تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارش نشست انتخاباتی تورنتو با دکتر رامین جهانبگلو

«دولت و سیاست‌مدارها، باید دنبال جوان‌ها بدوند»

محمد تاج‌دولتی
tajdolati@radiozamaneh.com

انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران روز جمعه در ایران و بسیاری از شهرهایی که ایرانیان مهاجر در آنجا ساکن هستند، برگزار‌شد. این انتخابات با شور و هیجانی همراه بود که گروهی از دانشجویان ایرانی دانشگاه‌های کانادا را نیز همچنان مشغول نگه داشته است.

در چند روز گذشته چندین جلسه بحث و گفت‌و‌گو و یک انتخابات نمادین ریاست‌جمهوری از سوی گروهی از دانشجویان و ایرانیان غیر دانشجویی که تحولات سیاسی اجتماعی ایران را پی‌گیری می‌کنند برگزار شد و بامداد جمعه چند صد نفر از همین افراد با اتوبوس‌ و اتومبیل‌های شخصی به شهر اوتاوا پایتخت کانادا رفتند تا در محل سفارت ایران در انتخابات شرکت کنند.

همچنین گروهی ازایرانیانی که به دلایل گوناگون در این انتخابات شرکت نمی‌کنند نیز قصد راهی شهر اوتاوا شدند تا تظاهراتی در مخالفت با جمهوری اسلامی و موافقت با تحریم انتخابات در برابر سفارت ایران برگزار کنند.

Download it Here!

هفته گذشته یکی از جلسات هفتگی بحث و گفت‌و‌گوی «آگورا»، در دانشگاه تورنتو، که از چند ‌ماه پیش توسط دکتر رامین جهانبگلو استاد علوم سیاسی این دانشگاه دوباره فعال شده، به موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران اختصاص داشت. در این جلسه دکتر رامین جهان‌بگلو ضمن مطرح کردن موضوع بحث گفت:

برای ما انتخابات به معنای آزادی‌خواهی و دست‌آوردهای دموکراتیک است و اینکه تا چه حد می‌توانیم در این روند شرکت داشته باشیم تا ‌چیزهایی را با اصلاحات تغییر دهیم.

بسیاری از ما که اعتقاد داریم که یا باید رای دهیم یا رای ندهیم معتقد هستیم تا آنجا که بشود مقداری آزادی مدنیمان را بیشتر کنیم، جامعه مدنی‌مانمان را تقویت کنیم و بتوانیم به نوعی به اصلاحاتی که می‌خواهیم دست‌پیدا کنیم.

ولی طبیعتاً اینجا هیچ ضمانتی نیست. اما می‌توانیم در مورد اصلاحات بحث کنیم. اصلاحات می‌تواند قابلیت حل مسائلی را داشته باشد. مثل مساله تورم، فقر، جهل، نادانی، تعلیم و تربیت آموزش و پرورش، نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی و بیشتر از همه، درحال حاضر برای ما ایرانیان، و مهم‌ترین آن ناهمگونی سیاست خارجه ایران است.

یعنی اینکه روابط با آمریکا و با کانادا و با کشورهای اروپایی به‌صورت خیلی مسالمت‌آمیز و عقلانی‌تر باشد. می‌توان این‌ها را با اصلاحات حل کرد. ولی این‌ها فقط موارد منفی‌ هستند. یعنی چیزهای منفی است که اگر اصلاحات بیاید یا کسانی که جزء اصلاح‌طلبان یا مصلحان اجتماعی هستند بتوانند این مسائل را رفع کنند.

ولی ضمناً موضوعات مثبت هم است. به نظر من وقتی که داریم درباره انتخابات صحبت می‌کنیم فقط رفع مسایل منفی را مد نظر قرار ندهیم. خصوصاً نسل جوانتر ایران، آرزو‌هایی هم برای آینده ایران و خودشان دارند. و می‌پرسند که برای چه بروند رای دهند؟ و اگر رای می دهند اجزای مثبت‌ را هم مد نظر قرار می‌دهند.

یعنی فقط این نیست که کاندیدای مورد نظر یک‌سری اتفاقاتی که افتاده و اشکالاتی که به وجود آمده را رفع کند. بلکه باید بتواند موضوعاتی را هم به آن اضافه کند.بین کاندیداهای فعلی بدون در نظرگرفتن آقای احمدی‌نژاد، فکر نمی‌کنم سه‌ کاندیدای دیگر به مثبت‌ها دست بزنند.

بیشترین کاری که ممکن است میر‌حسین موسوی یا کروبی انجام دهند این است که بعضی از این وجوه منفی را درست و رفع کرده و شاید بتوانند ‌مقداری آن را افزایش بدهند.


دکتر رامین جهانبگلو

رای «نه» مردم ایران همیشه قوی‌تر از رای آری‌شان بوده است

در این جلسه هر یک از شرکت‌کنندگان از دیدگاه‌های گوناگون مخالف یا موافق با کاندیداها و برنامه‌های‌شان و نیز شرکت یا تحریم انتخابات نظر خود را بیان کردند.

یک شهروند: موضوعی که به نظر من حداقل از زمان آقای خاتمی استمرار داشته این بوده که رای «نه» مردم ایران همیشه قوی‌تر از رای آری‌شان بوده است.

دوباره به انتخاب احمدی‌نژاد نگاه کنید؛ من فکر می‌کنم رای «نه» به رفسنجانی بود. یعنی ما باید کمی امیدوار باشیم. الان من فکر نمی‌کنم ۱۷میلیون رای به آن صورت باشد. ممکن است در ایران قشرهایی خاص پیشرفت کرده باشند.

رای بسیج، سپاه و گروه خاص رای نهادینه است و رای «نه» به رفسنجانی را ندارد و فکر می‌کنم به‌ جای آن یک‌سری رای نه به احمدی نژاد وجود دارد.

به‌هر حال الان احمدی نژاد جزء مقامات جامعه است و همیشه یک رای «نه» به مقامات وجود خواهد داشت.

من شخصاً فکر می‌کنم موسوی یک‌سری رای‌های احمدی نژاد را خواهد گرفت. درحالی که دفعه قبل رای ها اقتصادی بودند. به این دلیل که این‌ها یکسری قشرهای خاصی هستند که رفسنجانی را به‌عنوان رییس تمام کارکردها و مافیای ایران می‌دانستند و احمدی نژاد را به‌عنوان نماینده قشر مستضعف.

آن‌ها دیدند به آن صورت اتفاقی در زندگیشان نیفتاده است. یعنی فرقی هم نکرده است. در نتیجه تصور می‌کنم که موسوی بتواند تا حدی این رای را بگیرد .

یک شهروند زن: زمانی تحریم انتخابات اصل بود. اما از دوره خاتمی بود که مردم احساس کردند که تحریم‌ها ممکن است عملاً به‌ضررشان باشد. در نتیجه شروع کردند به شرکت در انتخابات.

مسایل تحریم آن زمان جواب می‌داد. یعنی بعد از اینکه ما دیدیم چه فجایعی جمهوری اسلامی به بار آورد، دیگر مردم خواستند که با جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و با کل سیستم قهر سیاسی داشته باشند.

ولی الان زمان ما ایجاب می‌کند که در انتخابات شرکت کنیم برای اینکه از این تحریم‌ها سوء استفاده می‌شود. چون این تحریم ها تا حالا نه تنها به نفع ما نبوده بلکه به ضرر ما بوده، و لااقل الان ما را این فهمیده‌ایم.

سی‌سال انقلاب همه ما را به خودمان شناساند

یک شهروند مرد: این سی‌سال انقلاب همه ما را به خودمان شناساند. تا هر کسی بخواهد بداند که کجا ایستاده و چه کاره است. شرایط ایده‌آلی نیست. شما می‌گویید که کاندیدای مطلوب و ایده‌آل، در حالیکه اصلا چنین چیزی نیست.

ما شرایط ایده‌آل نداریم. چیزی که ما هستیم و جلوی چشم ما است همین است که می‌بینیم؛ یک جمهوری اسلامی و دعوای بین سنت و تجدد است.

این دعوا از دوران مشروطیت شروع شده و تا امروز به این شکل دارد خودش را نشان می‌دهد. در این دعوای بین سنت و تجدد ما چگونه می‌خواهیم تاکتیک به‌کار ببریم؟ همه ما می‌دانیم که مطلوب چه است. چه چیزی خوب است وجود داشته باشد آنراهم می‌دانیم. اما اینکه چگونه ما می‌توانیم به آن برسیم، بر سر این موضوع اختلاف است. در نتیجه آن چیزی که می‌گویند بد و بدتر وجود ندارد.

بحث من این است که شما زمانی می‌‌گویید بد و بدتر که گویا ما فرد خوب و مثلا «ویلی برانت» را داریم ولی نمی‌رویم به «ویلی برانت» (صدراعظم بسیار معروف چند دهه پیش آلمان) رای دهیم. نه، همه‌مان همین هستیم. با یک‌مقدار تغییر این‌طرف و آن‌طرف.

این اشتباه خیلی از ماها است. که فکر می‌کنیم سیستم بسته است. من این‌گونه فکر نمی‌کردم. و در فعالیت سیاسی‌ام به این نتیجه می‌رسیدم که اساساً ایران یک جامعه ایستا است.

دوم خرداد به من گفت که ایستا نیست. روند دوم خرداد به این طرف نشان داد که چقدر جامعه ایران متحول است و پویایی دارد و می‌تواند درون خودش یک زمان تغییر ایجاد کند. من خیلی خشک و بسته بودم.

وقتی که آقای اسلامی ندوشن می‌گفت که «ایران مثل آن مرغ ققنوس است که از خاکستر خودش زنده می‌شود»، می‌خندیدم. می‌گفتم بی معنی است، این چه می‌گوید؟
ولی تحولات بعد از دوم خرداد به من نشان داد که واقعاً هفت‌هزار سال تاریخ کار می‌کند.

«دموکراسی یک نهاد ژنتیکی نیست»

در پایان این جلسه دو ساعته دکتر رامین جهانبگلو به‌عنوان نتیجه‌گیری گفت:

آینده‌ ایران در استمرار است و می توانیم به آن یک نوع دموکراتیزاسیون تدریجی بگوییم. چیزی به نام انقلاب و شورش‌ها به نحوی که در گذشته شده هیچکدام فایده‌ای نداشته و به هیچ جایی نمی‌رسد.

انقلاب هم که اصلاً اتفاق نمی‌افتد. مگر اینکه اعتقادی به یک ایدئولوژی ناکجاآبادی داشته باشیم. اینکه انقلاب حتماً باید رخ دهد و یک ضرورت تاریخی است، بسیاری از کسانی که در اتاق هستند این چنین اعتقادی ندارند. پس می‌ماند مساله استمرار و تغییر تدریجی، و تغییر تدریجی توسط خود مردم انجام می‌‌شودو یعنی جامعه مدنی.

به‌نظر من نقش اصلی را هم جوان‌ها دارند. چون مملکتمان مملکت جوانی است و الان به‌نظر می‌رسد که به مراتب جوان‌های ما از دولت ما جلوتر هستند. از مطالباتی که دارند از چیزهایی که می‌خواهند به مراتب جلوترند.

یعنی دولت و سیاست‌مدارها، چه کروبی، چه موسوی چه احمدی‌نژاد و دیگران دنبال جوان‌ها باید بدوند. اگر با آن‌ها مخالفت نکنند و بعضی‌هایشان را زندان نکنند باید بقیه‌شان را یک جوری راضی کنند و دنبالشان بدوند.

بنابراین آنجا است که این مساله پوپولیسم مطرح می‌شود. و این که تا چقدر بتوانند این کار را بکنند. مساله مهم برای خیلی از ما که شاید طرفدار اصلاح‌طلب‌ها،یا اصلاح‌طلبی و یا اصلاحات در جامعه ایران باشیم ‌این نیست که اصلاح‌طلب‌ها که این بازی را درست کردند تا چه حد موضوع را می‌فهمند. که جامعه مدنی ایران چه می‌خواهد؟ جوان‌های ایران چه می‌خواهند؟ روشنفکران چه می‌خواهند، زن‌ها چه می‌خواهند، کارگرها چه می‌خواهند و این مطالبات را درست فهمیده و درک کرده باشند.

به نظر می‌رسد که از همان دوره آقای خاتمی‌ این‌ها موضوعات را درک نمی‌کردند. دموکراسی یک نهاد ژنتیکی نیست. این‌گونه نیست که بعضی‌ها «دی‌ان‌ای» دموکراتیک دارند و بعضی‌ها ندارند. دموکراسی یک نهاد سیاسی است و نهاد سیاسی با تجربه به دست می‌آید. در میان جاهایی که به دست آمده با تجربه است و تجربه‌اش هم مشکل، سخت و طولانی است.

ولی دو پروژه وجود دارد. یک پروژه درازمدت و یک پروژه کوتاه مدت. ما باید این دو پروژه را با هم پیش ببریم. به نظر من برای یک ایرانی مشارکت، حالا چه ‌به صورت تحریم باشد چه به صورت شرکت مستقیم در انتخابات،نقش بسیار مهمی را بازی می‌کند.

به خاطر اینکه ما نشان می‌دهیم که مملکتمان برای ما مهم است. ننشسته‌ایم و هر اتفاقی هم که بیفتد همانی است که است.

باید نشان دهیم که برایمان مهم است و اینجا است که در دراز مدت و هم در کوتاه مدت می‌توانیم دوکار را انجام دهیم.

یکی مساله نهادسازی است . ما باید هرچقدر بیشتر به جامعه مدنی قدرت بدهیم، و بتوانیم تا آنجایی که می‌شود به‌طرف دموکراتیزه کردن مملکت ایران برویم. ما احتیاج به نهادهای سیاسی داریم.

حزب یکی از آن‌ها است. اما گروه چریکی نه. باید با حزب سیاسی به این طرف برویم. هرچقدر بیشتر برویم اینطوری می‌توانیم شانس خودمان را به مراتب بیشتر کنیم.

یکی دیگر مساله‌ای است که بی‌اعتمادی به سیاست را کمتر کنیم. یعنی وقتی که می‌رویم مهمانی و می‌نشینیم «قرمه‌سبزی» می‌خوریم و می‌گوییم همه سیاست‌مدارها یکجورند و از سیاست هم که همیشه آدم‌های دروغگو و پست و فرو مایه بیرون می‌آید، بنابراین اصلاً سیاست را باید گذاشت کنار.


اگر بخواهم سیاست را در یک جمله معنی‌ کنیم هنر ساماندهی جامعه است. این سامان را کی باید بدهد؟ خود ما، مردم باید بدهند و بیشتر با شرکتی که در انتخابات می‌کنند باید این کار را انجام دهند.

لازم نیست که از فرهنگ‌های سیاسی دیگر تقلید کنیم. ولی می‌توانیم از فرهنگ‌های دیگر درس بگیریم و ببینیم که چگونه توانسته‌اند به جایگاه فعلی برسند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

از آقای دکتر جهانبگلو که سالهاست تحولات ایران رامطالعه کرده اند خواهش میکنیم که در این شرایط حساس صدای نسل امروز ایران باشند وناملایمات گذشته مانع نشود که در این دوره مهم جوانان ایران از وجود ایشان بی بهره بمانند. آقای دکتر همواره قدم های شما در دودهه گذشته منشا تاثیرات مهمی بوده. امروز بیش از همیشه میتوانیدکارساز باشید.

-- بدون نام ، Jun 16, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)