با گذشتگان


با گذشتگان ـ برنامه اول
عمو سبزی‌‌فروش

چندی است در برنامه‌های روز جمعه به نقل یک ماجرا می‌پردازیم. نقلی که به هر حال در گوشه‌ای از تاریخ خود را ثبت کرده است. برای گذاشتن این نقل‌ها مدتی این پا و آن پا می‌کردم. آخر هم دل را به دریا زدم. اسمش را گذاشته بودیم «با گذشتگان» که به این بهانه با‌ هم سری به گذشته بزنیم. داستانی که در اولین برنامه نقل می‌شود، مربوط به دانشجویان ایرانی است که دوران سلطنت احمدشاه قاجار برای تحصیل به آلمان رفته بودند و دکتر جلال گنجی، نقل می‌کند که مقابل امپراطور آلمان رژه رفتند و «عمو سبزی‌فروش» را به عنوان سرود ملی ایران خواندند.



با گذشتگان ـ برنامه دوم
حکایت شیخ جنید بغدادی و بهلول

آورده‌اند که شیخ جنید بغدادی به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او. شیخ، احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده سلام کرد. بهلول فرمود طعام چگونه می‌خوری؟ عرض کرد اول «‌بسم‌الله» می‌گویم، سپس هر چه تعلق به آداب داشت بیان کرد. بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت.