خانه > سید ابراهیم نبوی > یک تجربه | |
یک تجربهنامه به یک ابراهیم رها و یک ژوله فهیمابی خوبی؟ حالت خوب شده؟ مهدی چه طوره؟ هنوز کفتر از بالا میآیه؟ امیدوارم همیشه کفتر از بالا بیایه؛ نه اینکه از پایین بره. من هم خوبم. مشغولم و سعی میکنم بنویسم. اولش وقتی میدیدم که همهاش کفتر از بالا میآیه، ناراحت میشدم و فکر میکردم چرا این قدر کفتر از بالا میآیه. اما بعدش که نامه به یک هاشمی و یک موسوی و یک خاتمی شروع شد، دیدم نه؛ این ابراهیم حالا دیگه مثل همان کفتری که باید رها بشود، دیگر نه تنها از بالا نمیآیه، بلکه بالا هم میره. برای آن که رفت، برای آن که ماندابراهیم نبوی: «لازم نیست من که در تهران زندگی میکنم حتما تو را قانع کنم که درست فکر میکنم و کار همین است که من میکنم؛ یا تو که در پاریس زندگی میکنی مرا قانع کنی که راهی که تو رفتهای درست است و حرفی که میزنی منطقیست. قبل از همه چیز باید بتوانیم با همدیگر حرف بزنیم. با زبانی که هر روز تغییر میکند. این نوشته را به گفتوگو میگذارم. میخواهم در رادیو زمانه باب این بحث را بگشایم». |
لینکدونی
موضوعات
|