانست آتش عشق خود را در جان او برافروزد. عشقی که موسیقی شوپن را در دوره‌ی دوم زندگی او سخت زیر تاثیر گرفته است.

شوپن متاسفانه بعد از شش‌سال زندگی در پاریس، به بیماری ریوی گرفتار شد و نیروی خلاقه‌اش رو به ضعف نهاد.

سفر به جزیره‌ی مایورکا همراه با ژرژ ساند، نه تنها بهبودی در پی نیاورد، بلکه وضعیت جسمی و روحی او را وخیم‌تر ساخت. با این همه بسیاری از قطعات شهرت یافته‌ی او در دوره‌ی دوم زندگی در فرانسه و نیز در مایورکا آفریده شده است.

پس از بازگشت از سفری به انگلستان و برگزاری کنسرتی در حضور ملکه‌ی ویکتوریا، حال شوپن به‌شدت رو به وخامت نهاد و سرانجام در هفدهم اکتبر سال ۱۸۴۹ در ۳۹ سالگی چشم از جهان فروپوشید و در گورستان پرلاشز در پاریس به خاک سپرده شد.

آن‌چه از شوپن به‌یادگار مانده عبارت است از ۵۶ مازورکا، ۲۷ اتود، ۲۵ پرلود، ۱۹ نوکتورن یا شبانه، ۱۵ والس، ۱۲ پولونز، ۴ امپرومتو، ۴ بالاد، ۳ سونات و ۲ کنسرتو برای پیانو.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

جالب بود و غم انگیز

-- ziggurat ، May 25, 2010

ا تشکر کاش یک قطعه معروف نیزاز هر موسیقیدان می گذاشتید

-- بدون نام ، May 26, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)