تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

زنده‌دلان کوبا

برگردان: مانی پارسا

کوبایی‌ها در ماه جاری شادی را با خود به آمستردام آوردند. گروه موسیقی «کلوپ بوئنا ویستا» که تورهای سراسری زیادی در سراسر دنیا دارد در ماه دسامبر در یکی از محل‌های برگزاری کنسرت در آمستردام به‌نام «صحنه‌گاه پپسی» به‌روی صحنه رفت. بوئنا ویستا (به معنی خوش‌منظره) نام یکی از باشگاه‌های موسیقی در هاوانا، پایتخت کوبا است.


گروه موسیقی کوبایی «کلوپ بوئنا ویستا»

موسیقی سنتی کوبا دارای ضرب و مکث‌های زیاد و جالبی است و رقص و اطوار ویژه ای را در شنوندگان برمی‌انگیزد. مخاطبان «میخانه بوئنا ویستا» در آمستردام در راهروها هم مشغول رقص و شادی بودند و فریاد «دوباره دوباره» آنها فضا را پر کرده ‌بود.

یکی از خبرنگاران روزنامه تایمز آمستردام فرصتی پیدا کرد تا با سه نفر از ستارگان این گروه گفتگویی داشته باشد. برگردان بخش‌هایی از این گفتگو را با هم می‌خوانیم:

نخستین چیزی که آدم باید درک کند اصطلاح کوبایی «دسکارگا» است. دسکارگا یعنی "بیان حالات درونی از راهِ انجام کارهای فی‌البداهه" و بطور خلاصه یعنی همان بداهه‌خوانی و بداهه‌نوازی.
استاد گیژرمو روبالکابا گونزالِس (آر.جی) را در گوشه‌ای گیر می‌آوریم و از او پرسش هایی می‌کنیم. استاد، متعلق به یک خاندان معروف از موسیقی دانان کوبا است. با اینکه ویلن و فلوت هم می‌نوازد تخصص او در نواختن پیانو بود که برای او لقب استاد را به همراه آورد. آر.جی، ۷۸ سال دارد و ۵۸ سال است که به آفرینش قطعات کوبایی مشغول است. او بهترین پیانیست جزیره کوبا به‌حساب می‌آید.

در کنار آر.جی، دو نفر دیگر هم نشسته بودند. یکی خوزه ماراکایبو کاستانِدا (ام.سی) که در زمینه نواختن سازهای گوناگون همه‌فن‌حریف است و متخصص تِرِس (شش‌تار کوبایی) ، کونگاس(کوس کوبایی)، ترومبون، ویولن و پیانو است. ام.سی از دهه ۱۹۵۰ شخص اول صحنه‌های کاباره‌ای هاوانا به‌حساب می‌آید.

نفر دیگر خانم سیومارا آویلا والدِس لِسکای (ال.اس) است که از دهه ۱۹۵۰ به خوانندگی مشغول شده و او را ستاره خوانندگان «کلوپ بوئنا ویستا» می‌نامند.

این گروه، با خود یک خواننده ۸۸ ساله، یک گروه نوازندگی با هفت ساز مختلف و یک گروه رقص پنج‌نفره را هم به همراه آورده‌اند تا کلوپ بوئنا ویستا را بازگو کنند.
الهام‌بخش این قصه، داستان‌های آرتورو لوکاس بوده‌است. لوکاس ساقی اصلی و "خدای کوکتل" در بوئنا ویستا و همه کلوپ ‌های برتر هاوانا بود. این قصه را هنرمندان این گروه با استفاده از سان (موسیقی ریتمیک گیتار)، گوآراچا (موسیقی خیابانی کوبا)، رومبا (موسیقی چندضربی آفریقایی)، بولِرو (رقص آرام سنتی) و جاز بازگو می‌کنند.

پرسش ما: شما ظاهراً تکه‌ای از کوبا را با خود آورده‌اید. می‌خواستم بپرسم چه‌جور کوبایی را با خود آورده‌اید؟ این سؤال را می‌کنم چونکه تنها اطلاعات مردم از کوبا از طریق اخباری است که عمدتاً از فیلتر رسانه‌های آمریکایی می‌گذرد. بنابراین بیشتر مردم شانس اینکه کوبا را از دیدگاه خود کوبایی‌ها بشناسند ندارند. آیا شما حقیقت کوبا را با خود آورده‌اید؟

اس.ال: ما نماینده مردم کوبا هستیم. ما آن کوبایی که تقریباً همه دوست دارند را با خود به هلند آورده‌ایم. این حقیقتی از زندگی ماست که ما با خود آورده‌ایم.

آیا این حقیقت مربوط به زمان مشخصی بوده‌است؟

آر.جی: این حقیقتی است که هیچوقت نخواهد مرد. ما کوبایی‌ها مردمِ روشن و بازی بوده و هستیم، چه در تاریخ چه در زمان حاضر.

تا آنجا که فهمیده‌ام موسیقی «سان» قلب موسیقی کوبایی است و بقیه سبک‌های کوبایی از آن گرفته شده‌اند. آیا درست می‌گویم؟

ام.سی: تنها سان نیست. سان به اضافه تنباکو، نوشیدنی رام و زن‌ها.

متن آواز شما داستان‌هایی کهن هستند و خود شما هم سنی ازتان گذشته‌است. آیا این داستان‌ها به‌درد مردم این دوره می‌خورد و آیا خود شما نباید الان در خانه خود لم بدهید و راحت بیاسایید؟

اس.ال: بله داستان‌ها قدیمی هستند ولی «هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند». اگر با احساس کامل نخوانی درست درنمی‌آید. من سعی می‌کنم همه احساساتم را بیرون بریزم. هرچه بیشتر بهتر.
در مورد پیر بودن. خب این کار ماست. ما گهگاه در کشور خودمان استراحت می‌کنیم ولی راستش را بخواهید ما عاشق تور گذاشتن و گشتن هستیم.

در اصل می توان گفت که موسیقی کوبا را بقیه دنیا از نو کشف کرد. آیا این مسئله شما را غافلگیر کرد یا منتظر محبوب شدن این موسیقی کهن بودید؟

آر.جی: ما جداً امیدوار بودیم که چنین چیزی اتفاق بیفتد زیرا موسیقی سنتی ما و ضربآهنگ‌های ما سالها بود که دیگر کنار گذاشته شده بود. ریتم‌های مدرن آمدند و ما را مانند سیل کنار زدند. ما قدیمی‌ها تصمیم گرفتیم که نیروهایمان را به هم پیوند بزنیم و موسیقی اصلی‌مان را دوباره برگردانیم. برای همین هم اینقدر دوست داریم تا این موسیقی را به گوش همه آنهایی که دوست دارند آن را بشنوند برسانیم. ما این کار را با عشق و شادی انجام می‌دهیم. همانطور که چه گوارا گفت "در جاهایی باش که از تو خواسته باشند".

آیا با وجود مشکلات سیاسی کوبا با دیگران، در همه جا از شما استقبال کرده‌اند؟

آر.جی: بله. حتی در جاهایی که فیدل کاسترو را دوست ندارند موسیقی کوبایی را دوست دارند.

آیا می‌توانید در آمریکا هم برنامه اجرا کنید؟

ام.سی: به ما ویزای آمریکا نمی‌دهند.

آیا این موضوع شما را ناراحت می‌کند؟

اس.ال: این مسئله از وقتی که حکومت بوش سر کار آمده پیش آمده. پیش از این نوازندگان کوبایی می‌توانستند به آمریکا سفر کنند. ما مطمئنیم به محض اینکه این بوش برود ما دوباره می‌توانیم در آمریکا برای مردم برنامه اجرا کنیم.

کارلوس بوستامانته، روایتگر و مترجم گروه هم از راه می‌رسد و از او می‌پرسیم:
شما تقریباً همه دنیا را می‌گردید و بخش اعظم برنامه‌هایتان را به ابراهیم فِرِره تقدیم کرده‌اید. آیا کار تور گذاشتن و اجرای برنامه بعد از درگذشت ابراهیم فرره که دوست تمام عمر اعضاء گروه بود مشکل نشده؟

بوستامانته: ام.سی و یکی دیگر از اعضاء با ابراهیم بزرگ شده بودند. شبی که ابراهیم فوت کرد ما در استرالیا بودیم و حالمان خیلی خراب بود. ما برنامه آن شب را به ابراهیم تقدیم کردیم. دو روز بعد ام.سی آمد پیش من و گفت که می‌خواهد بازنشسته بشود. گفتم هرجور دوست داری ولی آیا می‌خواهی خانه بمانی و چند تا از کارهایی که زنت می‌گوید را انجام بدهی و بمیری یا با ما دور دنیا بگردی و روی صحنه بمیری؟ او به من گفت: "آخ چه کنم!" و دو روز بعد برگشت و گفت: "تصمیم گرفته‌ام روی صحنه بمیرم".

منبع ترجمه:
تایمز لاهه، آمستردام، رتردام، آدینه ۸ دسامبر ۲۰۰۶، صفحه۲۱.

پی نوشت ها:
1- http://www.baratbuenavista.com/

2- http://www.pepsistage.nl/

3- Descarga

4- http://news.bbc.co.uk/2/hi/entertainment/4129058.stm

نيز: سايت فيلم ويم وندرس در باره کلوب بوئناويستا

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)