خانه > ايرانيان کانادا > تورنتو > «اشتغال بیشتر زنان در کارهای زنانه، پس از انقلاب» | |||
«اشتغال بیشتر زنان در کارهای زنانه، پس از انقلاب»محمد تاجدولتیtajdolati@radiozamaneh.comموفقیت نسل اول زنان ایرانی مهاجر در بیشتر زمینههای زندگی حرفهای و شخصی پدیدهای است قابل توجه، که هنوز به حد ضروری در مورد آن صحبت نشده است. در حالی که نسل دوم زنان ایرانی مهاجر با ورود تدریجی به عرصههای اجتماعی، بعدهای تازهتری به حجم موفقیتها و پیشرفتهای زنان ایرانی مهاجر اضافه میکنند. «نسل نو، روش نو و دیدگاه نو» عنوان میزگردی بود که چند روز پیش با همکاری بخش مطالعات زنان دانشگاه تورنتو، سازمان زنان ایرانی آنتاریو و هفتهنامه شهروند در تورنتو برگزار شد، تا گروهی از زنان پژوهشگر و فعال جوان ایرانی که در حوزههای گوناگون مطالعات زنان در داخل و خارج از کشور تحقیق میکنند را به عموم معرفی کند. در همین زمینه با برگزار کنندگان و یکی از زنان جوان پژوهشگر ایرانی گفت و گو کردم.
نخست از دکتر شهرزاد مجاب، استاد رشته آموزش و پرورش در انستیتو مطالعات زنان دانشگاه تورنتو پرسیدم هدف از برگزاری میزگرد چه بود؟ از آنجایی که من در دانشگاه تدریس میکنم این فرصت طلایی را دارم که از نزدیک با تحقیقات دانشجویان کار کنم و آشنا باشم. در سالهای اخیر متوجه شدم که نسل دوم ایرانیان مهاجر تغییرات محسوسی داشتهاند. همانطور که در این مراسم دیدید ما نه سخنران زن داشتیم که همه جوان بودند. با زنانی روبهرو هستیم که درگیر تحقیقات بسیار مهم و نوساز، نوآور ایدههای نو و متعهد هستند به اینکه تحقیقاتشان را با فعالیتهای اجتماعی و سیاسیشان یکی کنند. به همین جهت فکر کردم که چقدر حیف است که جامعه ایرانی اصلاً آشنایی، ارتباط و حتی نزدیکی با این نسل دوم ندارد. نسل دومی که خودشان را اینقدر به مسایل جامعه ایرانی در کانادا و به مسایلی که در ایران میگذرد، متعهد میبینند که سعی میکنند با زبان فارسی با جامعه ایرانی هم در تماس باشند. به این خاطر فکر کردم که واقعاً باید این نزدیکی را ایجاد کرد و از این تماسی که من با این نسل جوان و زنان جوان دارم استفاده کنم.
آیا گرایشی در نسل دوم محقین ایرانی به وجود میآید که به سوژههایی که مردم عادی درگیر آن هستند بیشتر نزدیک شوند و از سوژههایی که تحقیقات تئوریک و ایدئولوژیک است، پرهیز میکنند؟ بیشترین گرایشی که میبینم این است که تحقیقات یک نوع تعهد سیاسی و عملی داشته باشد. زمینههای کار همه این پژوهشگران جوان چهارچوب تئوریک دارد که عمدتاً چهارچوب تئوریک آن چهارچوب منقدانه است. به هر حال در چهارچوب روابط اجتماعی که الان حاکم است، مشخصاً در کانادا، مسألهی سرمایهداری، کاپیتالیسم، رشد نیروهای نئولیبرالیزم و رشد افکار محافظهکارانه است. اینها هر کدام در جای خود با مطلبی که روی آن تحقیق میکنند این نوع مرزها را خدشهدار میکنند و میخواهند از این مرزها عبور کنند که دیدگاه منقدانه را پیش بگذارند. ولی مهمترین چیزی که همهی این بچهها دارند، یک نوع تعهد عدالتخواهانه، بشردوستانه و تعهد سیاسی به کاری است که دارند میکنند. چطور میشود تحقیقاتی را که این نسل انجام میدهد از زبان آکادمیک درآورد و به اکثریت مردم، که به تحقیقات آکادمیک به دلیل زبان سختی که دارد توجه نمیکنند، ارایه داد؟ در سخنرانیهای تکتک این محققین تأکید خیلی زیادی شد که میخواهند از زبان آکادمیک و از زبان تئوریک پیچیده، دوری کنند و بتوانند این مطالب را به زبانی که برای عموم قابل درک و فهم و آسان باشد ارایه دهند. اما نمیخواهند که مفاهیم اصلی و نکات مهم تحقیقشان را در سطحی بیاورند که نکات مهم فکری ـ علمی خودش را از دست دهد. که من بخشی از آن را به دلیل تعهد سیاسی آنها میبینم برای اینکه به جامعه و به سطح دانش و تفکر کامیونتی و به انسان احترام میگذارند. چون انسان قادر است فکر کند و افکار پیچیده را بگیرد و بپذیرد.
«رسانه باید پلی باشد میان کارهای روشنفکرانه و توده مردم»نسرین الماسی، مدیر تحریریه هفتهنامه شهروند، یکی از پرسابقهترین و مطرحترین رسانههای فارسیزبان خارج از کشور است که حساسیت و توجه بسیاری به مسایل زنان ایرانی دارد. از نسرین الماسی میپرسم شهروند به عنوان یک رسانه عمومی چه هدفی را از مشارکت در برگزاری چنین برنامههایی دنبال میکند؟ شهروند از آغاز کارش همیشه بر اساس کار اجتماعی بوده است و به همین دلیل هم است که برای شهروند مهم است که از حرکتهای اجتماعی فرهنگی، ادبی، سیاسی حتماً حمایت کند و تا آنجایی که در توانش است در برگزاری اینگونه حرکتها کمک کند. شهروند، به عنوان یک رسانه، در مورد انتقال تحقیقات تئوریک و آکادمیک به زبان مخاطبین خودش چهکار میکند؟ اتفاقاً یکی از مشکلات کار شهروند و یکی از تناقضها یا چالشهایی که شهروند در طول زندگی ۲۰ سالهاش داشته، این بوده که یک جایی را انتخاب کند که هم زبانش به طرف توده مردم و مخاطبش مردم باشند و هم اینکه یکجور پلی باشد بین کارهای روشنفکرانه و آکادمیک. که این کار بسیار سختی بوده و در طول این سالها این را تمرین کردیم. طبیعتاً ممکن است بعضی وقتها موفق نبوده باشیم. ولی داریم تمرین میکنیم و هنوز که هنوز است ناامید نشدهایم و فکر میکنیم بالاخره باید یک زبان مشترکی بین کار کوشندگان اجتماعی و آکادمیسینها به وجود بیاید. این کوشندگان اجتماعی در تمام زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی هستند و بعد زبان آکادمیکی که بالاخره فکر و اندیشه و ایدههای نو را به درون جامعه میآورد.
«هدف ما نزدیک کردن دنیای آکادمیک به جامعه است»افخم مردوخی، نایبرییس سازمان زنان ایرانی آنتاریو و از فعالان اجتماعی جامعه ایرانیان کانادا است که اهمیت برگزاری چنین برنامههایی را اینطور بیان میکند: هدف ما از اجرای برنامه امشب نزدیک کردن دنیای آکادمیک به جامعه است. امیدواریم که انواع تحقیقهای مختلفی که توسط پژوهشگران ایرانی انجام میشود به صورت تحقیقهای عملی باشد. که نتایج این پژوهشها در سطح جامعه بیاید و تأثیر واقعی و به روز در زندگی مردم بگذارد. در حال حاضر یکسری از فعالین اجتماعی را به عناوین مختلف درگیر کارهای سازمان زنان میکنیم که از جمله پل زدن بین دنیای آکادمیک بین دانشگاه و کالج و سازمان زنان است. یکی دیگر از کارهایی که ما میکنیم این است که خانمهایی که فارغالتحصیل دانشگاههای ایران هستند و لازم است که اینجا با سیستمهای آموزشی و تحصیلی آشنا شوند، با کسی که صاحب منصب و مقامی است یا مشغول کار خاصی است همکاری کنند کار بیاموزند و قدرتها و تواناییهای خودشان را بیشتر کنند که داریم این کار را در سطح دانشگاه میکنیم. این میزگردها را ادامه خواهید داد؟ امیدواریم که بتوانیم تکتک این پژوهشگرها را بیاوریم و علاقهی اینها را بررسی کنیم و با عموم مردم در ارتباط بگذاریم. باید بدانیم این موضوعها برای نسل جوان چه اهمیتی دارد. چه علایقی خاصی است که این جوانها میروند در مورد زن زندانی سیاسی تحقیق میکنند. در مورد دیاسپورا تحقیق میکنند. در مورد شرایط ایران تحقیق میکنند. اینها باید بیایند این علایق را تلفیق کنند با مسایل دیگری که در جامعه ما جاری است و به تقویت و همبستگی بیشتر جامعه اضافه کند. تا فردگرایی، خودمرکزبینی و تفرقه کمتر بشود و به ما در همگونتر و قویتر شدن در راهی که پا گذاشتهایم کمک کند.
«ایدئولوژی اسلامی روی روابط جنسیتی تأثیر گذاشته است»دنیا ضیایی یکی از زنان جوان پژوهشگر ایرانی، دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه یورک در رشته اقتصاد فمنیستی است و در مورد سوژه تحقیق دانشگاهیاش میگوید: موضوع تحقیق من برای پایاننامه فوق لیسانس، تأثیر انقلاب اسلامی ایران روی اشتغال زنانو به طور کلی رابطه بین کار و جنسیت در ایران بعد از انقلاب است. اینکه چطور قوانین و در واقع ایدئولوژی رژیم جدید روی روابط جنسیتی تاثیر گذاشته است. و به طور خاص روی نوع اشتغال زنان هم موثر بوده. دلیل اینکه این سوژه را انتخاب کردم این است که در مطالعاتی که خودم روی زنان ایران داشتم احساس کردم که دید اقتصادی نسبت به موقعیت زنان در ایران و اینکه عوامل اقتصادی در موقعیت فعلی زنان در ایران چه نقشی دارند خیلی کم وجود دارد. خیلی از تحقیقهایی که در مورد زنان ایران وجود دارد، توجهشان به تأثیر ایدئولوژی و دیسکورس دولت است و به اندازهی کافی به تأثیر قوانین اقتصادی و نیازهای متریالیستی دولت توجه نمیکنند و اینکه چطور روابط جنسیتی در ایران تحت تأثیر این عوامل مختلف است و فقط به تنهایی تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیک نیست. برخی معتقد هستند که بعد از انقلاب اسلامی زنان ایرانی فرصتی پیدا کردند که به صورت گستردهتر در صحنه اجتماع بیایند و مثال و دلیلشان هم تعداد رو به افزایش زنان و دخترانی است که در دانشگاهها تحصیل میکنند و وارد بازار کار شدهاند و در صحنه اجتماع حضور دارند. این نظر تا چه حد با سوژه تحقیقی که دارید میکنید مطابقت دارد وآن را تایید یا رد میکنید؟ اتفاقاً یکی از هدفهای اصلی من برای نوشتن این پایاننامه این است که نشان دهم که در واقع خلاف این عقیده در مورد ایران درست است. به این دلیل که اگر ما دیدمان را نسبت به مشارکت زنان در ایران یکمقدار بازتر کنیم و فقط به موقعیت و اشتغالشان در کارهای به رسمیتشناخته شده، نگاه نکنیم و تعریفمان را از کار گستردهتر کنیم. یعنی به کارهای غیررسمی نگاه کنیم؛ در خیابانها، در بخش کشاورزی و همینطور به کار زنان در درون خانه هم نگاه کنیم. آنوقت دیدمان نسبت به مشارکت زنان در ایران خیلی متفاوت خواهد بود. یعنی من سعی کردم که در این پروژه با توجه به ایدئولوژی که رژیم ایران در سیاستهای اقتصادی دارد، و تأثیری که این ایدئولوژی روی این سه نوع کار دارند، با باز کردن این بحث نشان دهم که اگر ما دید گستردهتری نسبت به مشارکت زنان در جامعه داشته باشیم و ببینیم که مثلاً ایدئولوژی که الان دولت ایران راجع به وظیفه زنان به عنوان همسر یا به عنوان مادر دارد، چطور روی کارشان در درون خانه تأثیر میگذارد. آیا با آمدن رژیم جمهوری اسلامی کارهای درون خانه توسط زنان بیشتر شده یا بیشتر به دوش زنان افتاده یا نه و اینکه آیا عوامل اقتصادی، به خصوص بعد از بازسازی اقتصادی که با دوران رفسنجانی شروع شد و از طرف خاتمی ادامه یافت، باعث شده که زنان به سمت بخش غیر رسمی کار کشیده شوند که از خانوادههایشان حمایت کنندیا نه. و ببینیم که این تغییرات و تحولات اقتصادی و ایدئولوژیکی با هم چه تأثیری روی نقش زنان در جامعه گذاشتهاند. در مسیر تحقیقاتی که انجام دادید آیا به این نتیجه رسیدید که وضعیت اشتغال زنان در ایران درمجموع رو به بهبودی است یا رو به عقبگرد؟ فکر میکنم خودم به جواب سادهای برای این سوال نرسیدهام. یعنی اگر بخواهیم به آمار نگاه کنیم باز به مشکل آماری برمیخوریم که آیا آمار دقیقی از طرف دولت ایران درمورد نرخ مشارکت زنان وجود دارد یا نه و از آنطرف اگر هم آمار را باور کنیم باز هم آماری که وجود دارد بیشتر در مورد کارهای بخش رسمی بازار کار است. که مورد توجه قرار میگیرد و آن این است که نمیشود به این راحتی به هیچ نتیجهای رسید. اما حتی اگر در آن بخش رسمی کار هم بخواهیم نگاه کنیم، میبینیم با اینکه ممکن است تعداد زنانی که الان در بازار کار هستند، بیشتر شده باشند، اما باز هم در نوع کارهای خاصی، زنان مشغول به کار هستند و آن کارهایی ست که زنانه نامیده میشوند. از پرستاری گرفته تا تدریس یا هر کار دیگری که باز برمیگردد به ایدئولوژی که در مورد نقش زن در این جامعه وجود دارد و حتی در این کارها هم زنها در ردههای پایینتر کاری هستند. یعنی فقط تعداد افرادی که مشارکت میکنند در بازار کار مهم نیست، نوع کار و تعریف این نوع کارها هم خیلی مهم است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|