خانه > ايرانيان کانادا > تورنتو > «خروج از بحران اقتصادی، بدون دموکراسی ممکن نیست» | |||
«خروج از بحران اقتصادی، بدون دموکراسی ممکن نیست»محمد تاجدولتیtajdolati@radiozamaneh.comدر پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بحث و گفت و گو دربارهی شرایط اقتصادی جامعهی ایران را هم ناگزیر کرده است. اگرچه بحثهای دقیق دربارهی وضعیت اقتصادی سالهای گذشته، اکنون، و چشماندازهای آیندهی ایران هنوز در مقایسه با بحثهای سیاسی ـ اجتماعی در مبارزات انتخاباتی آنچنان اهمیت پیدا نکرده است اما به نظر میرسد هر چه تاریخ مرحلهی نخست انتخابات نزدیکتر میشود، پرداختن به وضعیت اقتصاد جامعهی ایران هم در بحثها و اظهار نظرهای کاندیداها و مخالفان و طرفداران آنها پررنگتر میشود. دکتر فریبرز رییسدانا، استاد پیشین رشتهی اقتصاد، عضو کانون نویسندگان ایران و فعال سیاسی اجتماعی ساکن ایران، چندی پیش در شهر تورنتو حضور داشت و ضمن شرکت در کنفرانسی دانشگاهی در یک جلسهی پرسش و پاسخ با گروهی از ایرانیان مهاجر به کانادا نیز شرکت کرد. با فریبرز رییس دانا راجع به موضوع سخنرانیاش و نیز پرسشهایی دربارهی وضعیت اقتصادی جامعهی ایران در گذشته و اکنون گفت و گو کردهام.
سخنان من به طور کلی از عدم تعادلهای ساختاری اقتصاد ایران حکایت میکرد که مسئول اصلی آن ساختار طبقاتی و سیاستگذاریهای دولتی است که این ساختار طبقاتی را برای منافع صاحبان قدرت اقتصادی مورد بهرهبرداری قرار میدهد. به عبارت دیگر ساخت اقتصادی مبتنی بر قدرت بهرهکشی و برداشت غیر عادی و نابسامان از منابع با ساخت قدرت سیاسی در هم آمیخته است. و این یک عدم تعادل ساختاری در اقتصاد ایران به وجود آورده که دود آن به چشم تودههای مردم میرود و در بلندمدت مانع توسعهی فراگیر، انسانی و پایدار میشود.
در طول ۳۰ سال گذشته این روند به چه شکل بوده، آیا بالا و پایین داشته و یا به یک روند مشخص ادامه داشته است؟ خیر، اگر من بالا و پایین بودنش را انکار کنم معلوم است که اقتصاددان حرفهای نیستم. بالا و پایین شده است. اما بالا و پایین شدنها حول یک روند ویرانگر و نابسامان اقتصادی شکل گرفته است. نمیخواهم بگویم که این ویرانگری در تمام ابعاد اتفاق افتاده است. مثلاً زیر ساختهایی در حمل و نقل و توسعهی شهری ساخته شده است. اما تا آنجایی که به زندگی مردم مربوط میشود این ویرانگری به صورت بیکاری، توزیع ناعادلانهی درآمد، عدم رشد آگاهیهای سیاسی و عدم رشد دموکراسی و آزادی شکل گرفته است. اولاً بالا و پایین شدنها همگانی نبوده و از جنبههای مختلف بوده است. مثلاً ممکن است یکسری پرداختهایی برای روستاییان تهیدست انجام شده باشد. یا در مواردی دولت اصلاحطلب شماری از روزنامهها را سه،چهار سالی آزاد گذاشته باشد. اما جمع جبری اینها تعیین کننده نیست. و روند نابسامان اقتصادی ادامه پیدا کرده است.
«اقتصاد ایران بیش از پیش به نفت وابسته است»یکی از ویژگیهای اقتصاد ایران در طول ۳۰ سال گذشته این بوده که به نوعی از معیارها و ضابطههای اقتصاد بینالمللی تبعیت نمیکرده. با توجه به بحران بینالمللی اقتصادی که هم اکنون در دنیا وجود دارد آیا این بحران در اقتصاد ایران تأثیر میگذارد یا اینکه اقتصاد ایران همچنان به راه خودش ادامه میدهد؟ اجازه بدهید بگویم که از نظام اقتصاد جهانی تبعیت میکرده است. منتها تبعیت انفعالی. یعنی جایگاه خودش را در نقطهای قرار داده است که هر چه بیشتر به نفت وابسته شده و هر چه کمتر توانسته است از رشد تکنولوژی و امکانات اقتصادی جهان خارج بهرهمند شود. این با الگوی ساختن اقتصاد خوداتکا، و اقتصادی که ارتباطش با جهان در ارادهی اقتصاد و مردم است، فرق دارد. و سعی میکند که ارتباطش را با جهان دگرسازی بکند. امروزه انواع و اقسام ارتباط کشورهای کمتوسعه با اقتصاد جهانی وجود دارد. بعضیها وابسته هستند و بعضیها در آن نظام در تقسیم کار شرکت میکنند. برخی از فکرها وجود دارد که البته جنبهی نظری دارد و معتقد است به اینکه باید با نظم ستمگرانهی اقتصاد جهانی گسست صورت بگیرد. اما دیدگاهی که اکنون در میان نیروهای دموکرات، چپ و عدالتخواه ایران مطرح است این است که باید در ارتباط با اقتصاد جهانی بازنگری صورت بگیرد. یکی از راههای آن هم پیدا کردن راههای اتحادیههای منطقهای و غیره است. اما همهی راههای جدید که ابداع میشود بدون دموکراسی و بدون حضور و مشارکت مردم بهویژه نیروی کار کشور نامیسر است. به این ترتیب اقتصاد ایران (با اقتصاد جهانی) هماهنگ بوده است. اما هماهنگ منفعلانه. یعنی آثار بد را گرفته و آثار خوب را نتوانسته بگیرد. نکتهی دیگر اینکه درآمد نفتی در اقتصاد ایران بالا بوده و این در اختیار دولت قرار گرفته تا طرحهای عمرانی را جلو ببرد. اما در این طرحهای عمرانی، سلسله مراتب پیمانکاران و وابستگان به دولت سود بردهاند. طرحهای عمرانی گران تمام شده و نتوانسته یک رشد با دوام درونزا را به وجود بیاورد. تا آنجایی که به بحران جهانی مربوط میشود بله، چون این پیوند، پیوندی نبوده که کانالهای بازار مالی قوی در آن باشد، اثرپذیری به لحاظ حجم تأثیر و میزان کلی تأثیر که از بیرون به داخل میآید کم بوده است. اما یادمان باشد که اقتصاد ایران بسیار آسیبپذیر است. و آن آسیب پذیری موجب شده که بحران جهانی لطمهی جدی به آن بزند. اقتصاد مانند یک بدن عمل میکند. ممکن است در یک بدن میکروب زیاد یا کمی وارد شود. اما وقتی بدن حساسیت دارد، ضعیف است و مصونیت ندارد، وقتی مقدار کمی از میکروب هم وارد بدن یک پیرمرد سالخورده یا کودک ناتوان بشود اثر خیلی بدی میگذارد. به این ترتیب راههای اثرگذاری کم، ولی حساسیت و واکنشهای منفی اقتصاد ایران زیاد است. در طول یک سال گذشته، شاهد بودیم که قیمت هر بشکه نفت از بالای ۱۴۰ دلار به بالای ۵۰ دلار رسیده است. این تغییر قیمت بسیار شدید، که در بازارهای نفتی دنیا حداقل در تاریخ معاصر بیسابقه بوده، چه تأثیر مستقیمی در همین اقتصاد ویژه و انفعالی ایران میگذارد؟ افزایش درآمدهای نفتی آثار مثبت زیادی ایجاد نمیکند. ولی کاهش درآمدهای نفتی حتا اگر این کاهش قیمت درآمد نفت را به سطحی بالاتر از پیش از آن افزایش برساند، این کاهش اثر منفی زیادی میگذارد. چون افزایش درآمدهای نفتی در یک نظام طبقاتی، ناموزون و نامتعادل موجب میشود که درآمدها در دست عدهی معینی قرار بگیرند و به کیسههای مشخص هدایت شوند و از آنجا راهی بانکهای خارج شوند و به خارج از کشور بروند یا در دست بورژوازی مستغلات قرار بگیرد و چندان اثری به لایههای پایین نداشته باشد. اما وقتی درآمد کم میشود آن وقت اثر منفی خیلی زیادی بر لایههای پایین جامعه و طبقهی کارگر وارد میشود. نشانههای زیادی در دست داریم. حتا از سوی وزیر کار دولت جمهوری اسلامی ایران، که یکی از بدترین وزیران تمام تاریخ ایران بوده و روحیهی به شدت ضد کارگری و وابستگی شدید به عملکرد دولت احمدینژاد دارد، پذیرفته شده که نشانههای افزایش بیکاری بروز کرده است. وضعیت تورم و نرخ بیکاری ۱۸.۵ درصد است. اما وزیر کار، آقای جهرمی میخواهد از ۱۱ درصد صحبت کند. این همان وزیر کاری است که تا چندی پیش میگفت که نرخ بیکاری ما یک رقمی شده است. این علایم کافی است که ما بگوییم چه آثار بدی ایجاد شده است. هر چند تورم نسبت به آنچه پیشبینی میشد، ۲۷ تا ۳۰ درصد، کمی کنترل شده است و به ۲۴ ـ ۲۵ درصد رسید. مثلاً افزایش بهای مسکن به دلیل همان بحرانی که وارد شده، متوقف شد. اما تهیدستان از آن طرف در یک نگرش کلان شغلهای خود را از دست دادهاند و درآمدشان پایین آمده است و از این جمع جبری تراز اجتماعی و اقتصادی را که نگاه بکنیم، مردم محروم و نیروی کار ما، زنان و جوانان بازندهی اصلی این بحران هستند. بحران به اقتصاد ایران سرایت کرده است.
«باید در چهارچوب نظام اقتصاد جهانی قرار بگیریم»در یک شرایط ایدهآل، شما موافق هستید که اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی وابسته شود و به نوعی وارد روند جهانی شدن بشود یا نه؟ من کلمهی وابستگی را خیلی در اقتصاد مثبت نمیبینم. ولی ما باید بتوانیم به گونهای غیر منفعلانه در چهارچوب نظام اقتصاد جهانی قرار بگیریم. راه حل به لحاظ سیاسی این است که اولاً جامعه دموکراتیک شود، انجمنها و تشکلهای مردمی شکل بگیرند، بازار یکسره بر مردم فشار نیاورد، بازار از طریق نظام برنامهریزی دموکراتیک و سیستمی کنترل شود، گروههای اجتماعی در نهادها و تشکلهای خودشان شکل بگیرند و این تشکلها با هم به گفت و گو و ساختن اقتصاد ایران کمک بکنند. عدالت اجتماعی حکمفرما بشود و در آن صورت وقتی شما وارد نظام جهانی میشوید به گونهای انفعالی عمل نمیکنید. نمیخواهم بگویم تا زمانی که امپریالیست و تا زمانی که سرمایهداری وجود دارد، شما کاملاً میتوانید یک بهشت بسازید. اما بین جامعهای که طبقهی کارگر، زحمتکشان، زنان و اقتصاددانانش، نیروهای ملی، وابستگان مردمی فعال و آگاه هستند، با خارج از کشور که این همه تحصیلکرده، سرمایه و متخصص بیکار نماندهاند، تفات وجود دارد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|