خانه > آهنگ زمانه > استادان موسیقی > «چیزی را که دوست دارم، قربانی میکنم» | |||
«چیزی را که دوست دارم، قربانی میکنم»شاهین نجفینمیتوانیم با گیتار سر و کار داشته باشیم و از جیمی هندریکس چیزی ندانیم. جیمی هندریکس یقینا حق بزرگی بر گردن گیتاریستهای پس از خود دارد. وصف توانایی جیمی در نواختن را باید از زبان جو ساتریانیِ سوپر گیتاریست شنید. او از جیمی به عنوان نابغهای نام میبرد که تکرار نشدنی ست.
جیمیِ چپ دست، به لطف انگشتان بلندش قادر بود که به تنهایی بدون همراهی گیتار آکورد و ریتمنواز، آکوردهایی پیچیده بگیرد و ریتم بنوازد و آواز بخواند و در فواصل آن، جملههای ملودیک را اجرا کند. او به گیتار الکتریک شخصیت بخشید و آن را از حد یک ساز همراهیکننده که از آن فقط برای آکوردنوازی استفاده میشد، خارج کرد. ابتکار جیمی و استعداد او در بهکارگیری تکنیکهای پیشرفتهی نواختن از او چهرهای خاص ساخت. با این که عملا تکنوازی و اجرای جملههای ملودیک در راک، با گذشت زمان، کمتر به گوش میرسد، اما همچنان تاثیر بداههنوازیهای جیمی هندریکس را میتوان از گذشته تا به امروز در راک مشاهده کرد. کسانی چون «تونی لومی» از بلک سبت «جیمی پیج» بنیانگذار لدزپلین و «ریچی بلک مور» از گروه دیپ پرپل، به روشنی تحت تاثیر هندریکس بودند.
دورهای که هیپیگری مد روز شده بود و در زیربنا البته رگ و ریشههایی نیز در حس انزجار از تمدن ماشینی داشت و وصلههایی از نهیلیسم شرقی بر قبا، صدای گیتار الکتریک جیمی این توانایی را داشت که جوانان را چنان از خود بی خود کند که در خلسهی عصیانی ناشی از آن لحظاتی را به فراموشی بگذرانند. قطعا ترانههای هندریکس با کارهای بیتلها، باب دیلون و یا لئونارد کوهن قابل قیاس نیست. اما تاثیر موسیقایی او بر جوانان دههی شصت را نباید ناچیز پنداشت. به استثنای چند ترانه از جمله «هی جو»، «باد برای مریم مقدس گریه می کند»، «بالاد» و «شناختهشدهترین بازی»، فضای موسیقی او بر مفهوم ترانهها غالب بود و موجی که او با اصوات گیتار الکتریک ایجاد میکرد بر درونمایهی آنچه میخواند میچربید. شاید جیمی هندریکس را بیشتر برای کارهای عجیباش مانند نواختن گیتار با زبان و دندان بشناسند، اما او جدای از نوآوریهای تکنیکی در نواختن گیتار، در زمینهی فن صداسازی با افکت و استفاده از تقویتکنندهها نیز جسارت قابل توجهای داشت. تقویتکنندهی صوتی، پیش از هندریکس نیز وجود داشت اما او یکی از اولین کسانی بود که از مارشال آمپر استفاده کرد. او از صدای اگزوز گرفته تا زنگ را با تقویتکنندهها به وجود میآورد. در واقع او دیگر گیتاریستها را تحریک کرد تا در صداسازی جرات بیشتری به خرج دهند. با اینکه پیش از او «رولینگ استونز» نیز از صدای «وا وا» و «فاز» در کارهایشان استفاده کرده بودند، اما در کارهای هندریکس این دو صدا تشخص پیدا کردند. صدای گیتار هندریکس بر خلاف شخصیت درونگرا و خجالتی او، پرخاشگر و عاصی بود. صدای نتهای زنگدار و وحشی موسیقی هندریکس با تکنیکهایی چون «بِند» و یا «هامِر آن» به همراه کششهای بدن و حرکات دورانیِ هندریکس به هنگام نواختن، تصویر جیمی در فیلمی پورنو از او، که سالها پس از مرگش منتشر شد را در ذهن بازسازی میکند. اگر این جیمی هندریکسِ در فیلم، واقعی باشد، یقینا با موسیقیاش متناسب است. البته این فیلم هیچگاه مورد تایید نزدیکان و آشنایاناش قرار نگرفت. جیمز مارشال هندریکس در ٢٧ نوامبر سال ١٩٤٢ در خانوادهای متوسط در سیاتل ِ واشنگتن متولد شد. پدرش یک آمریکایی آفریقاییتبار و مادرش دورگهای سرخپوست- ایرلندی از قبلیهی «چروکی» آمریکا بود، که سال ١٩٥٠ از یکدیگر جدا شدند.
شرایط خانوادگی هندریکس چیزی جز داستان روزمرهی طبقهی پایین اجتماع آمریکا نبود. بیکاری پدر و وضعیت نابهسامان اقتصادی، مهمترین عاملی بود که خانوادهی هندریکس را متلاشی کرد. نتایج ضعیف تحصیلی برای فرزند خانوادهای از هم پاشیده، که تنها سرگرمیاش گیتاری بود که از پدر هدیه گرفته بود، آنقدرها دور از ذهن نیست. او نواختن گیتار را به صورت خودآموز و با کاور کردن کارهای دیگران آغاز کرد. سپس با «بیلی کوکس» آشنا میشود. بیلی برای یک کلوپ که کارهای خیریه نیز انجام میداد گیتارباس مینواخت. آنها گروهی به نام «پادشاه کاسوآلس» را تشکیل میدهند. اما در همین دوران او با گروههای مختلفی چون «لیتل ریچارد» و «جکی ویلسون» نیز همکاری داشت. در سال ١٩٦٥ گروه «برادران ایسلی» را در یک تور بزرگ در آمریکا همراهی میکند. سپس سه سال برای گروه «نیویورکا باند» گیتار مینوازد. در برنامهای در «کافه وا» چت چندلر نوازندهی گیتارباس گروه انیمالز تحت تاثیر نوازندگی او قرار میگیرد و به او پیشنهاد میکند که کارش را در انگلیس ادامه دهد. چندلر به جیمی توصیه میکند که با نام خودش به روی سن برود. این توصیه زندگی هندریکس را دگرگون میکند. او با یک باسیست و یک درامر به اجرای برنامه میپردازد و چندلر نیز مدیر برنامههایش میشود. در اولین اجرای گروه در سالن اولمپیای پاریس، جیمی پیش از «جان هالیدی» به روی سن میرود. در فوریه ١٩٦٧ آلبوم «آر یو اکسپرینست» را منتشر میکند. کمتر از یک سال روی این آلبوم کار شده بود، اما نتیجهی کار مثبت بود. این آلبوم رتبهی دوم آلبومهای برتر انگلیس را به دست میآورد. جیمی هندریکس در کنسرت «مونتری پاپ فستیوال» پس از نهمین آهنگش (ویلت تینگ) با گیتارش نمایشی اجرا میکند که تماشاگران بهتزده میشوند. این همان ماجرایی ست که اسم او را بر زبانها میاندازد. او گیتارش را با تشریفاتی که شبیه مراسم قربانی کردن نزد بومیان آفریقایی بود، آتش میزند و میگوید: وقتی گیتارم را سوزاندم برای من یک قربانی بود. من گیتارم را دوست دارم. پس چیزی را که دوست دارم قربانی میکنم.
یک بار در فرودگاه تورنتو وقتی در ساکش هروئین و حشیش پیدا میکنند، او به کلی انکار میکند. اما واقعیت این بود که او به شدت به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود. هندریکس آنقدر حاشیه و جنجال به وجود آورده بود که دیگر نگران فروش آلبومهای بعدیاش نباشد. اهمیت کار جیمی هندریکس محدود به برجسته کردن نقش گیتار در موسیقی راک نبود. او علیرغم اینکه هیچگاه فعالیت سیاسی نکرد، اما نقش برجستهای در حمایت از مبارزات ضد نژادپرستی در آمریکا داشت. در تاریخ ١٨ سپتامبر ١٩٧٠ جسد جیمی هندریکس را در هتل سمرقند لندن یافتند. مرگ او را خفگی ناشی از استفراغ، که احتمالا ناشی از مصرف الکل و قرصهای خوابآور بود، تشخیص دادند. |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقای نجفی شما که در کار خودتان موفقید، اگر میخواهید حوزههای دیگر را هم محک بزنید دست کم تلاش بیشتری کنید تا اعتباری که از رپ به دست آوردهاید بیهوده به باد نرود... آدرس ویکی پدیا را که همه بلندند... وقتی میزنند «موسیقی راک با شاهین نجفی» آدم انتظار دارد موسیقی راک را از دید شاهین نجفی بینید، دست کم اگر نه تحلبل شما که نگاه شما به هر موضوع... اینها که نوشتهاید بر فرض که ترجمهی عین به عین نباشد، اما چه چیز تازهای میگوید؟
-- امیر ، Jan 16, 2010من هم با نظر شما امیر موافقم.
چرا ما اغلب خود را نخود هر آشی و هر طعمی را خراب می کنیم. دلیل اینکار چیست؟ لطفا آقای نجفی منبع مطالبی که نوشتید را به دوستداران موسیقی در میان بگذارید تا علاقه مندان بتوانند بیشتر تحقیق کنند.
----------------------------------- جیمی هندریکس، پدر گیتار الکتریک (I)
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ ، حامد فتحی
جیمز مارشال هندریکس معروف به جیمی هندریکس در 27 نوامبر سال 1942 در شهر واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. هندریکس را همگان به عنوان پدر گیتار الکتریک میشناسند کسی که با نبوغ خویش بدون هیچ استادی ساز گیتار را به شهرتی جهانی رساند. نوازنده، ترانه سرا و آهنگساز و کسی که بیشترین تاثیر را در نوازندگان گیتار راک داشت و وی را به عنوان یکی از برترین شخصیت های این سبک میشناند.
بعد از موفقیتی بینظیر در اروپا و شهرت فزاینده در امریکا، او به عنوان یکی از سردرمداران فستیوال ووداستاک در سال 1967 مهارت خویش را به نمایش همگان قرار داد.
هنگامی که وی متولد شد پدرش در ارتش مشغول به خدمت بود در ابتدا مادرش که 17 سال بیشتر سن نداشت، نام جانی آلن هندریکس را برایش انتخاب کرد که بعد ها پدرش نام وی را تغییر داد.
اما بر خلاف تصور، محیط خانوده وی سرشار از سر سختی و ناملامت های زندگی بود.
پدر وی پس از بازگشت از جنگ نتوانست کار مناسبی را برای خود بدست آورد و آنها به دشواری به زندگی ادامه میدادند.
بشنوید ماشین گان را ساخته و اجرای جیمی هندریکس
او دوبرادر به نامهای لئون و جوزف و دو خواهر (کتی و پالما) داشت اما برادر وی جوزف دچار مشکلات فیزیکی بود و در سن سه سالگی برای مراقبتهای ویژه از خانواده جدا شد و خواهرش کتی نابینا بود و پالمل نیز دچار مشکلات جسمی بود و در زمانی که وی تنها نه سال سن داشت، پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند!
پس از این اتفاقات او را به نزد مادربزرگش در سپردند. اتفاقات تلخ زندگی آن هم در زمانی که وی تنها احتیاج به خانواده ای سالم داشت باعث منزوی شدن و خجالتی بودن هندریکس شده بود.
در سن 15 سالگی بود که مادرش را از دست داد، او اولین گیتارش را در همان سن و با قیمت 5 دلار از یکی از آشنایان پدرش خرید و اتفاق بزرگ به وقوع پیوست. پسری که سالهای زندگیش سراسر در غم و اندوه بود حال با میتوانست با سازش احساسات خود را بیان نماید.
قبل از آن با سازی شبیه گیتار که تنها یک سیم داشت و پدرش به او داده بود اوقات خود را سپری مینمود!
پس از بدست آوردن گیتار، او تمریناتی را بدون استاد و راهنمایی شروع نمود و با گوش دادن به ضبطهای دیگران و دیدن نواختن گیتاریستهای مختلف، به تقلید از آنان میپرداخت تا اینکه در تابستان سال 1959 پدرش برای هندریکس اولین گیتار برقی زندگیش را خرید و شاید یکی از بهترین کارهایی بود که برای فرزندش انجام داد!
همان سال او توانست با گروه های مختلف محلی، فعالیتهایی را انجام دهد و با ساختار موسیقی به صورت جدیتری آشنا شود؛ آشنایی با موسیقی جز بود که به نوعی راهگشایش در ارائه موسیقی جدید و بکر با گیتار بود.
پدرش یکی از کسانی بود که وی را بسیار تشویق مینمود و با ارائه آثار صوتی به هندریکس او را با بی بی کینگ آشنا نمود. در آن زمان عمده فعالیت او تشکیل گروه های کوچک بود که اجراهای مختلفی با آنها داشت، هر چند این اجراها برای عموم رایگان بود اما باعث شد تا نام وی بر زبانها بیفتند.
اما یک اتفاق باعث شد تا مدت زمانی کار او به خطر بیفتد. رانندگی با خودرویی زدیده شده و دستگیری توسط پلیش باعث شد تا او را به ارتش معرفی نماید، هر چند بعد از یک سال توانست معافیت پزشکی بگیرد و بار دیگر به سراغ علاقه اصلی اش یعنی نوازندگی و موسیقی برود.
http://www.harmonytalk.com/id/1566
دهه شست هر چند هندریکس توانسته بود برای خود شهرتی کسب نماید اما چت چندلر نوازنده گیتار باس گروه مشهور Animals به وی توصیه کرد که به انگلیس برود و فعالیتهایش را در آنجا ادامه دهد
انگلیش مهد موسیقی راک اند رول، به راستی تنها جایی بود که توانست نبوغ و استعدادهای هندریکس را به نمایش گذارد؛ مهارت وی در نوازندگی و استیل خاص جیمی هندریکس به همراه ابداعاتش در نوازندگی باعث شد به سرعت نامش بر سر زیانها بیفتد.
وی در انگلیس اولین آلبوم خود را با عنوان " Are You Experienced " منتشر نمود که موفقیت بسیار خوبی را برایش به همراه آورد، هرچند این موفقیت دلیل اصلی شهرتش در زادگاهش یعنی امریکا نبود!
وی کارهای عجیبی با گیتار انجام میداد همانند نواختن گیتار با دندان یا زبان و همراه با گروهش ترانه هایی را ضبط و منتشر نمود که جزو برترین آثار بریتانیا قرار گرفت.
اما کاری که در فستیوال پاپ مونتری انجام داد باعث شد تا وی با سرعت عجیبی نقل محافل خبری شود. پس از اجرایش در آن فستیوال، در انتهای برنامه وی برای تشکر از تماشاچیان گیتار خود را به آتش کشید!
بازگشت وی به آمریکا و حضوری جنجالی باعث شد که آلبومش در امریکا به فروش بالایی دست پیدا کند و به همین منوال دو آلبوم بعدی او با عنوان Electric Ladyland و Bold as Love مورد استقبال قرار گرفت.
اما اینکه هندریکس را به عنوان اسطوره میشناسند، چندان عجیب نیست، ساز گیتار در موسیقی راک تا سالها تنها نقش همراهی کننده را بازی مینمود.
عدم توجه به پیچیدگی های تکنیکی این ساز و قابلیتهای بالای گیتارالکتریک، مدتها بود این ساز را محدود به اجرای چند آکورد ساخته بود.
حضور جیمی هندریکس جرقه ای بود برای دیگر نوازندگان و ظهور مجدد گیتار الکتریک بدون توجه به عنصر آواز، در حقیقت موسیقی سازی را وی برای گیتار الکتریک بنیان نهاد.
نوازنده شهیر و صاحب سبک الکتریک اینگوی مالمستین، همراه از جیمی هندریکس به عنوان الگوی اصلیش یاد میکند و شاید اگر آن روز هندریکس گیتارش را به آتش نمیکشید، امروز تنها خاطره ای از وی به جا مانده بود!
وی در طی سالهای حضورش، شور هیجان خاصی را به فستیوال ها و کنسرتها میبخشید؛ در این بین گروهش را با عنوان گروه کولی ها تشکیل داد چرا که همانند کولی ها همواره مشغول سفر و اجرای برنامه در نقاط مختلف دنیا بودند.
اما این نوازنده افسانه ای گیتار در 6 سپتامبر سال 1970 در زمانی که تنها 27 سال سن داشت، بدلیل مصرف زیاد مشروبات الکلی و قرص از دنیا رفت. هر چند عمر وی کوتاه بود اما تاثیری که داشت تا به امروز ادامه دارد و او را الگوی اصلی بسیاری از نوازندگان برجسته گیتار امروز میتوان دید.
-- .آرمان ، Jan 16, 2010منبع : گفتگوی هارمونیک
آقای امیر و آرمان که هر دو احتمالا یکی هستید.شاهین نجفی خودش راکبازه.مطالبی هم که اینجا نوشته مقداریش بیوگرافیه و بقیه اش هم کلیاتیه که باید در همین مقدار برای کسانی که نمی دونن می گفت. شما که مثلا خیلی نخود هستید این مطلب مربوط به شما نیست این مال کسانیه که نمی دونن.شاهین نجفی خدایی پسر . ما پشتتیم
-- سیاوش ، Jan 16, 2010(آقا یا خانم؟؟؟) سیاوش و باز هم بت سازی. بازهم یکی را پیدا کردید که از آن خدا درست کنید .نمدانم شما از چه نسلی هستید اما زمان خدا ساختن دیر زمانی است که گذشته. در ضمن مطالب رادیو زمانه متعلق به همه است و این طبقه بندی فقط در ذهن خدا پرستها و بخصوص انحصار طلب شکل می گیرد و آقای نجفی با زبان خودش
-- من آرمان هستم ، Jan 17, 2010می تواند سخن بگوید و شما وقت تان را صرف گوش کردن آثار جیمی هندریکس بگذارید یا به نیایش خدا های الکی. پایان
فایل صوتی اشتباه گذاشته شده، لطفا دقت کنید
-- م ، Jan 25, 2010