خانه > آهنگ زمانه > موسیقی ملل > نغمهها و نغمهپردازان ارمنی و موسیقی ایران | |||
نغمهها و نغمهپردازان ارمنی و موسیقی ایرانعلیاصغر رمضانپور ـ فرج بالافکنجستوجو در نواهای شادی و عشق در موسیقی ارمنی و ارتباط آن با موسیقی ایران تلاشی پر کشش و پر رمز و راز است.
میدانیم که آشنایی ارمنیان و ایرانیان با یکدیگر از فاصله 1200 تا 600 پیش از میلاد آغاز شده است. زمانی که بهتدریج گروههای جمعیتی ارمنی در پایان کوچی طولانی از منطقه جنوب شرقی اروپا در جلگه آرارات و نواحی همجوار آن، و در حد فاصل آسیای صغیر تا کوههای قفقاز اسکان یافتند. نخستین حوزه ارتباط فرهنگی ارمنیان و ایرانیان تعاملات زبانی است. زبان ارمنی ریشه در نژاد آنان دارد که میتوان گفت بیشتر بیانگر نژاد هندو اروپایی است که با بومیان قفقاز آمیخته شده است. صرفنظر از همخانواده بودن آن با زبانهای اقوام ایرانی، زبان ارمنی کهن که «گرابار» نامیده میشود واژههای مادی و پارسی و پهلوی فراوانی را بهخود راه داده است که نتیجه سالها تعامل ارمنیان با پادشاهان و فرهنگ مادی و هخامنشی و پارتی و ساسانی است. با پذیرش آیین مسیحیت در اواخر قرن سوم میلادی وآغاز ترجمه متون مقدس و مذهبی مسیحی به زبان ارمنی دوره تازهای که عصر زرین فرهنگ ارمنی نامیده میشود، آغاز شد. اوج این دوره را باید نیمه اول قرن پنجم میلادی دانست که کشیشی به نام «مسروپ ماشتوتس» 36 حرف الفبای ارمنی را تعیین کرد. او که به سال 440 درگذشت، در ساختن سرودهای کلیسایی و براساس ترجمه سرودهای کلیسا به زبان ارمنی کهن با الهام از سرودهای باستانی ارمنی سهم مهمی داشت. تحول مهم فرهنگی دیگری که باید به آن اشاره کنیم شکل گیری زبان ارمنی نوین در قرن پانزدهم است که بیشتر نتیجه تلاش ادیبان و نویسندگان ارمنی بود که نیاز به زبانی فاخر را احساس میکردند. این زبان که ادیبان ارمنی آن را «آشخارابار» مینامند، بعدها در طی قرن نوزدهم به زبان رایج در مطبوعات تبدیل شد و از سوی مردم زبان «هایرن» نامیده شد. این زبان در دوره تجدد در ایران از طریق نخبگان ارمنی تاثیر زیادی بر آشنایی روشنفکران ایرانی با موسیقی مدرن و کلاسیک ارمنی به جا نهاد.
نخستین ارتباط موسیقی ایرانی و ارمنی اغلب ایرانشناسان مانند «مری بویس» در کتاب «کیش زرتشت» و شامونت در دایرهالمعارف ایرانیکا بر این باورند که نغمهها و نواهای موسیقی اقوام و دربارهای ایرانی از طریق «گوسانها» از عهد پارتی و بعدها در دوران ساسانی به نواحی مختلف شمال ایران و از جمله نواحی قفقاز و ارمنستان و آذربایجان راه یافته است. گوسانها تنها نوازنده نبودند بلکه گروههای هنری چیره دستی بودند که به زندهماندن و انتقال ادبیات و فولکلور و ثبت تاریخ اقوام کمک میکردند. آنها بنیانگذاران انتقال سینهبهسینه موسیقی ایرانی بودند. برخی نویسندگان به وجود گوشه موسیقایی «خسرو آیین» در موسیقی ارمنی بهعنوان نشانهای از این دوران اشاره کردهاند. «لئون گریگوریان» موسیقیدان ایرانی ـ ارمنی نیز در سال 1319 خورشیدی برابر با 1940 میلادی با توجه بههمین اندیشه «گروه کُر گوسان» را در تهران ایجاد کرد. موسیقی سنتی مردمی و سنت «سایات ناوا» هر سال در یکشنبه آخر ماه مه در تفلیس که زمانی پایتخت موسیقی گرجی و ارمنی بوده است، صدها نفر در کلیسای گریگور مقدس گرد میآیند تا هر یک شاخه گلی را نثار مزار «سایات ناوا» کنند که برجستهترین نوازنده، شاعر و نویسنده موسیقی سنتی مردمی ارمنستان به شمار میرود.
سایات ناوا که نام اصلی او «آروتین» است، بر اساس قولهای مختلف در فاصله سالهای 1712 تا 1721 در یک خانواده ارمنی در شهر حلب (سوریه) بهدنیا آمد. در حلب، هم نواختن و هم ساختن کمانچه را فراگرفت و از دوازده سالگی سیر و سفر خود را به عنوان نوازنده آغاز کرد. تسلط او بر شعر پارسی حاکی از آن است که سالها در نواحی تحت تاثیر فرهنگ ایرانی به سر برده است. او سرانجام در تفلیس اقامت میکند و بهعنوان نوازنده و خواننده به کاخ پادشاه راه مییابد. اما حضور مداوم او در میان مردم و خواندن و نواختن نوا های مختلف او را با عنوان سایات ناوا که گویشی ارمنی برای تعبیر فارسی صیاد نواها یا شکارچی نواهاست، مشهور عام و خاص ساخت. او در سال 1759، درگیر یک ماجرای عاشقانه درباری شد و با دسیسه رقیب عشقیاش که یک شاهزاده متنفذ بود به بندر انزلی تبعید و مقرر شد که در کلیسای این شهر خدمت کند. او در مدت اقامت خود در انزلی کتابی نوشت که خود، آن را دفتر مینامد و از هر سه زبان ارمنی ، گرجی و فارسی در آن استفاده کرده است. در سالهای پایانی عمر به کلیسای گورگ مقدس در تفلیس فرا خوانده شد با این قید که حق نواختن ساز نداشته باشد. اما او پنهانی از کلیسا میگریخت و در میان مردم به نواختن ساز میپرداخت. او به سال 1795 و موقع حملهی آقا محمدخان قاجار به شهر تفلیس، در راه دفاع از کلیسا جان باخت. آهنگها و اشعار و سبک نوازندگی او که خود آن را شیریننوازی توصیف میکند طی سالهای بعد منبع الهام شاعران و نوازندگان و خوانندگان ارمنی در موسیقی مردمی بوده است. اکنون برجستهترین خوانندگان موسیقی مردمی ارمنستان مانند هلن اشعار اورا میخوانند. اشعاری که به سبک غزلهای حافظ سروده شده و در بیت پایانی آن شاعر نام خود را با عبارت سایات ناوا میآورد و از این رو نام او در موسیقی که بهطور روزمره در ارمنستان اجرا میشود مرتباً تکرار میشود. «گارو گورکیان» پژوهشگر موسیقی ارمنی در کتابی تحت عنوان «اشعار و سرودهای مردمی و ملی و انقلابی ارمنیان» که در سال 1954 در بیروت انتشار یافته برخی از غزلهای او را همراه با نتنویسی آورده است. اشعار او آشکارا تحت تاثیر مضامین و واژههای عرفانی و ایرانی است و آدمی را یهیاد اشعار حافظ و عبدالقادر مراغهای میاندازد که در زمان سایات ناوا یکی از منابع مهم موسیقی در آذربایجان و حوزه فرهنگ ایرانی بوده است
یکی از معروفترین اشعار او در وصف کمانچه است و آن را به جامی تشبیه میکند که شرابی خوش طعم در آن ریختهاند و نوازنده را به ساقی تشبیه میکند. او کمانچه را به زیبا رویی تشبیه میکند که در هر مجلسی که وارد میشود دلهای غمگین را شاد میسازد و با صدای شیرین آن نوازنده جان میگیرد و نواها به سوی آسمان اوج میگیرد. برخی از اشعار او در وصف عشق او به شاهزاده گرجی «آنّا» است که سرشار از واژگان و مضامین عرفانی و عاشقانه غزلهای فارسی و ترکی است. قدمت دودک در ارمنستان به 1500 سال می رسد و ارامنه مهاجر این ساز را به ایران، آذربایجان، ترکیه و سایر مناطق خاورمیانه بردهاند و بهگونههای مختلف نواخته میشود. دودوک، عشق و رنج ارامنه و آیینهای مقدس آنان را بازتاب میدهد و شنیدن آن بخشی از زندگی روزمره مردم ارمنستان است. موسیقی کلاسیک ـ مدرن ارمنی موسیقی مذهبی ارمنی تا پایان قرن نوزدهم به شکل نیایش کلیسایی اولیه بههمان شکلی که ماشتوتس آن را تنظیم کرده بود ماند تا این که«کومیتاس واردیت» طرح خود را در فاصله سالهای 1899 تا 1910 به اجرا در آورد. منابع موسیقی ارمنی نظیر مجموعه جهان موسیقی از انتشارات پنگوئن او را بنیانگذار موسیقی کلاسیک ارمنستان میدانند. او در طی 11 سال بیش از 3000 نغمه محلی را جمعآوری و بسیاری از این نغمهها را به شکل چند صدایی تنظیم کرد. همزمان با تلاشهای کومیتاس نسلی از موسیقیدانان ارمنی در تفلیس شکل گرفتند که حال و هوای نواهای ارمنی را در قالب موسیقی کلاسیک باز آفرینی کردند. برجستهترین نمونه این نسل «آرام خاچاطوریان» است که در سال 1903 در تفلیس به دنیا آمد. شهری که او خود در اشاره به موسیقی سایات ناوا آن را شهر نواها مینامید. از او نقل است که: «صدای دودوک اورا به گریه میآورد.» در همین سالها «لئون گریگوریان» که در سال 1886 در تبریز بهدنیا آمده بود نیز پا به فضای موسیقی تفلیس نهاد. اودرسال 1907 به تفلیس رفت و به تکمیل ساز تخصصی خود «ویلون» پرداخت. در سال 1910 به تبریز بازگشت و گروه موسیقی مجلسی و نخستین گروه کُر چهار صدایی را تشکیل داد و برای 30 سال ارکستر مجلسی را رهبری کرد. او تنظیمکننده بسیاری از سرودهای فارسی وارمنی است و در سال 1940 که به تهران آمد گروه کُر گوسان را تشکیل داد. او در طول زندگی خود 94 ویولونیست را تربیت کرد. فرزندان و خانواده لئون گریگوریان طی 4 نسل با تکیه بر شناخت از موسیقی کلاسیک ـ مدرن کمک چشمگیری به پیشرفت موسیقی علمی در ایران کردند. «روبیک گریگوریان» (پسر لئون) در آخرین اثر خود سمفونی شماره 4 بادراگ را ساخت که اثری برجسته در تاریخ موسیقی ارمنی به حساب میآید. این سمفونی بر اساس اثری از کومیتاس با همین نام ساخته شده است. نمونه دیگری از این گروه موسیقی دانان ایرانی ـ ارمنی «امانوئل ملک اصلانیان» است که در سال 1292 خورشیدی در تبریز بهدنیا آمد. از آثار او که بهشدت دلباخته مشرب فکری مولوی بود میتوان به «آهنگهایی روی تم دشتی» و «آفرینش» اشاره کرد. او نخستین پیانیست ایرنی بود که در اروپا و در آلمان در بحبوحه جنگ جهانی دوم به روی صحنه رفت. ارمنیان و موسیقی دستگاهی و پاپ ایران نسلی از آهنگ سازان ایرانی ـ ارمنی مانند «آرنو جانبازیان» بهطور مستقیم از اواخر دهه 30 بر موسیقی ایران و برنامههایی که از رادیو ایران پخش میشد تاثیر گذاشتند در برنامههای رادیویی با تنظیم کسانی مانند «همایون خُرم» و «جواد معروفی» بر روی ملودیهای ارمنی نظیر آهنگهای جانبازیان اشعار دلنشین فارسی قرار داده شد و خوانندگانی مانند «الهه» و «بنان» آنرا خواندند. ترانه معروف «رسوای زمانه» و یا ترانه معروف «آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود» از آن جملهاند. ادامه این تاثیرات را میتوان در تولیدات جوانپسند موسیقی پاپ ارمنی ـ ایرانی جستوجو کرد. نکته جالب در این میانه آن است که با نزول آثار پاپ ساخته شده در ایران، گرایشی در میان جوانان ایرانی ارمنی نسبت به آثار پاپ ساخته شده در ارمنستان به وجود آمده است. |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تاثیر فرهنگهای نهفته در تمدنهای همسایه و استخراج آنها به شیوه ساده در جهان معاصر حداقل می تواندوسعت شناخت ودر نتیجه مرز های منجمد حاصل از سیاستهای نابخردانه سیاست بازان حاکم خصوصا در آنسوی عقب مانده تررا بشکند و حاصل :
-- mroudsari@yahoo.com ، Jan 8, 2008مسلما شگفت خواهد بود.
اتنوموزیکولوژی جنبش اکادمیک بر خورد انتقادی موسیقیدانان پیشرو اروپا بر علیه نابودی از پیش طراحی شده غرب ضدموسیقی افریقا از همین جاها اغاز شد.
مهدی رودسری
سلام من رافی هستم از هموطنان ارمنی که از خواندن این متن و شنیدن برنامه ای که تنظیم شده و از رادیو پخش شده صمیمانه تشکر می کنم. امیدوارم شاهد پخش این قبیل برنامه ها از رادیو زمانه باشیم. همچنین از آقای ساهاکیان که از اساتید موسیقی هستند و خانم بربریان کمال سپاس را دارم.
-- بدون نام ، Jan 8, 2008البته ارامنه در زمینه هنرهای دیگر هم بسیار فعالیت کرده اند که لطفا در برنامه های بعدی به آن بپردازید. امروز روز تولد من بود و این برنامه هدیه بسیار ارزشمندی برایم محسوب می شود. هرچند در ایران ممکن است که به خاطر فیلترینگ نتوانند از برنامه جذاب شما استفاده کنند اما ما به همدیگر خواهیم گفت که رادیو زمانه به مناسبت شروع سال نو میلادی چه کرده است. دستتان درد نکند. همچنین از اقای رمضانپور و بال افکن که زحمت نوشتن و تهیه این برنامه را کشیده اند تشکر ویژه می کنیم.
کاشکی آهنگ های بیشتری از سایاد ناوا بگذارید. خانواده ما را به یاد جشن ها و شادیهای مان می اندازد.
-- کارن ، Jan 8, 2008کار جالبی است بویژه از حیث اطلاعاتی که گردآوری شده. نگاه تازه ای است به حوزه موسیقی و هتر از نوع ارمنی آن.
-- بدون نام ، Jan 9, 2008صدای راوی در این برنامه از نقاط قوت آن است.
رادیو زمانه باید این نوع برنامه ها را به نظر من گسترش بدهد.
به سایر نقاط دنیا هم برود و از فرهنگ و هتر ملل بیشتر بگوید و بنویسد.
قریبا مهاجر
روزگاری بود که آهنگ های ویگن و گوگوش و دلکش در میان مردم زمزمه می شد. اشعار آن ها و آهنگ ترانه هایشان بخش جاویدان موسیقی ایران را تشکیل می دهند. اما در سالهای اخیر و در ایران نه تنها از آن خوانندگان نام و نشانی باقی نمانده بلکه جای آن ها را اغلب آثار کم ارزش و بی محتوا و زودگذر گرفته است. شاید با این گونه برنامه ها بتوانید در حافظه تاریخی از دست رفته ملت ایران تاثیری بگذارید.
-- بدون نام ، Jan 9, 2008مادرسالهای اخیر چیزی که همواره شنیده ایم زنچموره بوده است.جتی در مراسم مولودی نیز نواهای حزن انگیز یاد اور بازگشت به اصل بوده که همانا موسیقی عزا است.
-- کاظم ، Jan 9, 2008بنابراین انتخاب وپرداختن به شادی و شادی نامه بسیار جالب است و حتما این برنامه جز برنامه های پر طرفدار ان رادیو درخواهد امد .
ازسوی دیگر فکر می کنم که می تواند ارشیو با ارزشی در تاریخ فرهنگی ما شودو گنجینه غنی از موسیقی دانان وموسیقی شناسان دراین زمینه باشد.
چه خوب که از موسیقی ارمنستان، سازها و شاعران و آهنگسازانی همچون سایاد ناوا یادی شد. دستتان درد نکند.
-- آرتا ، Jan 10, 2008برنامه جالبی است و به تهیه کنندگان این برنامه سلام وخسته نباشید می گویم.امیدوارم که این کار زیبایتان تداوم داشته باشد.
-- ایدین ، Jan 10, 2008لطفا مدت برنامه را بیشترو اهنگهای بیشتری هم پخش کنید.
ممنون
برنامه زیبایی است . به نظرم اگر برنامه ای به آهنگ دکلمه های ارمنی و خوانش فولک های ارمنی اختصاص داده شود نیز مفید خواهد بود .
-- شاهرخ ، Jan 10, 2008موفق باشید
بسیار شنیدنی و آموزنده و لذتبخش بود . امیدوارم باز هم از این قبیل برنامه دشته باشید
-- نعیمه ، Jan 10, 2008بسیار خوب و جالب بود، گزارشی که کاملاً حرفه ای تهیه شده. امید که ادامه یابد.
-- بدون نام ، Jan 18, 2008dastetan dard nakonad ,mayeye eftekhar ast ke inhame sarmayehaye farhangie moshtarek darim
-- simohssen@libero.it ، Feb 17, 2008