خانه > ايرانيان کانادا > تورنتو > دختری که دلش برای افغانستان میتپد | |||
دختری که دلش برای افغانستان میتپدفریبا صحراییtoronto@radiozamaneh.com
نیلوفر اولین زن افغان است که چندی پیش با اکثریت آرا به ریاست این انجمن کانادایی در آمد. با نیلوفر در ساختمان تلویزیون" سی بی سی" کانادا در قلب تورنتو ملاقات میکنیم تا با هم به گپ و گفت و گو بنشینیم. برای شروع از تجربیات شخصی خودت برای ما بگو و این که به عنوان یک مهاجر چه مسیری را برای رشد شخصی طی کردی؟ - وقتی ما به کانادا آمدیم سعی کردیم فرهنگ خود را در خود نگاه داریم و به نقاط مثبت آن توجه کنیم ولی این به آن معنا نبود که چشممان را به روی فرهنگ غیر خودی ببندیم. و یکی از جنبه های مثبت مهاجرت امکانات تحصیل بود ما به این امید به این جا آمدیم که یک فرد مثبتی در این جامعه باشیم. یگانه چیزی که من همیشه به خاطر دارم این بود که برای من پدرم گفت که ما مهاجر شدیم اینجا برای این که شما تحصیل بکنید و یک آینده برای خودتان بسازید . و من واقعا به این باور هستم که اگر تحصیل نمی کردم و تلاش نمی کردم هرگز نمی توانستم در جایگاهی که الان نشستم باشم.
- من از زمان های طفولیت دوست داشتم. من در خانواده ای بزرگ شدم که همیشه کتابخوانی در آن وجود داشته. ولی صادقانه اعتراف می کنم که هرگز فکر نمی کردم که بتوانم کتابی به انگلیسی بنویسم. خبرنگاری را به این خاطر انتخاب کردم که فکر می کردم خبرنگاران تنهاترین آدم هایی هستند که می توانند بدبختی های زندگی دیگران را که خودشان زبان گفتن آن را ندارند، آنها را انعکاس دهند و در عین حال دولت های ظالم را افشا کنندو در کارشان روشنایی بیاندازند. فکر می کنی اگر کانادا نبودی می توانستی این قدر رشد کنی؟ چقدر کانادایی و چقدر افغان هستی؟ - من همان قدر کانادایی هستم که افغان هستم. چون قسمت بیشتر از عمر م را در کانادا زندگی کردم. و چیزهای بسیار خوبی در کانادا هست که من به آن قدر میگذارم و چیزهای بدی هم هست مثل هر جامعه دیگرکه من خواستم درکش کنم ولی به آن نپردازم. هدف از این است که ما ها آدمهایی که از دنیای دیگر به اینجا میآییم ، خوشبخت ترین آدم ها هستیم که ما هر دو فرهنگ می توانیم داشته باشیم . از خوبیهای هر دو استفاده کنیم و قالبی بسازیم و هر دو را به هم بیاوریم. به مبتذلات هر دو نپردازیم و در عوض از چیزهای خوب هر دو استفاده کنیم . ما باید اول از هر چیز به فرهنگ خودی ارزش بگذاریم تا بعد انتظار آن داشته باشیم که دیگران هم به آن ارزش بگذارند. اینجا من به یاد کارها و آثار شما میافتم از جمله کتاب اخیر شما که تلاشی است برای معرفی فرهنگ شما. کمی در این مورد بگو . چرا اسم این کتاب را یک بستر گل سرخ گذاشتی؟ - این یک قسمتی از یک شعر است. از شاعر افغان که در جنگ کشته شد و من شعرهای او را خیلی دوست داشتم. علاوه بر این که بهترین خاطرات کودکی من را در افغانستان درایام نوروز به یادم می آورد. چه آرزویی برای افغانستان داری؟ - من آروزیی که برای افغانستان دارم برای تمام کشورها دارم. آروز دارم که همه آدم ها در راحتی و صلح زندگی کنند. ما همیشه گفتیم که افغان ها سلاح نمیسازند، خارجی ها آوردند سلاح را در دستشان گذاشتند. ما امیدورایم که مشکلاتی که از بیرون برای افغانستان آورده می شود حل شود. و در این راه خود افغان ها هم این مساله را درک کنند و نگذارند که دیگران از آنها استفاده کنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
نخست ، به فریبا صحرایی احسنت باید گفت که با فعالیتهای همیشه گی و تپیدنهای ژورنالیستی اش در صدد دستیابی به کسانی است که مصاحبه با آنها واقعا نیاز شنونده میباشد. دوما، به نیلوفر پذیرا دختر آگاه و با شهامت افغان تبریک عرض میکنم که حرفهای صادقانه و برخاسته از نهانخانه ی دلش را با فریبا صحرایی در میان گذارد و نیز تبریک عرض میکنم موفقیت های قلمی و گزارشی اش را که در بخش افغانستان جنگزده بکار گرفته و می گیرند و همچنان در اخیر ، تبریک میگویم انتخاب بمورد ش بمثابه ی رییس انجمن قلم کانادا را که من خود در جریان انتخابات و در روز معین در محل برگزاری انتخابات حاضر بودم و از صحبت بسیار شیرین ، متین و پر معنی اش به زبان انگلیسی دران جمع احساس مسرت کردم. موفقیت های بیشتر نیلوفر پذیرا را آرزو میکنم .
-- پیکار پامیر- کانادا ، Jul 25, 2007سلام!
از آشنایی با شما خوشحالم!
من هم می نویسم و مایل هستم نوشته هایم در کانادا چاپ شود.
من قبلا در نروژ و آلمان قصه هایم چاپ شده است.
خانم پذیرا ! به شما تبریک می گویم به خاطر
جسا رتتان! من در ایران اقامت دارم و با کارهای آقای مخملباف آشنایم!
-- مژگان مشتاق ، Jul 30, 2007تا بعد خدا یارتان!