Apr 2007


برنامه خاطره‌خوانی - بخش ششم
پیش‌داوری

در ششمین قسمت از خاطره‌خوانی، این بار رضا دانشور به سراغ خاطره‌ی یک راننده‌ی تاکسی در دیتون رفته: «یک پیام رادیویی از مرکز رسید: باید می‌رفتم روزنامه‌فروشی ویلکی و یک روزنامه‌ی مخصوص مسابقات اسبدوانی می‌خریدم. بعد هم از سوپرمارکت مرکز شهر شش‌تا بطری آبجوی شوین لینگ،‌ یک قوطی پودر غذای مخصوص ماهی قرمز و یک کارتون سیگار جغد سپید...»



برنامه خاطره‌خوانی - بخش پنجم
دو خاطره‌ی خیابانی

پنجمین برنامه‌ی خاطره‌خوانی رضا دانشور به دو خاطره‌ی خیابانی اختصاص یافته که هر دو لحظاتی از زندگی در تهران، این شهر غول‌پیکر را توصیف کرده‌اند. نویسنده‌ی‌ یکی از آنها مرد است و دیگری زن. یکی با لحن سرد و با نگاهی فاصله‌دار نوشته شده است، و دیگری لحنی خشمگین، اندوه‌بار و احساساتی دارد.