تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفت و گو با دکتر آصف بیات، جامعه شناس و پژوهشگر

چرا اسلام گرایان با شادی و تفریح مخالفند؟

محمد تاج‌دولتی
toronto@radiozamaneh.com

شاد بودن، خوش گذاراندن، تفریح کردن و فعل​هایی از این دست همیشه و همه جا بخشی از زندگی و رفتارهای انسان​ها بوده و هست. اما اینکه برخی از گروه​های انسانی از جمله ما ایرانی ها به دلایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و باورها و اعتقادات مذهبی چه نقش و اهمیتی در زندگی های شخصی و اجتماعی مان برای شادی قائلیم، و چرا تعدادی از افراد یا گروه​ها یا قدرت​های حکومت کننده خصلت ضد شادی دارند، محتوی سخنرانی و جلسه بحث و گفت و گوی پروفسور آصف بیات استاد و رئیس انستیتو بین المللی مطالعات اسلامی در دنیای مدرن در دانشگاه لیدن هلند بود. این جلسه روز چهارشنبه 18 آوریل به دعوت بخش تاریخ و مطالعات خاورمیانه دانشگاه تورنتو با عنوان "اسلام گرایی و سیاست​های شادی" برگزار شد

دکتر آصف بیات در پاسخ به این پرسش که آیا اصولا شادی و تفریح جزئی از ارزش های اجتماعی هست یا نه می​گوید:

* از نظر جامعه شناسی وقتی به کشورها و فرهنگ های مختلف نگاه می​کنیم متوجه می​شویم که شادی و تفریح بخشی از ارزش​های اجتماعی محسوب می​شود و افراد بطور طبیعی با آن برخورد می​کنند. فقط در برخی از کشورهای خاورمیانه و متاسفانه در ایران، در افغانستان در زمان طالبان و همین طور در عربستان سعودی مسئله شادی و کیف و حال کردن مسئله​ای سیاسی شده است.

- بخشی از مطالعات شما در کشورهای اسلامی بوده و در حوزه مسائل اجتماعی کشورهای اسلامی کار و تدریس کرده​اید. به نظر شما شادی و تفریح چه جایی در اندیشه و تفکر اسلامی دارد؟

* وقتی می گوییم شادی و تفریح در تفکر اسلامی دو موضوع مطرح می​شود. یکی اینکه در سنت اسلامی، یعنی مراجعه به احادیث و شریعت و نیز تفاسیری که از شریعت صورت می​گیرد و بطور کلی هم مردم و هم علما تفاسیر متعدد و گاه متضادی دارند. موضوع دیگر خود مسلمانان هستند بعنوان کنشگر. آنها هم خودشان تفکر خاصی دارند و تا آنجا که من می دانم افراد مسلمان در کشورهای مختلف اسلامی برایشان شادی و تفریح بخشی از زندگی عادی شان محسوب می​شود و مهم است. در برخی از کشورها مانند مصر طبیعت شادی طلبی در انجام فرایض مذهبی شان مثل ماه رمضان تاثیر گذاشته و آنرا تبدیل به ماه بسیار شادی کرده است مثل نوروز خودمان.

ضدیت با شادی نشانه ترس است

* اگر بطور تاریخی نگاه کنیم، ادیان دیگر هم مثل مسیحیت یا یهودیت به هرحال تفاسیر ضد شادی داشته​اند. آنها هم مانند اسلام اصولگرا داشته​اند، اما در پروسه تاریخی، آن افراد و گروه​ها و نظراتی که جنبه های ضد شادی مذهب را بزرگ می​کردند، تضعیف شدند و با تبدیل شدن این کشورها به لیبرال – دموکراسی مسئله شادی در سیستم زندگی​شان نهادینه شده است.

- چرا اسلام گرایان اصرار دارند شادی​های طبیعی زندگی را از مردم دریغ کنند؟

* باعث تاسف است که ما می بینیم هم در ایران و هم در برخی از کشورهای اسلامی که جنبش​های اصول​گرا قوی هستند این مشکل مطرح می​شود. به نظر من مهمترین مسئله این است که این گروه​ها احساس می​کنند طبیعت شادی و زمینه​ای که شادی می​طلبد و خصلتی که شادی دارد، بویژه مسئله خودجوشی شادی و ارتباط آن با فردیت، پارادایمی را ایجاد می​کند که این پارادایم با منطق و درک اسلام​گرایان از قدرت و سیاست خوانایی ندارد و احساس می کنند حالت رقابتی پیش می​آید. در واقع یک ترسی وجود دارد که انگار شادی، افراد مسلمان را از زیر نفوذ آنها بیرون می​آورد و به یک حیطه ِ اجتماعی و فکری و اندیشه دیگری متصل می​کند. احساس کاهش نفوذ آنها روی مردم مسلمان اساس این تعارض است.

- نظر گروهی که معتقدند اسلام در اصول با هرگونه شادی و تفریح مخالفت دارد آیا درست است یا خیر؟

* مسئله این است که وقتی نگاه می​کنیم به نطر یک گروه در باره اسلام، باید ببینیم چطور و چه تفسیری ارائه می​دهند. این که درست یا غلط است، طبعا آن گروه بخصوص فکر می​کند درست است. اما چیزی که باید مد نظر قرار داد این است که تفاسیر دیگری هم از اسلام صورت می​گیرد که معتقد است اسلام دین شادی است و هیچ تعارضی بین شادی یک فرد مسلمان با مسلمان بودنش وچود ندارد و دلیلی هم وجود ندارد چنانکه میلیون​ها نفر مسلمان در کشورهای مختلف، هم می​خواهند زندگی شادی را داشته باشند و هم مسلمان باقی بمانند.
جنبش چپ ایران هم ضد شادی بوده است

- ضدیت با شادی و تفریح آیا منحصر به مذهبیون است یا اینکه افراد سکولار هم با شادی و تفریح مخالفت کرده و می کنند؟

* پرسش جالبی است به خاطر اینکه در برهه​هایی از تاریخ جنبش های سکولار، چه سکولار بورژوایی و چه سکولار کمونیستی، ما شاهد تعارض بین این جنبش ها و مسئله شادی مردم بوده ایم و برای مثال "ژاکوبن"​ها از انقلاب فرانسه به شادی مردم به آن صورتی نگاه می​کردند که اسلام گراها و اصول گرایان کنونی نگاه می​کنند. و حتی "بولشویک"ها وقتی به قدرت رسیدند با مردمی که می​خواستند آواز بخوانند، می​خوارگی کنند و یا موزیک خاصی مثل جاز اجرا کنند یا گوش کنند، مسئله پیدا کردند و قادر به پذیرش آن نبودنند. بنابراین ضدیت با شادی منحصر به جنبش​های مذهبی نیست و جنبش های سکولار هم در مقطعی از تاریخ شان چنین خصلتی داشته​اند.

- آیا در تاریخ معاصر ایران هم این ضدیت، مثلا در جنبش​های چپ ایران در مقطع انقلاب و قبل از آن دیده شده است؟

* بله. جنبش چپ ما، مثلا چریک​های فدایی چنانکه از نوشته​های خودشان برمی​آید، رهبرانشان راضی نبودند که اعضای سازمان بخندند یا جوک بگویند و تفریح کنند و می خواسته​اند افراد همیشه با جدیت رفتار کنند و حتی زیاد غذا مصرف نکنند و در واقع آن لذت​های بی آزار و روزانه​ای که ما داریم از اعضای​شان دریغ کرده بودند و به هرحال این رفتار را بعنوان یک عمل انقلابی می​دیدند، چون جدیت برای​شان مهم بود.

- آیا جدی بودن درزندگی اجتماعی مغایرتی با شادی و تفریح دارد یا نه؟

* نه مغایرتی ندارد. به خاطر اینکه انسان به جدیت نیز برای کار ِ خود، برای کمک به دیگران و انواع کارهای اجتماعی نیاز دارد. یکی از خصلت​های چیزی که در زبان انگلیسی به آن "Fun" گفته می​شود در واقع خودجوشیدگی شادی است و یک موقعیت موقت که در زندگی روزانه بوجود می​آید. خندیدن، قهقهه سردادن، با دیگران خوش و بش کردن و جوک گفتن و به هرحال خوشی گذارانی را وقتی مقایسه می​کنیم با کارهای جدی که افراد در زندگی روزانه انجام می​دهند، در واقع لحظات موقتی هستند.

- گرایشی که در حال حاضر بخشی از نسل جوان ایران به شادی و تفریح دارد، با توجه به شرایط فرهنگی-اجتماعی جامعه داخل ایران آیا روند طبیعی خود را طی می​کند یا نوعی واکنش در برابر ممنوعیت​هایی است که در طول سال​های گذشته به زندگی اجتماعی مردم تحمیل شده است؟

* به نظر من آن نوع شادی که جوان​های ایران می​خواهند، غیر عادی نیست و وقتی مقایسه می​کنیم وضعیت جوان​های ایران را با جوان​های کشورهای دیگر می​بینیم جوان های ایران چیز خارق​العاده ای نمی​خواهند و مایل​اند مانند دیگران زندگی کنند و زمانی که برای آنها محدودیت ایجاد شود، طبیعی است که این​ها گاهی زیاده روی می​کنند و به نظر من خطری است که باید کسانی که در راس کار هستند متوجه آن باشند.

اين گفت و گو رااینجا بشنوید.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با سلام در كشو رهايي مثل ايران كه پروسه تاريخي استبدادي واستثماري داشتهاند ومردمان انها دمكراسي واقعي راتجربه نكرده اند ونظام حاكم در ايران هم نه نماينده واقعي اسلام ومذهب ونه نماينده دمكراسي واقعي است , هميشمه اين ترس در حكام اين مملكت وجود داشته كه چطور قدرت وموقعيت حكومت خودرا حفظ كنند وبه همين دليل هميشه سعي داشته اند مردم را به نو عي درخرافات وموهو مات( به نام دين و مقدسات) نگه دارند تا اينكه مبادا مردم به اگاهي وجودي خود و نيازها ي مادي و روحي ورواني خود اگاه باشند زيرا آگاهي مبدا انقلاب وتحول است.

-- hossein barzegar ، Apr 24, 2007

آقاي بيات به جاي اينكه در نظراتشون از اطلاعات و مطالعاتشون استفاده كنند بيشتر رجوع به تعصبشون كردند.
اسلامگرايان به هيچ وجه مخالف شادي كردن نيستند. با يك حساب سرانگشتي متوجه مي شيد كه در اسلام چند عيد مذهبي وجود داره همچنين اسلام با اعياد ملي مثل نوروز هم مخالفتي نكرده.
اينكه بگيم اسلام گرايان مخالف شادي هستند . يعني اينكه مي خواهيم اين رو بگيم كه اسلام مخالف شاديه .
در اسلام براي شادي تعريف و چهارچوب قائل شدند. براي مثال در دنيا اكثرا در شاديهاشون از شراب استفاده مي كنند. ولي در اسلام شراب حرومه.
ولي بازهم نخوردن شراب با شادي و جشن ضديتي نداره.
به نظر من نظراتآقاي بيات بيشتر جنبه تعصبي داره تا علمي.

-- مصطفی ، Apr 24, 2007

به نظر من حجاب خود عامل ايجاد فساد در جامعه است.زيرا مردان نسبت به زنان حريصتر ميشوند و حجاب مشكل روحي در جامعه ايجاد مي كند.

-- اکبر ، Apr 24, 2007

اتفا قن آقای بیات انگشت بر روی مسئله ئی مهم گذاشتند که از آن کمتر صحبت شده . شادی و خوش حالی است که مایه ء مسرت و امیدواری ِ انسان نسبت به خو یشتن وباعث دل گرم شدنِ او به زندگی ، نیز زدودن ِ تیرگی و غم و سبک باری ِ او از فشار های ِ زندگی ِ روزانه می شود.بانیان و علم داران ِ مذهب این را نمی خواهند و این که کسی را متهم به تعصب و رجوع به مطالعات کنیم خلط ِ مبحث و دقیقن خود ِ تعصب آن هم تعصب ِ دینی است ، چرا که برای همهء ما این ممنوعّیت ِ شادی و ضدیّت با خوش بودن و َسُرور ِ مردم عینیّت داشته و با گوشت و پوستمان در این 28 سال تجربه شده ، مخالف ِ فرهنگ ِ مردم بودن ، ضدّیت با لباس با رنگ های ِ شاد ( رنگ ِ سیاه ، رنگ ِ مجاز ) ، برهم زدن ِ مجالس ِ شادی و عروسی ِ مردم به بهانه های ِ واهی، دخالت حکومت در حتی زندگی ِ خصوصی ِ شهروندان تنها مشتی از خروار است که شرح و بسط ِ بیش از این در این مقال و صفحه نمی گنجد و صدها کتاب هم در این گونه موارد نوشته شده . نا گفته نگذارم که تمامی ِ این ضدیّت ها و ممنوع بودن ها من در آوردی و اختراع و ساخته و پرداخته ء ذهن ِسردمداران ِ کنونی ِ ایران نیست ، بل که پیشینه ئی به درازی ِ 1400 سال دارد و اینان فقط نگه دارنده و مروّج این فرهنگشان هستند ، فرهنگی که با فرهنگ ِ تابنده و نیکو و سرشار از زندگی ِ ایرانیان فرقی به فراخی ِ آسمان دارد. " آن گاه قرار نهادند که ما و برادران ِ مان یکدیگر را بکشیم و این کوتاه ترین طریق ِ وصول ِ به بهشت بود". ا- بامداد

-- ایرانی ، Apr 25, 2007

اصولا نظريات هرمكتب را بايد در اصل ان جستجو كرد اينكه ما بخواهيم عملكرد چند نفر را به حساب يك مكتب بگذاريم صحيح نيست شما به طبيعت نگاه كنيد در ان چه مي بينيد زشتي يا زيبايي اينكه قران انسان را پيوسته به تفكر فرا ميخواند وتوجه به اطراف براي چيست ايا شما از زيبايي لذت مي بريد ؟اثار نغمه بلبل در گلستان زيبا در شما چيست؟چرا خداوند همه افريده هاي خود را در اختيار انسان قرار داده است ؟لذت ببرد يادرسختي باشد؟اگر منظور از شادي مي گساري است بي بندو باري است عدم رعايت حريم انسانيت است ؟ بله همه اديان الهي با ان مخالفند لكن شما در هيچ يك از متون ديني نمي بينيد كه مردم را از شادي منع كرده باشند تا جايي كه حتي لبخند زدن را در رديف عبادات مي دانند لكن استبداد وخودخواهي وانحصارطلبي است كه در تمام جوامع بشري اصل دين را تحت الشعاع قرار داده به خاطر همين كمتر فلسفه شادي وشاد بودن ووسايل ان معرفي شده لذا كلمه شادي مترادف فسق وفجور و فحشا قرار گرفته است .كدام پدر ومادري فرزند به دنيا مي اورد تا رنج ومشقت ببرد ؟لذا چگونه مي توانيم تصور كنيم كه خداوند انسان را براي رنج افريده ؟ چرا وقتي خداوند در قران ويا ساير كتب اسماني ويا پيامبران الهي مي خواهند انسان رااز لذات بهشت مثال مي زننداز شادي مفرط ولذات وشادي زايدالوصف ايا ما اشتباهات ديگران را بايد به حساب يك مكتب بگذاريم ؟ بايد انسانها را به حقوق طبيعي اجتماعي والهي ودر قالب ان به حقوق سياسي اشنا كرد تااستبداد نتواند خود را جاي اينان معرفي كند.

-- احمد شيخ ها ، Apr 25, 2007

آیا بهتر نیست در کنار این سوال که اسلام به شادی چگونه نگاه می کند دیدگاه شیعه را هم در نظر بگیریم. من در کشورهای اسلامی دیگر نمی دانم ولی حاکمیت ایران که روحانیت شیعه است از آنجا که خودش فقط می تواند در عزا و سوگواری معرکه دار باشد مخالف شادی است و به این دلیل می خواهد همیشه عزاداری باشد چون در این حالت اصلا وجودش معنی دارد.

-- شهلا ، Apr 25, 2007

نظر بسیار متعصبانه ای بود. اولین علامت تعصب هم همه را یک کاسه کردن است. یعنی تمام مسلمانان در تمام تاریخ با تمام انواع شادی مخالف بوده اند؟ یک کم به نظرتان این ادعا سنگین نیست؟ اینها را شاید در رسانه های فارسی بتوانید چاپ کنید ولی در جهان امروز بچه ها از دوره دبرستان انواع مغالطه ها را یاد می گیرند. این مغالطه ی عمومیت دادن هم از آنهایی است که هر بچه دبیرستانی ای می فهمد.

-- فرهاد ، Apr 25, 2007

فرهنگ شيعه بر اساس عزاداري هميشگي در جامعه و مرده پرستي است.

-- بدون نام ، Apr 27, 2007

در سيستمهاي مذهبي اصولگرا شادي و خنده يكي از روشهاي نفوذ شيطان در جسم تصور ميشود و لذا بايد آنرا سركوب كرد . در تمام تاريخ حكومتهاي مذهبي بر اين اصل استوار بوده و نمونه آنرا ما در ايران شاهد هستيم .
دوست عزيزي اشاره به اعياد اسلامي نمودند. بايد يادآور شوم همين اعياد اسلامي را با سردي برگزار ميكنند اما مراسم عزا و شهادت را با اين اعياد اسلامي مقايسه كنيد كه چه باشكوه و حتي چند روز قبل از روز موعود ، برگزار و تا چند روز بعد ادامه دارد. شنيده ام در كشور اسپانيا بيش از 400 جشن وجود دارد يعني بيش از ايام سالو در تمامي آن مردم با اجراي مراسمي فرا خور آن روز به تجديد روحيه و كسب انرژي مي پردازند و لي در كشور ما انرژي از مردم گرفته مي شود . خداوند متعال اگر مخالف شادي و آسايش بود، چرا بهشت را آفريده و توصيفاتي آز رفاه و شادي در آن گفته است ؟

-- arezo - ba ، May 1, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)