خانه > آهنگ زمانه > موسیقی متفاوت > «جستجو»ی مامک خادم! | |||
«جستجو»ی مامک خادم!محمد تاجدولتیگفتگو با مامک خادم را از «اينجا» بشنويد. در این سالهای مهاجرت ایرانیان به کشورهای مختلف٬ معرفی و ارائه موسیقی ایرانی بیشتر از بقیه هنرها و به شکلهای گوناگون انجام شده است. گروهی از خوانندگان و موزیسینها٬ به ویژه در بخش موسیقی پاپ ایرانی٬ بیشترین تولید و فعالیت را داشتهاند. گروهی دیگر از هنرمندان ایرانی موسیقی سنتی و اصیل و یا موسیقی فولکلوریک ایران را به کشورهای مختلف برده و ارائه کردهاند. اما گروهی هم هستند که با تاأثیر گرفتن از موسیقی سنتی و یا فولکلوریک ایران٬ نوع تازهای از موسیقی به نام موسیقی «فیوژن» یا «تلفیقی» را ابداع و ارائه کرده و میکنند که به جای خود قابل توجه و شنیدنی است. یکی از این هنرمندان مامک خادم است. هنرمندی که بیش از ۱۵ سال است که در زمینهی تولید و ارائه موسیقی تلفیقی کار میکند و تا به حال چندین آلبوم از طریق گروه موسیقی «Axiom of Choice» که خودش بنیانگذار و خواننده آن هم هست، منتشر کرده است. مامک خادم، این هفته برای اجرای دو کنسرت در شهرهای تورنتو و اتاوا و معرفی آلبوم جدیدش به نام «جستجو» و انجام یک کارگاه آموزشی آواز در دانشگاه تورنتو که به کوشش «گروه موسیقی ایرانی» این دانشگاه برگزار شد به کانادا آمده بود. در پایان کارگاه آموزش آواز با مامک خادم دربارهی سابقه فعالیتهایش٬ آلبوم جدیدش و نوع هنری که ارائه میکند، گفت و گو داشتم.
من در سنین نوجوانی از ایران خارج شدم و دو سال قبل از انقلاب، به قصد گرفتن یک مدرک از یک رشتهی به اصطلاح خوب، که بتوانم خارج از کشور تحصیل کنم و برگردم، به آمریکا رفتم. ولی به دلیل مسائلی که در ایران اتفاق افتاد، اقامت به این صورت ادامه پیدا کرد. در دوران در دوران انقلاب يا بعد از انقلاب، به هر حال ما هم که ایرانی بودیم و خارج از کشور بودیم، دلمان برای ایران تنگ شده بود و همیشه برای ایران میتپید. همیشه دوست داشتم که در آن شرایط بودم و در آن داستانها شریک بودم. ولی به دلیل زندگی در خارج از کشور، نمیتوانستم. بعد از مدتی، چون موسیقی را دوست داشتم، احساس کردم که در بخش موسیقی، همان موسیقی را انتخاب کنم که یک بخشی از فرهنگ ایرانی باشد. در حقیقت موسیقی سنتی را انتخاب کردم؛ چون در فرهنگ ما تاریخ دارد و دقیقاً مثل مدرسه رفتن است. یعنی این که باید زمان طولانی گذاشته شود تا یاد بگیریم؛ یعنی یک سیستم آموزشی در پشت آن است. علاقه به موسیقی سنتی از بچگی در وجود شما بود یا این که وقتی به خارج آمدید، به دلیل دوری از ایران بود که کشیده شدید به سمت موسیقی ایرانی؟ ما در بچگی متأسفانه موسیقی سنتی زیاد گوش نمیدادیم. من همان طور که به بچههای کلاس هم گفتم، در زمان بچگی، وقتی سنم کم بود، بیشتر موسیقی «پینگ فلوید» گوش میکردم؛ به اصطلاح موسيقی غربی. چون موسیقی پاپ و ایرانی را در حقیقت زیاد دوست نداشتم. به هر صورت علاقه من به موسیقی سنتی بیشتر از اینجا به وجود آمد. چون این یک نوع ارتباط و پلی بود که من میتوانستم با فرهنگ خودم داشته باشم. به اضافه این که واقعاً زیباست و لذت میبرم. ولی در حقیقت این انتخاب از آنجایی آمد که این یک منبعی است که میتواند مرا به فرهنگ ایرانی وصل کند. در دورانی که انقلاب شد، دیگر من از نوجواني بیرون آمدم و وقتی که شروع کردم آواز را کار کردن، در حقیقت خیلی امکانات کم بود. چون در آن دوره، موزیسینهایی که کار موسیقی سنتی را انجام میدادند، کمتر به کشور آمریکا مهاجرت کرده بودند. در حقیقت بودند افرادی که در آنجا تدریس میکردند؛ ولی من دلم میخواست و به این نتیجه رسیده بودم که از منبع درست که در ایران بود، درس بگیرم. به دلیل این که کارم تدریس در دبیرستان و کالج بود، دو ماه تابستان که به من برای یادگیری مطلب فرصت میداد و آن چیزهایی که میخواستم، به ایران میرفتم و یاد میگرفتم. رشتهی تحصیلی شما ریاضیات بوده است و کار شما نیز تدریس ریاضی بوده. میخواستم بدانم که چقدر نزدیکی بین ریاضیات با آن فرمولهای خیلی خشک و سخت، با دنیای موسیقی که به هرحال یک دنیای کاملاً متفاوت است، وجود دارد؟ توضیح کوچکی که میتوانم بدهم این است که این دو اصلاً چیزی نیست که بخواهند متفاوت باشند و خیلیها میگویند که این دو مکمل یکدیگرند و خب موسیقی از قبل بوده و این دو از چیزهایی هستند که من خیلی دوست دارم. یعنی من تدریس را دوست دارم و همین طور موسیقی را. راستش من در سالهای گذشته در دبیرستان به صورت تماموقت ریاضیات تدریس کردم و آن کار را قطع کردم. ولی در کالج به صورت نیمهوقت کار میکنم که این امکان را به من میدهد که الان، اینجا باشم. در دبیرستان این امکان نبود که در وسط هفته بتوانم مسافرت کنم. ولی در کالج به دلیل این که کلاسها مثلاً دو روز در هفته است، من برنامههای کنسرت یا برنامههای «ورک شاپ» (کارگاه آموزشی) را میتوانم جوری تنظیم کنم که به دو سه روزی که من کلاس ندارم، بیفتد. در حال حاضر هم به خاطر این که آلبوم جدیدم بیرون آمده، چند ماه گذشته و آینده را من بیشتر به کار موسیقی میپردازم. ولی خب چیزی که شما گفتید این است که من ۲۰ سال در رشتهی ریاضی تدریس کردهام و موسیقی هم دوست دارم. تا حالا چندین کارگاه آموزشی آواز داشتهام؛ بیشتر برای غیر ایرانیها، کسانی که کار موسیقی کردهاند یا خواننده هستند یا میخواهند روش و نوع موسیقی ایرانی را یاد بگیرند؛ با آنها کار کردهام و خیلی موفق بوده است. چون تدریس کار من است، فکر میکنم که میتوانم خیلی خوب آن را انجام دهم. من متأسفانه چون بچه ندارم و الان هم که دیگر چون توی دبیرستان که بچههای جوانتر وجود دارند، کار نمیکنم، ارتباطم با آن گروه متأسفانه قطع شده است؛ چیزی که خودم هم تاسف میخورم. شاگردی دارم که ۱۳ ساله است و در اینجا به دنیا آمده است. ما کمکم داریم با هم کار میکنیم، ولی من لزوماً موسیقی سنتی به او یاد نمیدهم و تنها چیزی که به او گفتم، این است که من تکنیک آوازی را لابهلای آن چیزی که دوست دارد، یعنی اگر موسیقی پاپ اینجا را دوست دارد، گفتم که میتواند آن قطعه را کار کند و من ایرادهای او را میگیرم. مثلا وقتی این تکه را میخواهد بخواند، بداند که صدا و نفس چگونه باشد. به خاطر این که این، فرمی بوده که توانستهام با این بچه ارتباط برقرار کنم.
جلسه بعدی تکهای را که من دوست دارم، کار میکنیم. حالا این میتواند جاهای خیلی آسان که در ردیف هست، باشد یا یک سری از قطعهها یا موسیقیهای فولکلور باشد. این سیستمی است که من با بچهها کار میکنم. زمانی میتوانم کار کنم که به حرف دلشان گوش کنم. وقتی که میخواهد «مارایا کری» یا «بریتنی اسپیرز» بخواند، حتی ممکن است که چند جلسه طول بکشد و من وظیفهام است که گوش کنم و ایرادات آن را بگیرم تا بعد که او بتواند در دنیای من وارد شود و ما بتوانیم که یک راه ارتباط با هم داشته باشیم... من کارم موسیقی سنتی نیست. فقط به اصطلاح ریشههای کارم و روش خواندنم، سنتی است. ولی اصلاً خودم را در آن قالبها نمیگذارم. برای همین، چون این قالبها بازتر هست، این امکان را برای کسانی که فقط موسیقی سنتی را دنبال نمیکنند، به وجود میآورد که آن افراد بتوانند تا حدی گوش کنند. یعنی این نوآوریها میتواند کمکی کند؟ به نظر من خیلی میتواند کمک کند که افراد بشنوند و به هر صورت این موسیقی، موسیقیای است که از ردیف میآید. در عین حال نیز میگویم که من خودم را به عنوان یک موسیقی سنتیخوان نمیشناسم. کار من، کار فیوژن هست و کار موسیقی تلفیقی است. سه تا آلبوم با گروه «Axiom of Choice» بوده که من خوانندهاش بودم که از سال ۹۱-۱۹۹۰ شروع به کار کردیم و سه آلبوم خیلی خوب داشتیم که من از این مسأله خوشحالم و به ما عنوان یکی از پیشروهای موسیقی تلفیقی شناخته شديم. الان یک آلبوم جدید خودم آمده است به اسم «جستجو» که کارهایی است که خودم جمعآوری کردهام و ملودیهایی هستند که از کشورهایی مثل یونان، ترکیه، ارمنستان و ایران. ملودیها در اصل برای آنجاست؛ ولی با اشعار کلاسیک و یا اشعاری که بچههای جوانتر در ایران برایم ترانهسرایی کردند. به جز اینها در موسیقی فیلمهایی که در تلویزیون و سینمای آمریکا بوده که همکاری کردهام و در سیدیهای افرادی مثل «عمر فاروق» موزیسین ترک همکاری کردهام. |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
ما 10سال است كه از صداي آسموني مامك عزيز لذت ميبريم. مرسي از اينكه گفتگو با ايشان را انتخاب كرديم. اي كاش عكس ها كمي بهتر بود
-- مريم ، Sep 28, 2007کاش خانم مامک اين جا سری بزنند و اين نوشته را بخوانند:خانم خادم عزيز من23 سال بيشتر سن ندارم و در ايران زندگی می کنم.با نوار واقعه ی آوای باربد با صدای شما آشنا شدم.ما اين جا صدای شما را بايد به صورت غير قانونی تهيه کنيم و گوش کنيم و ساعتی چند از صدا و موسيقی زيبای آثار شما لذت ببريم.شما برای هميشه در خاطرات نسلی خواهيد درخشيد.اميد وارم که روزی در ايران شرايطی فراهم شود که صدای شما را آزادانه تهيه کنيم و بشنويم....
-- محمد از ايران ، Sep 28, 2007شاد باشيد.
ما نیز می سوزیم و می سازیم...
-- ana ، Sep 30, 2007درود مامک عزیزم
-- امیر ، Oct 1, 2007همان گونه که ترکیب فرهنگ ها و سنس در خور ستایش است موسیقی تلفیقی نیز اتحاد و ترکیبی با ملت ها و بشریت وگامی نو برای همبستگی هر چه بیشتر بشریت میباشد که این کار شایسته ای است و مامک عزیز در کار خود بسیار خوب عمل کرده است.