تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی در ارتباط با اهدای جایزه صلح نوبل به باراک اوباما

نوبلی به‌ قصد تأیید یا تشویق؟

محمد تاج‌دولتی
tajdolati@radiozamaneh.com

در پی برخاستن موج شگفتی جهانی از اعطای جایزه‌ی صلح نوبل امسال به آقای باراک اوباما و واکنش‌های موافق و مخالف نسبت به تصمیم کمیته‌ی صلح نوبل، ایرانیان مقیم کانادا نیز نظرهای گوناگونی نسبت به این خبر ابراز داشتند.

به‌ویژه سخنان رییس‌جمهور آمریکا پس از آگاهی از دریافت این جایزه و جایی که غیرمستقیم جایز‌ه‌اش را به مبارزان راه آزادی و دموکراسی، از جمله زن جوانی که در تظاهرات سکوت برای به گوش رساندن خواسته‌هایش مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جانش را از دست داد، بیش از هر چیز برای ایرانی‌ها جالب و بحث‌برانگیز بوده است.

در همین رابطه و در جریان یک گردهمایی که نزدیک به هزارتن از ایرانیان و گروهی از غیر ایرانیان کانادا به مناسبت جشن مهرگان برپا کرده بودند، نظر یک سیاست‌مدار کانادایی ‌ـ ایرانی، یک حقوق‌دان و فعال سیاسی ‌ـ اجتماعی، یک استاد نقاشی مینیاتور و یک محقق دانشگاهی و فعال سیاسی ‌ـ اجتماعی را جویا شدم.

به این پرسش که اعطای جایزه‌ی صلح نوبل به رییس‌جمهور آمریکا که به نظر برخی هنوز پس از چند ماه زمام‌داری دستاورد مشخصی در زمینه‌ی اعمال سیاست‌های صلح‌جویانه ندارد، چه تأثیری در سیاست جهانی و نیز چه تأثیر احتمالی در تحولات سیاسی ‌ـ اجتماعی ایران می‌تواند داشته باشد، دکتر رضا مریدی نخستین و تنها نماینده‌ی کانادایی ‌ـ ایرانی پارلمان اروپا پاسخ می‌دهد:

Download it Here!

باری بزرگ بر دوش آقای اوباما گذاشته‌اند

جایزه‌ی نوبل در سال‌های اخیر به افرادی داده شده است که واقعاً تعجب برانگیز است. ولی فکر می‌کنم که کمیسیون نوبل هدف خاصی را دنبال می‌کند. مثلاً خانم شیرین عبادی وقتی جایزه‌ گرفت، خیلی‌ها در دنیا تعجب کردند که چرا به ایشان نوبل صلح داده‌اند.

به‌هرحال کمیسیون نوبل می‌خواست پیغام خاصی به دنیا بفرستد و برای همین به ایشان جایزه‌ی نوبل دادند. به پرزیدنت اوباما هم به همین ترتیب. من فکر می‌کنم که می‌خواستند پیغام خاصی بدهند که آقای اوباما شما که رییس‌جمهور قویترین کشور دنیا هستید، حالا ما به شما جایزه‌ی نوبل می‌دهیم برای صلح.

بنابراین شما باید از این فرصت استفاده کرده و در استقرار صلح در دنیا کوشش کنید. پس باری بزرگ بر دوش آقای اوباما گذاشته‌اند.

دادن این جایزه به آقای اوباما چه تأثیری می‌تواند در آینده‌ی سیاسی ‌ـ اجتماعی ایران داشته باشد؟

من فکر می‌کنم با این جایزه آقای اوباما به ‌هیچ‌وجه نمی‌تواند دست به اسلحه ببرد. بنابراین برای کشور ما خوب است، چرا که ما ایرانیان به‌هیچ‌وجه موافق حمله به کشورمان نیستیم. توسط هیچ دولتی و هیچ ملتی.


دکتر رضا مریدی

آقای اوباما در آخر صحبت‌هاشان، به طور غیرمستقیم و بدون بردن اسمی، اشاره کردند به تقسیم جایزه با آن زن جوان که در تظاهرات سکوت شرکت کرد تا صدای خودش را به جهانیان برساند، که این اشاره به ندا آقاسلطان بوده است. این اشاره آیا تأیید و حمایتی از جنبش سبز مردم ایران است؟

طبیعتاً همین‌طور است. دنیا از جنبش ملت ایران حمایت می‌کند. بنابراین آقای اوباما هم یکی از افراد دنیا هستند. البته ایشان در مقام ریاست‌جمهوری حتا اشاره‌‌شان هم می‌تواند خیلی پرمعنا باشد و ما امیدواریم که جنبش آزادی‌خواهی، جنبش دموکراسی‌طلبی و حق‌طلبی مردم ایران پیروز شود و مسلماً هم پیروز خواهد شد. روزی برسد که دیکتاتورهای ایران بگذارند منتخبین مردم در این مملکت پرفرهنگ و پرتمدن حکومت کنند.

ای‌کاش جایزه‌ی صلح نوبل امسال برای اولین‌بار به ندا داده می‌شد که زنده نیست

لیلی پورزند حقوقدان و فعال پرتلاش حقوق بشر و مسایل زنان با تردید و نگرانی و اما و اگرهای بسیار به اعطای جایزه‌ی صلح نوبل به رییس جمهور آمریکا و تأثیر آن در سیاست جهانی و تحولات ایران نگاه می‌کند:

من فکر می‌کنم که اهدای این جایزه جهان را در شوک فروبرده است. نه به این دلیل که ما به آقای اوباما ارادت نداریم. گمان من این است که ایشان هنوز کارنامه‌ی مشخصی ندارد.


لیلی پورزند، حقوقدان و فعال حقوق بشر

من فکر می‌کنم اگر بخواهیم منصفانه برخورد کنیم، باید گفت که هم می‌تواند اثری مثبت داشته باشد، هم اثری منفی. اثر مثبت از جنبه‌ا‌ی تشویقی. اعطای این جایزه به رییس جمهوری که به‌هرحال تاریخ آمریکا را با انتخاب ‌شدنش تغییر داد و دست‌کم سدی در برابر تبعیض نژادی قرن‌ها گذاشت و این یک برهه خاص در تاریخ آمریکا و جهان است.

ولی برای آن‌چه ایشان قول دادند و یا در تبلیغات انتخاباتی‌شان وعده کردند، هنوز یک ‌سال از آن نگذشته و ما هم‌چنان شاهد پیگیری برخی از سیاست‌های خارجی‌ای کماکان با روش‌های دولت قبلی هستیم، «شاید هم هنوز زمان کافی نداشته‌اند که سیاست‌های جدیدی را اجرا کنند» یک مقدار خطرناک است. به این دلیل که شاید آن قول‌های عمل نشده را اجرا شده جلوه کرده و جایز‌ه‌ای به‌عنوان تقدیر داده شده باشد.

من فکر می‌کنم دادن جایزه‌ی صلح نوبل به سیاست‌مدار جدیدی که قول‌های بسیاری داده و هنوز فرصت عمل به آن را پیدا نکرده و در حال حاضر هم در قدرت است و احتمال می‌رود تا هفت سال بعد هم در قدرت باشد، از طرف کمیسیون جایزه‌ی صلح کار عجیبی بود. مگر این که فکر کنیم که سیاست‌های خاص کلان دیگری پشت‌اش بوده که این جایزه برای پیشبرد آن اهداف صلح‌طلبانه حمایت‌کننده تلقی شود. امیدواریم همین‌طور باشد.

به نظر شما آیا اهدای جایزه‌ی صلح نوبل به آقای اوباما می‌تواند تأثیری در روند رویدادهای اخیر ایران داشته باشد؟

در نگاه اول من نگران می‌شوم. به این خاطر که صلح‌طلبی در مورد کشوری که در مقطع تاریخی‌ای چون الآن ایران روزگار می‌گذراند، در مورد سیاست خارجی‌اش و آن هم با آمریکا بسیار موقعیت حساسی دارد. تک‌تک مردم ایران و بخصوص آکتیویست‌های سیاسی و اجتماعی در خطرند.

وقتی راجع به صلح در مورد ایران حرف می‌زنیم، شاید خودمان هم دچار چندگانگی باشیم، به‌خصوص در مورد آمریکا. من امیدوارم که آقای اوباما مشاورین زبردستی در مورد ایران داشته باشند و اگر ندارند، دست به استخدام و جمع‌ و جذب کردن این مشاورین بزند. بخاطر این که وضعیت ایران وضعیت خاصی است و مثل بقیه کشورها «بخصوص بعد از تابستان گذشته» نمی‌شود با آن برخورد کرد.

وارد مذاکره شدن با دولتی که مشروعیت و مقبولیت ندارد و با تقلب روی کار آمده است، بحث بسیار خطرناکی است و ایزوله کردن هم بحث خطرناکی میتواند باشد. بنابراین یک دیپلماسی خاص و مختص ایران لازم است و امیدواریم که اگر ایشان را در این جایگاه دیده‌اند که جایزه‌ی صلح نوبل را بهشان بدهند، ایشان هم واقعاً در جایگاهی باشند که شرایط خاص را تشخیص دهند.

آقای اوباما در سخنرانی‌شان، بدون این که مشخصاً نام ببرد، اشاره کردند که این جایزه را باید تقسیم کند با آن زن جوانی که در تظاهرات سکوت شرکت کرده و مورد اصابت گلوله قرار گرفت. که این اشاره به ندا آقاسلطان بود. به نظر شما این آیا تأیید و حمایتی از جنبش سبز مردم ایران است؟

حتماً همین‌طور است. ولی در مذاکرات هم امیدواریم که این روش را ایشان در سیاست‌هایشان پیش بگیرند. در چند هفته‌ی گذشته بعد از دیدارهای ژنو و بعد از سفر آقای احمدی‌نژاد به سازمان ملل، مذاکراتی نگران‌کننده انجام شده است. مسئله‌ی هسته‌ای ایران از طرف کشورهای غربی وسیله‌ای شده نادیده گرفتن نقض حقوق بشر را در ایران.

من به‌عنوان کسی که حقوق بین‌الملل خوانده است، بزرگترین انتقادم به کشورهای غربی این است که قبل از صحبت‌کردن در مورد تحریم سیاسی و بیرون کشیدن همه‌ی سفیران از ایران، از سفارتخانه‌هاشان در ایران بشوند. این که سیاست‌های خارجی دولتهای غربی و بخصوص آمریکا به کدام طرف دارد پیش می‌رود، یک‌مقدار نگران‌کننده است.

این که ایشان از «ندا» یاد کردند که سمبول مظلومیت ملت ایران برای دموکراسی‌خواهی بوده، ژست قشنگی است و من هم تشکر می‌کنم از این حرکت. ولی دوتا «ای‌کاش» دارم.

ای‌کاش واقعاً جایزه‌ی صلح نوبل امسال برای اولین‌بار به کسی داده می‌شد که زنده نیست، و او هم ندا بود. شاید تقسیم‌ می‌شد میان ندا و سهراب. نه به‌عنوان تنها از دست رفتگان این جنبش، بل‌که به‌عنوان سمبول‌های جنبش، یک زن جوان و یک مرد جوان، و به خانواده‌های آن‌ها اهداء می‌شد. ای‌کاش دومم این است که ایشان (آقای اوباما) و بقیه‌ی سیاست‌مداران در عمل هم در این جهت حرکت کنند.

علی علی‌جانپور هنرمند و نقاش مینیاتور شناخته‌شده‌ی جامعه‌ی ایرانیان کانادا این گونه اظهارنظر می‌کند:

گاهی وقتها بعضی از انسان‌ها کاری را انجام می‌دهند که وقتی خراب شد، باید فقط توسط همان آدم‌ها درست شود. چون آدم‌های درست نمی‌توانند کار بدی را درست کنند. با این کارها کاری ندارند از اساس، کاری را خراب نکرده‌اند که بخواهند درست کنند.

در نتیجه من فکر می‌کنم که اگر این جایزه‌ را امروز به آقای اوباما می‌دهند، یا اصولاً به خود دولت‌مردان آمریکا که در حقیقت برگزیده‌ی مردم آمریکا هستند، به‌خاطر این است که از همان اول به او می‌گویند، «آقا! قربان شکل‌ات بروم، جنگ خیلی بد است، آدم‌کشی خیلی بد است. برای این که به جایی نرسد که دنبال صلح بگردی و هنوز که اتفاقی نیفتاده، این جایزه صلح را به تو می‌دهیم که اگر احیاناً شیطنتی شد، از اول بر‌گردی به جای اولت. پس ما این جایزه را به تو می‌دهیم که تو اشتباه دیگران را تکرار نکنی، مثل رییس جمهور قبلی‌تان.»

یعنی در واقع نوعی تعهد اخلاقی را بر دوش ایشان می‌گذارند؟

دقیقاً. به خاطر این که معمولاً در کلاس درس، همیشه شاگرد تنبل را مبصر می‌کردند تا او احساس کند که مبصرشدن برای شاگردان درس‌خوان است. در نتیجه اگر او تنبلی در درس‌ یا شیطنت در کلاس ‌داشت، این شخصیت یا این مسئولیت را می‌دید که بفهمد وقتی مبصر شده مجبور است به آدم‌های بد بگوید ساکت باشید، شیطنت نکنید، سرجای‌تان بنشینید. برای چه؟

به‌خاطر این که این‌جا در حقیقت مبصر می‌تواند کسی باشد که بازدارنده‌ی عمل زشت بچه‌های کلاس باشد. پس در نتیجه اگر روزی خودش مبصر نشد و دیگری جای او را گرفت، سعی می‌کند ساکت بنشیند تا آن مبصر دچار چالش نشود.

نمی‌توانیم بگوییم که اوباما دستاوردی نداشته


دکتر مهرداد، حریری محقق دانشگاه

دکتر مهرداد حریری محقق دانشگاه در علوم پزشکی که در کنار حرفه‌ی تخصصی به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی هم می‌پردازد، نگاهی خوشبینانه نسبت به اعطای جایزه‌ی صلح نوبل به آقای اوباما دارد:

قبلاً باید بدانیم که جایزه‌ی صلح نوبل همیشه غباری از سیاست را در خود دارد. یعنی جایزه‌ی صلح نوبل را به‌ هرحال با درنظر گرفتن یک‌سری مسایل سیاسی اهداء می‌کنند.

اما من فکر می‌کنم که جایزه‌ی صلح نوبل به اوباما، بیشتر به معنای تأیید آن رهبری نوینی است که در جهان غرب حاکم شده است. تأیید آن سیاست‌ها است. به معنای پس زدن سیاست‌های جنگ‌طلبانه‌ی نئوکان‌هایی که در آمریکا حاکم بوده‌اند، علی‌الخصوص پرزیدنت بوش، این سیاست‌ها پس زده شده و اوباما به طور مشخص سیاست دیپلماسی را پیش گرفته است.

سیاست گفت‌وگو. گفت‌وگو با جهان اسلام. اولین رییس جمهوری است که به یک کشور مسلمان می‌رود و آن‌جا سخنرانی می‌کند و از نزدیکی جهان اسلام و جهان غرب صحبت می‌کند.

من فکر می‌کنم جایزه‌ی صلح نوبل بیشتر تأییدی‌ است بر این سیاستی که اوباما حاکم کرده است بر آمریکا و جهان غرب. این در واقع دستاوردی است که اوباما داشته، یعنی نمی‌توانیم بگوییم که دستاوردی نداشته است.

این دستاوردی است که داشته و الان حاکم شده و بسیار قابل توجه است. در عین حال چنین سیاستی را بر سیاست بین‌المللی آمریکا حاکم کردن مسأله‌ی ساده‌ای نبوده و دستاورد بزرگی است.

آیا اهدای این جایزه به رییس جمهور آمریکا تأثیری هم در روند رویدادهایی که در ایران اتفاق می‌افتد، خواهد داشت؟

من فکر می‌کنم به‌ هیچ‌وجه بی‌تأثیر نیست. به دلیل این که همیشه سیاست‌مداران ایران آمریکا را به‌عنوان «شیطان بزرگ» معرفی می‌کردند و آن شعارهایی که می‌دانیم. جهت‌گیری اوباما از یک‌طرف به‌عنوان کسی که حاضر به گفت‌وگو است، حاضر به مذاکره است، جنگ‌‌طلب نیست، این خودش مشروعیتی به اوباما می‌دهد.

از طرف دیگر من فکر می‌کنم این جایزه هم مشروعیتی بر آن مشروعیت می‌افزاید. به این معنا که این انسان واقعاً صلح‌طلب است و خواهان گفت‌وگو. پس طبیعتاً تأثیرگذار است.

در بخشی از صحبت‌ها، آقای اوباما غیرمستقیم اشاره کردند به تقسیم این جایزه با کسانی که در راه صلح تلاش می‌کنند، از زن جوانی گفت که در تظاهرات سکوت هدف گلوله قرار ‌گرفت برای این که خواسته بود صدایش را به گوش دنیا برساند. این اشاره چقدر می‌تواند روی جنبش سبز مردم ایران اثرگذار باشد؟

من فکر می‌کنم که اشاره‌ی بسیار درستی بود و بار می‌دهد به حرکت صلح‌طلبی با آرامش جنبش سبز در ایران. من فکر می‌کنم برای آن جنبش تقویت روحی بجایی‌ است.

مطرح کردن آن از چنین تریبونی و در چنین فرصتی، ضمن آن که مطرح شدنش از طرف شخصی که به‌تازگی جایزه‌ی نوبل را برده است، تمامی این‌ها می‌افزاید به اثری که ما می‌خواهیم در ارائه‌ی چهره‌ی صلح‌طلبی جنبش سبز داشته باشیم. من فکر می‌کنم بسیار اشاره‌ی درستی بود و به مشروعیت جنبش سبز می‌افزاید و همین‌طور صلح‌طلبانه بودن آن.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

وقتی دلایل ،آثار و فعالیت ها ی دیگر برندگان جایزه نوبل در حوزه های مختلف را می خوانیم می بینیم چه تلاشی کرده اند و این جایزه برای تلاش سالیان متمادی آنان است که به نتیجه هم رسیده است . اما متاسفانه جایزه صلح اغلب به کسانی داده می شود که تنها حرف می زنند و معمولا شاخصی برای اجرای حرف هایشان نیست مثل خانم عبادی ،آقای اوباما ،آژانس و آقای البرادعی در برخی موارد نیز که متاسفانه معدود است به افرادی داده می شود که تلاش آنها دستاورد ملموسی داشته مثل خانم ها جودی ویلیلمز و ماتای ونگیری

-- موسی ، Oct 13, 2009

نفس وجودی و حضوری جایزه نوبل در جهان کاملاً خوب و انسانی است و این که امسال این جایزه به اوباما (یک آفریقایی / آمریکایی) داده می شود هم به همان اندازه یا بیشتر خوب و انسانی و درست است.

منتهی بیشتر این جایزه های سینمایی و فرهنگی و غیره که بیشترشان ظاهراً به افرادی از کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه داده می شود متاسفانه پیش و بیش از آنکه برای تشویق آن ملل به "خودباوری" باشد به خاطر خام کردن آنان در حفظ ارتباطشان با غرب و یا بعضی از کشورهای پیشرفته دیگر است. و بانیان این امر هم خود آن ملل پیشرفته نیستند بلکه صاحبان سرمایه و کالا و طمعکاران به منابع طبیعی کشورهای عقب مانده هستند که از خشم آن ملت ها نسبت به خود واهمه دارند و به هر طریقی شده می خواهند نظر دوستانه این کشورها را به -تجارت با- خود جلب کنند.

جدی گرفتن این جوایز به اصطلاح "نفتی" چندان کار درستی نیست و اصلاً به نفع ملت ایران یا سایر کشورهای در حال توسعه نیست مگر آنکه آگاهانه صورت گیرد.

ما اگر ملتی با فرهنگ و با شعور هستیم (که در مجموع نیز هستیم!) نیازی به تأیید و سر تکان دادن غیر خودی نداریم کما اینکه آنان نیز نیازی به تأیید شدن از سوی ما ندارند. دوران این بازی ها حقاً سر آمده و حقیقت انسانی ما و سایر ملل دنیا در شرق یا غرب یا شمال یا جنوب خیلی عمیق تر و متفاوت تر از اینگونه تبلیغات و تظاهرات آبکی است.

-- بدبین! ، Oct 13, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)