تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    
اندیشه انتقادی، برنامه ۴۰

گفتمان اخلاقی و اخلاق گفتمانی

محمدرضا نیکفر

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.

گفتارهایی برای مخاطبان زمانه:
اخلاقِ گفتمانی عنوان برنامه‌ی فلسفی‌ای است که یورگن هابرماس و کارل-اُتو آپل، دو فیلسوف معاصرِ آلمانی، پیش گذاشته‌اند. صفتِ گفتمانی برای اخلاق از آن رو آمده است که طبقِ باورِ بنیادی این پروژه‌ی فلسفی هنجارهای اخلاقی را می‌توان به گفتمانِ عقلانی برگرداند، به آن چنان گفت‌وگویی که در آن نه زر و نه زور، بلکه فقط استدلال پیش‌برنده باشد.

ضرورت استدلال
در برابر خشونت و اِعمال زور، تفاهم قرار دارد. تفاهم همواره از جنسِ گفتمانِ عقلانی نیست، اما بنابر یک اندیشه‌ی بنیادی اخلاق گفتمانی به آن معطوف است، یعنی در خود حاوی این پیام یا ادعاست که می‌تواند خود را تا حد یک گفت‌وگوی خردورزانه فراکشد و راه و روند و ره‌آوردهای خود را در یک گفتمانِ عقلانی مُوَجَّه کند. هرگاه کسی ادعایی کند، بایستی آماده باشد آن را مستدل سازد. اگر از این کار سرباز زند، عقلانی رفتار نکرده است. ما نیز اگر بخواهیم ادعای او را پس زنیم، باید دلیل بیاوریم. در هر حال به ضرورت یک گفتمان استدلالی می‌رسیم. این که به این ضرورت گردن نمی‌نهیم، مسئله‌ی دیگری است.

هنجارگذاری
بیان، خود یک کنش است و همچون هر کنش دیگر در متن یک موقعیت عملی قرار دارد. از دیدگاهِ اخلاقِ گفتمانی، بیان در حرف یا در عمل هنجارگذار است. انسان وقتی در موقعیتی خاص کاری می‌کند، نمی‌تواند خود را از دست این پرسش برهاند که آیا بایستی به راستی در این موقعیت چنین کرد. عقل داشتن در مفهومِ اخصِ کلمه به معنای تواناییِ تعمیم و تخصیص است: حرکت از خصوصی به عمومی و از عمومی به خصوصی. کسی در موقعیتی کار خاصی کرده است. می‌گوییم: آدم که چنین نمی‌کند. یعنی: کنش‌گر با عمل خود الگویی عرضه کرده که پذیرفتنی نیست، چون در عمومیت خود نابهنجار است، یا این که از الگویی پیروی کرده و آن را در موقعیت خاص خویش به کار برده که نامناسب است، یا با موقعیت همخوان نیست یا این که اصولا نابهنجار تلقی می‌شود.

مسئولیت و آزادی
هر عمل ما برآمده از یک ارزش‌گذاری است و خود ارزش‌گذار است. بر این قرار دیگران در برابر ما مسئول‌اند و ما در برابر دیگران مسئولیم. انسان در مسئولیت می‌زید. در اگزیستانسیالیسم گفته می‌شود که ما در انتخاب آزادیم، اما بایستی بدانیم که با هر انتخابی برای یک جهان انتخاب می‌کنیم. در اخلاق گفتمانی اساس پیوند درونی آزادی و مسئولیت در زبان با کارکرد تفاهمی‌اش دیده می‌شود.

زبان خدایگان و زبان بنده
شرط تفاهم توانایی دیدن جهان از منظر دیگران است. تعویضِ نقش در بودِ مکالمه است. خدایگان ولی از الفاظ و عباراتی استفاده می‌کند که بنده روا نیست نظیر آنها را به کار برد. بر این گونه با تعویض‌پذیریِ طبیعیِ نقش در زبان مقابله می‌شود. خدایگان از خود مثلا با ضمیر "ما" نام می‌برد؛ آنگاه که می‌پرسد بازخواست می‌کند؛ او چون به فکر تفاهم نیست، به فهم نیز نیازی ندارد؛ او همه چیز را پیشاپیش می‌داند. خدایگان از بالا نگاه می‌کند، اِشراف دارد، اما بنده از پایین به بالا می‌نگرد و زاویه‌ی دیدش همیشه بسته است. او بندگی‌اش را در سخنش بازتولید می‌کند. او نمی‌گوید "من"، بلکه در حضور ارباب می‌گوید "بنده"، "عبد"، "چاکر".

اخلاق مرسوم
اخلاق در نظام رب و عبد، اخلاقِ نیندیشیده‌ی روشن‌نگشته‌ی مرسوم است. سنتی وجود دارد که تقبیح بدی در آن تا حد تقبیح نابرابری مبنایی نظام و نادانی ذاتی آن پیش نمی‌رود. این سنت، اگر هم برخوردار از گفتمان اخلاقی باشد، اخلاق در آن به صورت اخلاق گفتمانی بررسی نمی‌شود، یعنی هنجارها حقانیت‌ِشان را در یک گفتمان آزاد خردورزانه نمی‌جویند؛ آنها به رسم و عادت و آیین متکی هستند.

در اخلاق مرسوم پاسخ به این پرسش که "چرا باید چنین کرد؟"، این است که رسم ما این است، سنت ما این است، دین ما چنین مقرر داشته است. ممکن است درباره‌ی خوبی و درستی هنجار دلیل‌هایی هم بیاورند، ولی چون آن دلیلها را به پرسش کشیم، در نهایت با پاسخی این چنین مواجه می‌شویم: همیشه این گونه بوده است، رسم پدران ما این است، خدا و رسول چنین گفته‌اند. در این گفتمان، عقل در کنار نقل و رسم، نقشی فرعی و توجیه‌‌کننده بازی می‌کند.

گفتمانی شدن اخلاق
یک مشخصه‌ی عمده‌ی عصر جدید گرایش به گفتمانی شدن اخلاق است. دوران بندگی و اطاعت بی چون-و-چرا به سر می‌آید و پرسش از پی چونی و چرایی معمول می‌شود. اندیشه‌هایی آن‌سان که در اخلاق گفتمانی هابرماس و آپل می‌بینیم، ریشه در این گرایش مدرن دارند، ریشه در گرایشی دارند که در این سپارشِ روشنگرانه‌ی ایمانوئل کانت تقریر شده است: «دلیر باش در به کار گرفتن فهم خویش!»

عقل انتقادی
پرسش و انتقاد همبنیاد ‌اند. "چرا چنین است؟" معمولاً پرسشی انتقادی است. آنان که راضی‌اند و با وضعیت می‌سازند، سؤال هم نمی‌کنند. اخلاق گفتمانی می‌گوید: می‌توانید بپرسید و دلیل بخواهید. هنجار درست آن چیزی است که بتواند از یک گفت‌وگوی انتقادی استدلالی سربلند بیرون آید.

نظریه‌ی اخلاق گفتمانی آشکار کننده‌ی ارتباط درونی عقل با سنجشگری است. عقل، عقلِ انتقادی است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

فایل صوتی عمل نمیکند.

-- بدون نام ، Dec 29, 2006

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)